آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

داستان زنده شدن مردگان در قرآن (زنده شدن عزیرپس از صد سال)

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ یُحْیِی هََذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

یا چون آن کس که به شهرى که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود مى‏)گفت‏: (چگونه خداوند، (اهل‏) این (ویرانکده‏) را پس از مرگشان زنده مى‏کند؟). پس خداوند، او را (به مدت‏) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت‏، (و به او) گفت‏: (چقدر درنگ کردى‏؟) گفت‏: (یک روز یا پاره‏اى از روز را درنگ کردم‏.) گفت‏: ((نه‏) بلکه صد سال درنگ کردى‏، به خوراک و نوشیدنى خود بنگر (که طعم و رنگ آن‏) تغییر نکرده است‏، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشى شده است‏. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم‏) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه‏اى براى مردم قرار دهیم‏. و به (این‏) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى‏دهیم‏؛ سپس گوشت بر آن مى‏پوشانیم‏.) پس هنگامى که (چگونگى زنده ساختن مرده‏) براى او آشکار شد، گفت‏: ((اکنون‏) مى‏دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست‏.(بقره آیه۲۵۹)

پدر و مادر عزیر در منطقه بیت المقدس زندگى مى‏کردند، خداوند دو پسر دوقلو به آن‏ها داد و آن‏ها نام یکى را عزیر، و نام دیگرى را عزره گذاشتند. عزیر و عزره با هم بزرگ شدند تا به سن سى سالگى رسیدند، عزیر ازدواج کرده بود، و همسرش حامله بود، که بعدها پسر از او به دنیا آمد.

عزیر علیه‏السلام در این ایام (که سى سال از عمرش گذشته بود) به قصد سفر از خانه بیرون آمد و با اهل خانه و بستگانش خداحافظى کرد و سوار بر الاغ شد و اندکى انجیر و آب میوه همراه خود برداشت تا در سفر از آن بهره گیرد.

عزیر از پیامبران بنى اسرائیل بود و همچنان به سفر خود ادامه داد تا به یک آبادى رسید. دید آن آبادى به شکل وحشتناکى در هم ریخته و ویران شده است. و اجساد و استخوان‏هاى پوسیده ساکنان آن به چشم مى‏خورد، هنگامى که این منظره وحشت‏زا را دید، به فکر معاد و زنده شدن مردگان افتاد و گفت:

اَنِّى یُحیِى هذِهِ اللهُ بعدَ مَوتِها؛

چگونه خداوند این مردگان را زنده مى‏کند؟

او این سخن را از روى انکار نگفت، بلکه از روى تعجب گفت.

او در این فکر بود که ناگهان خداوند جان او را گرفت، او جزء مردگان در آمد و صد سال جزء مردگان بود، پس از صد سال خداوند او را زنده کرد. فرشته‏اى از طرف خدا از او پرسید: چقدر در این بیابان خوابیده‏اى، او که خیال مى‏کرد، مقدار کمى در آن جا استراحت کرده، در جواب گفت:

لَبِثتُ یوماً او بَعضَ یومٍ؛ یک روز یا کمتر.

فرشته از جانب خدا به او گفت: بلکه صد سال در این‏جا بوده‏اى، اکنون به غذا و آشامیدنى خود بنگر که چگونه به فرمان خدا در طول این مدت هیچگونه آسیبى ندیده است، ولى براى این که بدانى یکصد سال از مرگ گذشته، به الاغ سوارى خود بنگر و ببین از هم متلاشى شده و پراکنده شده و مرگ، اعضاء آن را از هم جدا نموده است.

نگاه کن و ببین چگونه اجزاى پراکنده آن را جمع آورى کرده و زنده مى‏کنیم.

عزیر وقتى این منظره (زنده شدن الاغ) را دید گفت:

اَعلَمُ اَنَّ اللهُ على کلِّ شى‏ءٍ قَدیرٍ؛

مى‏دانم که خداوند بر هر چیزى توانا است.

یعنى اکنون آرامش خاطر یافتم، و مسأله معاد از نظر من شکل حسى به خود گرفت و قلبم سرشار از یقین شد.

بازگشت عزیر به خانه خود

عزیر سؤال الاغ خود شد، و به سوى خانه‏اش حرکت کرد. در مسیر راه مى‏دید همه چیز عوض شده و تغییر کرده است. وقتى به زادگاه خود رسید، دید خانه‏ها و آدم‏ها تغییر نموده‏اند. به اطراف دقت کرد، تا مسیر خانه خود را یافت، تا نزدیک منزل خود آمد، در آن‏جا پیرزنى لاغر اندام و کمر خمیده و نابینا دید، از او پرسید: آیا منزل عزیر همین است؟

پیرزن گفت: آرى، همین است، ولى به دنبال این سخن گریه کرد و گفت: ده‏ها سال است که عزیر مفقود شده و مردم او را فراموش کرده‏اند، چطور تو نام عُزیر را به زبان آوردى؟

عزیر گفت: من خودم عزیر هستم، خداوند صد سال مرا از این دنیا برد و جزء مردگان نمود و اینک بار دیگر مرا زنده کرده است.

آن پیرزن که مادر عزیر بود، با شنیدن این سخن، پریشان شد. سخن او را انکار کرد و گفت: صدسال است عزیر گم شده است، اگر تو عزیر هستى (عزیر مردى صالح و مستجاب الدعوه بود) دعا کن تا من بینا گردم و ضعف پیرى از من برود. عزیر دعا کرد، پیرزن بینا شده و سلامتى خود را بازیافت و با چشم تیزبین خود، پسرش را شناخت. دست و پاى پسرش را بوسید. سپس او را نزد بنى اسرائیل برد، و ماجرا را به فرزندان و نوه‏هاى عزیر خبر داد، آن‏ها به دیدار عزیر شتافتند.

عزیر با همان قیافه‏اى که رفته بود با همان قیافه (که نشان دهنده یک مرد سى ساله بود) بازگشت.

همه به دیدار او آمدند، با این که خودشان پیر و سالخورده شده بودند. یکى از پسران عزیر گفت: پدرم نشانه‏اى در شانه‏اش داشت، و با این علامت شناخته مى‏شد. بنى اسرائیل پیراهنش را کنار زدند، همان نشانه را در شانه‏اش دیدند.

در عین حال براى این که اطمینانشان بیشتر گردد، بزرگ به بنى اسرائیل به عزیر گفت:

ما شنیدیم هنگامى که بخت النصر بیت المقدس را ویران کرد، تورات را سوزانید، تنها چند نفر انگشت شمار حافظ تورات بودند. یکى از آن‏ها عزیر علیه‏السلام بود، اگر تو همان عزیر هستى، تورات را از حفظ بخوان.

عزیر تورات را بدون کم و کاست از حفظ خواند، آن گاه او را تصدیق کردند و به او تبریک گفتند، و با او پیمان وفادارى به دین خدا بستند.

ولى به سوى کفر، اغوا شدند و گفتند: عزیر پسر خدا است. شخصى از حضرت على علیه‏السلام پرسید: آیا پسرى بزرگتر از پدرش سراغ دارى؟

فرمود: او پسر عزیر است که از پدرش بزرگتر بود و در دنیا بیشتر عمر کرد.

راهب مسیحى از امام باقر علیه‏السلام پرسید: آن کدام دو برادر بودند که دو قلو به دنیا آمدند، و هر دو در یک ساعت مردند، ولى یکى از آن‏ها صدو پنجاه سال عمر کرد، دیگرى پنجاه سال؟

امام باقر علیه‏السلام پاسخ داد: آنها عزیر و عزره بودند که هر دو از یک مادر دوقلو به دنیا آمدند، در سى سالگى عزیر از آن‏ها جدا شد، و صد سال به مردگان پیوست، و سپس زنده شد و نزد خاندانش آمد و بیست سال دیگر با برادرش زیست و سپس با هم مردند، در نتیجه عزیر پنجاه سال، و عزره صد و پنجاه سال عمر نمود.

----------------------------------------------

قصه ‏هاى قرآن به قلم روان‏ - محمد محمدى اشتهاردى‏ رحمه الله علیه

اهداف قیام عاشورا در کلام امام حسین(ع)

آیت ا... سید احمد حسینی خراسانی از مدرسان حوزه علمیه قم در گفت وگو با خراسان مهم ترین اهداف قیام امام حسین(ع) را از زبان خود آن حضرت بیان کرد.
«
برای دنیا قیام نکرده ام»
امام حسین(ع) یکی از اهداف مهم قیام خود را اصلاح جامعه می دانند و می فرمایند: همه بدانند ما در این قیام ماجراجویی نمی کنیم و برای برهم زدن امنیت و وحدت و آرامش جامعه قیام نکرده ایم.
ما برای خودخواهی و زیاده طلبی فریاد نمی زنیم. ما نه ظالم و ستمگر هستیم و نه فاسد و مفسد و نه طالب ریاست و قدرت هستیم. بلکه هدف ما اصلاح جامعه و امت اسلامی است.
در بیان دیگری امام حسین(ع) در قالب نیایش می فرمایند: خدایا تو می دانی ما در این قیام و نهضت به دنبال ریاست و قدرت نیستیم و برای دنیا قیام نکرده ایم. امام تاکید می کنند که قیام شان در راستای اصلاح جامعه و امت رسول ا...(ص) است.
امام حسین(ع) در این باره می فرمایند: من در این نهضت به دنبال آن هستم که سیره و سنت فراموش شده جدم رسول خدا(ص) و پدرم علی مرتضی (ع) را که به فراموشی سپرده شده است بار دیگر در جامعه زنده و جاری و حاکم کنم.
«
امر به معروف در جامعه به فراموشی سپرده شده است
حضرت سیدالشهدا (ع) در جایی دیگر امر به معروف و نهی از منکر را یکی دیگر از مهم ترین اهداف قیام خود برمی شمارند و می فرمایند: ما در این قیام به دنبال آن هستیم که امربه معروف و نهی از منکر که از متعالی ترین و مترقی ترین قوانین اسلامی برای برقراری امنیت و حاکمیت عدالت و اصلاح جامعه است، احیا شود.
امام (ع) ادامه می دهند: این قانون مترقی قرآن در جامعه به فراموشی سپرده شده است، دیگر کسی جرات نمی کند در برابر فاسدان و مفسدان امر به معروف و نهی از منکر کند.قیام ما قیام امر به معروف و نهی از منکر است.
«
قیام می کنیم تا بندگان مظلوم خدا را یاری کنیم
آن حضرت در این باره می فرمایند: معالم و نشانه های دین و پرچم هایی که راهنمای امت اسلامی است، به دست ستمکاران و ظالمان از بین رفته است.ما بنا داریم این معالم و پرچم های بر زمین افتاده را دوباره با هدف راهنمایی و هدایت جامعه برپا کنیم و به اهتزاز درآوریم. ما می خواهیم علامت های دین خدا را بار دیگر به پا کنیم. فساد اخلاقی، فرهنگی، مذهبی ، اقتصادی همه جا را فراگرفته است.
ما می خواهیم این جامعه فساد زده را که در آستانه غرق شدن و نابودی و سقوط همیشگی است، نجات دهیم و اصلاح کنیم. جامعه ای که بندگان خدا در آن از امنیت لازم برخوردار نیستند نه امنیت جانی دارند ، نه امنیت آبرویی و ناموسی و فکری و علمی و دینی دارند. ما قیام می کنیم تا بندگان مظلوم خدا را یاری کنیم و آنان را از این همه بی عدالتی و ظلم و ستم نجات دهیم.
«
ما فریاد می زنیم تا حدود تعطیل شده خدا را بار دیگر زنده و اجرا کنیم
از دیگر اهدافی که امام حسین(ع) برای قیام خود بیان می کنند و می گویند که نهضت و قیام خونین ما برای اقامه حدود خدا در جامعه است. امام (ع) در فرازی می فرمایند: خدایا تو می دانی و می بینی که در جامعه ظلم و فساد انجام می گیرد. تجاوز و تعدی به حقوق شخصی و ناموسی و جان و مال مردم انجام می گیرد و کسی نیست که از این همه ظلم و ستم جلوگیری کند. دزدانی که اساس دزدی را در جامعه ترویج می کنند، به جان بیت المال بی دفاع این امت مظلوم افتاده اند و ثروت های ملی و عمومی را غارت و چپاول می کنند و به ملکیت شخصی خود و خانواده هایشان در می آورند. اما قانون خدا که قطع دست خائن و جنایتکار است اجرا نمی شود. خدایا حدود تو که اجرایش باعث حیات جامعه و بالندگی است و برقراری امنیت و عدالت را در پی دارد، تعطیل شده است.
«
ما قیام کرده ایم و فریاد می زنیم تا حدود تعطیل شده خدا را بار دیگر زنده و اجرا کنیم
حضرت سیدالشهدا (ع) در این باره در جای دیگری می فرمایند: اقلیتی خودخواه و زورگو ، زیاده طلب ، فاسد و فاجر و فاقد هرگونه هویت و حیثیت انسانی و دینی بر سرنوشت و همه امکانات و ثروت امت مظلوم اسلامی مسلط شده اند ، ثروت های عمومی را تملک کرده و در اختیار خود درآورده اند و بندگان مظلوم و بی دفاع خدا را به بردگی خود درآورده اند.
ما در این شرایط قیام می کنیم تا حق در جامعه زنده شود و جلوی جریان باطل گرفته شود.
«
مگر نمی بینید در جامعه ای که در آن به سر می بریم به حق عمل نمی شود
در بیان دیگری وقتی بعضی از به اصطلاح دلسوزان به آن حضرت می گویند چرا در این شرایط که زمینه فراهم نیست شما قیام می کنید ایشان پاسخ می دهند: مگر نمی بینید که در این جامعه ای که ما در آن به سر می بریم به حق عمل و از باطل جلوگیری نمی شود، در جامعه ای که حق مرده و باطل حاکم باشد فریاد نزدن گناه و سکوت جرم است و باید قیام کرد
.

رعایت نکاتی برای انجام آزمایشات علوم تجربی

۱-آزمایشها همیشه باید ساده باشند. معمولی ترین مواد اغلب کافی و تقریباً همیشه مطلوبند.

۲-آزمایشها باید به نحوی انجام گیرند که دانش آموزان را به تفکر وا دارند. آزمایشی که در آن معلم همه ی جزئیات را به طور وضوح به شاگرد بگوید، به رشد فکری دانش آموزان

کمکی نمی کند.

۳- معلم باید برای پاسخ گویی به سوالات دانش آموزان درارتباط با فعالیت های مورد نظر که به آنها برای رسیدن به هدفهای درسی کمک خواهد کرد، آمادگی داشته باشد.

۴- دانش آموزان باید از منظور آزمایش با خبر باشند.اغلب خوب است که منظور به طور واضح و ساده روی تخته سیاه نوشته شود.

۵-حتی المقدور سعی شود خود دانش آموزان آزمایش ها را انجام دهند و بسته به نوع آزمایش و مقدار وسایل، به طور گروهی یا انفرادی کار کنند.

۶-دانش آموزان برای ارضای حس کنجکاوی، میتوانند از خود آزمایش هایی پیشنهاد کنند این گونه آزمایش ها از هر نظر سودمندند. بر خلاف تصور بعضی از معلمان، لازم نیست که

همیشه آزمایش ها پیچیده باشند یا در کتابی علمی مندرج شده باشد.

۷- برای انجام دادن یک آزمایش برنامه باید به گونه ای تنظیم شود که مراحل کار قدم به قدم مشخص و معلوم باشد و آزمایش ها باید طبق دستوری که در کتاب راهنما هست یا دستوری که به وسیله ی معلم تنظیم شده است، در نهایت دقت انجام گیرند.

۸- جریان مراحل آزمایش باید با فکر انتقادآمیز دنبال شود، تا نتایج حاصل اطمینان بخش تر شوند. به این ترتیب قبل از رسیدن به نتیجه نهایی، باید آزمایش ها را بیش از یک بار انجام دهند.

۹- قبل از آزمایش معلم با همکاری متصدی آزمایشگاه کلیه ی لوازم و ابزارهایی که مورد نیاز دانش آموزان است را تهیه و آماده می کند. .  وسایل ساده در مدارس نتیجه بخش تر از دستگاه های پیچیدهاند و توجه دانش آموزان را از هدف اصلی منحرف نمیکنند.

۱۰- از دانش آموزان خواسته شود، هنگام انجام آزمایش نتایج حاصل را یاد داشت کرده و گزارش های خود را در دفتر کار ثبت و ارائه دهند .

۱۱-اطلاعاتی که از یک آزمایش به دست می آیند، باید حدالامکان در مسائل روزمره زندگی به کار برده شوند. البته این کار نسبتاً مشکل است، ولی یکی از دلایل اصلی مطالعه علوم همین است. وقتی آزمایش انجام می شود، فقط قدمی در راه ]سودهای آن برداشته شده است [

معرفی نرم افزار آموزشی:کتاب الکترونیک آریا

کتاب الکترونیک آریا چیست ؟

. کتاب الکترونیک آریا یک بسته نرم افزاری همراه با محتوای کامل کتاب های درسی و صدها محتوای کمکی آموزشی است این بسته نرم افزاری برای مقاطع ابتدایی , راهنمایی و متوسطه , در دو نگارش معلم و دانش آموز طراحی و توزیع شده است .
طراحی این بسته نرم افزاری به گونه ای بوده است که قابلیت استفاده فردی توسط خود دانش آموز و همینطور قابلیت استفاده در کلاس های درس را داشته باشد
از امکانات این نرم افزار می توان به محتوای کامل کتاب های درسی , قابلیت حل تمرین های کتاب , صد ها مثال , فیلم و صدای آموزشی , تورهای مجازی ,کارگاه های مجازی , امکان بروزرسانی اجزای آموزشی , برد هوشمند , امکان به هنگام سازی نسخه معلم و دانش آموز , آزمون های طبقه بندی شده و تصادفی و ... اشاره کرد .
این بسته نرم افزاری حاصل تلاش ده ها تن از کارشناسان نرم افزار , معلمان و کارشناسان تولید محتوا است که توسط تیم کتاب الکترونیک تهیه و تولید شده است

ویژگی های این نرم افزار در مقایسه با نرم افزار های آموزشی دیگر چیست ؟

در واقع کتاب الکترونیک جایگزین کاملی برای کتاب های درسی سنتی است . چراکه محتوای کتاب های سنتی به طور کامل در متن و اصل این برنامه نرم افزاری قرار گرفته است .
همچنین اجزای آموزشی اضافه شده که حاصل کار کارشناسی آموزگاران برتر کشور است به گونه ای طراحی شده است که ضمن حفظ هدف کتاب درسی به عمیق تر کردن و گسترش دانش مخاطب خود کمک شایانی بنماید .

نگارش معلم و نگارش دانش آموز چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند ؟

نگارش معلم علاوه بر کلیه امکانات نگارش دانش آموز , قابلیت اضافه کردن اجزای آموزشی , آزمون , تمرین و ... به کتاب دارا است .
همچنین آموزگار می تواند محتوای تولید شده خود را از طریق اینترنت در اختیار دانش آموزان مورد نظر خود قرار دهد . علاوه بر این کارگروه های آموزشی امکان بررسی و امتیاز بندی محتوا های تولید شده توسط آموزگاران محترم را دارند

آیا می توان از این نرم افزار در مدارس هوشمند استفاده کرد ؟

بله . دارای قابلیت هایی نظیر برد هوشمند ,تراکنش های بین معلم و دانش آموز و برگذاری آزمون های همزمان را دارا است که به خوبی قابلیت استفاده در مدارس هوشمند را فراهم می آورد .

آیا این نرم افزار قابلیت استفاده فردی برای هر دانش آموز را دارد ؟

بله . نرم افزار به گونه ای طراحی شده است که هر دانش آموز در کنار بهره گیری از کلاس های درسی می تواند با مراجعه به آن به عمق درک مطلب خود بیافزاید .
همچنین با برگزساری آزمون ها و حل تمرین ها به ارزشیابی و آماده سازی خود بپردازد

آیا می توان این نرم افزار را بر روی حافظه فلش نصب نمود و همیشه همراه داشت ؟

بله . طریقه نصب در سایت توضیح داده شده است .

برای اطلاع بیشتر به سایت زیر مراجعه کنید.

شعر درباره ی حضرت قاسم(ع)

بر روی خاک تیره برافتادم ای عمو

بازآ بکن ز راه کرم یادم ای عمو

من آهوی حرم، شده ایندشت صیدگاه

اندرکمند کینة صیادم ای عمو

بی یار و بی معینم ای شاه تاجدار

فریادرس که در کف جلادم ای عمو

بر حال من نمیکند آخر ترحمی

این قاتل شریر که ناشادم ای عمو

دادم برس که زندگی من تمام شد

حالا بزیر خنجر فولادم ای عمو

حلقم لطیف خنجر کین تیز و پرشرر

قاتل قویست نی زکس امدادم ای عمو

غیر از تو نیست یار و معینم در این دیار

بی یاورم بیا و بفریادم ای عمو

چون مرغ برشکسته فتدادم بدام جور

کی میکند بغیر تو آزادم ای عمو

در این دیار فایز بیچاره پرغم است

کن چاره بر غمش حق اجدادم ای عمو

فایز تبریزی