آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

9 کیلومتر رکاب زدن

«دریاقلی» اوراق فروشی بود که در گوشه‌ای از «کوی ذوالفقاری» آبادان و در گورستانی از اتومبیل‌های فرسوده زندگی می‌کرد. در ماه‌های آغاز جنگ، آبادان در محاصره نیروهای دشمن بود و در کوران اختلافات داخلی جناح‌های سیاسی و آشفتگی‌های ماه‌های آغاز جنگ در آستانه سقوط قرار داشت، تقدیر این بود که هنگامی که دشمن، غافلگیرانه از رودخانه بهمنشیر گذشته و وارد آبادان شده بود، تنها دریاقلی متوجه حضور و نیت شوم دشمن شود.
دریاقلی در آن شب پاییزی آبان ماه 1359 با شجاعت و عزمی شگفت، مسافتی 9 کیلومتری را در زیر دید دیدبانان دشمن و خطرات موجود با دوچرخه کهنه خودش پشت سر گذاشت تا این خبر را به مدافعان شهر برساند و پس از آن بود که با حضور رزمندگان و مردم شهر، دشمن به آن سوی بهمنشیر رانده شد.
اگر هوشیاری، عزم و دلیری این مرد گمنام که چند روز بعد به شهادت رسید، نبود، کسی نمی‌داند چه رخدادهای تلخی پیش می‌آمد و سرانجام چه سرنوشتی برای مردم ایران ـ و حتی منطقه ـ رقم می‌خورد! دست کم این بود که آبادان با تلفاتی سنگین سقوط می‌کرد و باز پس گرفتنش نیازمند نبردهایی خونین‌تر و پرهزینه‌تر از فتح خرمشهر بود! جا دارد آنها که گذشته را به ارزانی می‌فروشند و به سادگی نفی می‌کنند، بدانند که اگر این شهیدان گمنام نبودند، آنها امروز چیز چشمگیری برای معامله کردن و فروختن نداشتند
!

حرف اضافه ، پیش واژه ی متمم ساز

حرف اضافه از نظر کتب فارسی :    

   حرف اضافه ، پیش واژه ی متمم ساز است . متمم پس از حرف اضافه می آید ؛ به عبارت دیگر ، هر گروه اسمی که پس از حرف اضافه بیاید ، متمم است . حرف اضافه نشانه ی متمم است .

  مثال :    موضوع مسابقه را از دوستم پرسیدم .

   حرف اضافه از نظرعلی شهبازی ( ص 98 ) :

  حرف اضافه کلمه ای است که پیش از اسم یا ضمیر عبارتی می آید و آنرا متمم فعل یا مفعول با واسطه قرار می دهد و خود به خود معنی و نقش مستقلی ندارد . حرف های اضافه بر دو گونه اند : الف) حروف اضافه ساده (بسیط) – ب) حروف اضافه مرکب

   حرف اضافه از نظرمهدی معینیان (ص 218) :

  حرف اضافه کلمه ای است که پیش از اسم یا ضمیر و گاهی پس از آن ها می آید تا ارتباط و همبستگی آن اسم یا ضمیر را با سایر قسمت های جمله ( نظیر : فعل ، صفت ، اسم ، ضمیر و ...) بیان کند و به تعبیری ، آن اسم یا ضمیر را وابسته به کلمه دیگر کند . مانند او از تهران برگشت . کلمه " از" در این جمله حرف اضافه است و همبستگی بین تهران و فعل    " برگشت " را بیان کرده و چنانچه آن را از جمله حذف کنیم این همبستگی از بین می رود. حرف اضافه بر ود گونه است : ساده مرکب (یاگروهی)

   حرف اضافه از نظر محمد جواد شریعت (ص311) :

  حروف اضافه کلماتی هستند که قبل از اسم یا جانشین اسمی می آید و آن را وابسته به کلمه   دیگری می کنندمثال: ملک را پرسید = از ملک پرسید

حرف های اضافه ساده

   حرف اضافه ساده از دید علی شهبازی (ص98) :

  حروف اضافه ساده عبارتند از : به ،با،از،در،بی،برای،چون،اندر،زیر و ... . مانند :

 آنکه تاج سر من خاک کف پایش بود       ازخدا می طلبم تا "به" سرم بازآید.   

 "حافظ"

   حرف ساده از دید مهدی معینیان (ص219) :

  در زبان فارسی محدودند و عبارتند از : به، با ، در، را (هنگامیکه به معنی " از " یا  "برای " باشد)، تا (هنگامیکه به معنی انتها باشد : ازصبح تا شب کار کردم .) بر، الی،  برای (بعضی کسره اضافه را نیز حرف اضافه می نامند ؛ بنابراین از نظر آنها کلمه "برای" مرکب است ) ، الا ،جز ، مگر، نزدِ ،نزدیکِ ،پیش ِ ،روی ِ ،میان ِ،پی ِ،جلوی ِ ،مانندِ ،چون وقتی به معنی "مانند" باشد و ... .

   حرف های اضافه ی ساده از دید محمدجواد شریعت (ص312) :

  حرف اضافه (وابستگی) ساده آن است که یک کلمه باشد و حرف های اضافه ساده زبان فارسی عبارت است از :

از ،الا ،اندر ،ایدون ،به ،با ،بر ،بی ،تا ،جز ،چو،چون ،در،را ،زی ،فا ، فرا،فرو  ،کسره اضافه ،که ،مگر، و،وا .

  توضیح :

  برخی از حروف اضافه ساده را گاه با حرف اضافه هم معنی آن تاًکید می کنند به سه گونه: گونه اول : حرف اضافه تاکیدی را بی فاصله پس از حرف اضافه نخستین می آورند بدین صورت اند : اندربه ، بربه ، جزمگر ، دربه .

  گونه دوم : حرف اضافه تاکیدی را پس از اسمی که حرف اضافه بر سر آن آمده باشد   می آورند بدین صورت : از... اندر ، از... در ، اندر... اندر ، اندر.. بر، به... اندر ،به... بر، به... در، به... فرا، بر...اندر، بر...بر، بر...در، در...اندر، در...در .

  گونه سوم : گاهی به جای حرف اضافه دوم کلمات اندرون،درون،فراز که اسم یا ظرف مبهمند برای تاکید معنی ظرفیت حرف اضافه خخستین آورده می شود :

از...اندرون، به...اندرون ، به...درون، در...اندرون ،در... درون ، به...فراز .

  حرف های اضافه ی مرکب)

  حرف اضافه ی مرکب از نظر علی شهبازی (ص98)

  حروف اضافه ی مرکب عبارتند از : درباره، ازبهر، ازبرای، ازجهت و ... . مانند:

اتفاقاً شاه شد روزی سوار                                با خواص خویش "از بهر" شکار

"مولوی"

   حرف اضافه از نظر مهدی معینیان (ص 219) :

  همچون،ازبرای،ازبهر،درباره،ازدست،باوجود،برحسب،به محض،به خاطر،ازحیث، ازلحاظ،ازنظر،ازراه و ... .

  حرف اضافه مرکب یا گروهی به طرق زیر ساخته می شود :

   1) حرف اضافه "از" + اسم + کسره اضافه ( -ِ ) :ازبهرِ ،ازپی ِ،ازنظرِ،ازحیثِ ،ازلحاظِ ، ازنظرِ ،از راهِ  و ... .

  2) بر+اسم + کسرهِ اضافه :براثرِ ،براساس ِ،برحسبِ ،برخلافِ ،برروی ِ،برعلیهِ ،برلهِ .

  3) به+اسم+کسره اضافه : بهاستثنای ِ ،به اضافهء ِ،به پیش ِ،به نزدِ ،به نزدیکِ ،به توسطِ ، به خاطرِ،به خلافِ ،به دنبال ِ،به زعم ِ،به نظرِ،به سان ِ ،به مانندِ ،به مثل ِ،به سبب ِ .

  4) در+اسم+کسره اضافه : دراثرِ ،درازای ِ ،درباب ِ،در اطراف ِ،درپی ِ،درحدود ِ،درحق ِ، درخلال ِ،درراه ِ،درسرِ،درعین ِ،دروقت ِ،درهنگام ِ .

  5) اسم + کسره اضافه :بین ِ(بین ِحق و باطل فرق نمی گذارد) پای ِ(او پای ِ قولش ایستاده) پیش ِ(پیش ِماهیچ چیز بالاترازحقیقت نیست) روی ِ(روی ِحرف خودش پافشاری می کند) محض ِ(محض ِرضای ِ خدا ازاین کار صرف نظرکن) .

  6) اسم + به : بنابه ، عطف به ، نسبت به ، نظربه .

  7) اسم + بر : اضافه بر، بنابر، علاوه بر .

 کلمات : سوی،پائین،جلو،نزد،نزدیک،پیش روی،زیر،پیش،کنار،لای،میان، اگر باکسره به کار رود از اضافه اند .غالباً پیش ازاین کلمات حرف اضافه می آید.

  مانندبه سوی کوه رفت . در این صورت آن ها را حرف اضافه مرکب می دانند .

   حرف اضافه مرکب از نظر محمدجواد شریعت (ص313) :

حرف اضافه مرکب آن است که بیش از یک حرف باشد.حرف های وابستگی مرکب بیش تر از به هم پیوستگی حرف های اضافه و گاهی از به هم پیوستن حرف ربط و اضافه ساخته می شود.

  گروه اول : برای،بجز،بجزاز،بی ز،جزاز،مگراز .

  گروه دوم : بجزکه،جزکه،چونکه،مگرکه،همچون،همچو،همچوکه .

  یادآوری:گاهی حرف اضافه مرکب از پیوستن سه حرف اضافه ساخته می شود.

مانند :      ازبرای = از +برای +کسره اضافه .

 

25 اسفند زادروز پروین اعتصامی

زندگی نامه

پروین اعتصامی که نام اصلی او "رخشنده " است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد ، در کودکی با خانواده اش به تهران آمد . پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت ، و هنگامیکه متوجه استعداد دخترش شد ، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد.

" پدر پروین"

یوسف اعتصامی معروف به اعتصام الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین "چاپخانه" را در تبریز بنا کرد ، مدتی هم نماینده ی مجلس بود.

اعتصام الملک مدیر مجله بنام "بهار" بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد ، ثمره ازدواج اعتصام الملک ، چهار پسر و یک دختر است.

"مادر پروین"

مادرش اختر اعتصامی نام داشت . او بانویی مدبر ، صبور ، خانه دار و عفیف بود ، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان می داد.

"شروع تحصیلات و سرودن شعر"

پروین از کودکی با مطالعه آشنا شد . خانواده او اهل مطالعه بود و وی مطالب علمی و فرهنگی به ویژه ادبی را از لابه لای گفت و گوهای آنان درمی یافت در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی ، نظامی ، مولوی ، ناصرخسرو ، منوچهری ، انوری ، فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسی به شمار می آیند ، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه های یادگیری آن با او تمرین می کرد.

گاهی شعری از شاعران قدیم به او می داد تا بر اساس آن ، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد ، و یا قافیه های نو برایش پیدا کند ، همین تمرین ها و تلاشها زمینه ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آنها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد.

هر کس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد ، با خواندن این بیت ها به توانائی او در آن سن و سال پی می برد برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی ، یعنی یازده تا چهارده سالگی او می باشد ، شعر " ای مرغک " او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد ، ز آشیانه

پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه؟

در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی شود زمانه

رام از چه شدی ؟ رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه

بر مردم چشم ، دیدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه

هنگام شب آرمیدن آموز

 با خواندن این اشعار می توان دختر دوازده ساله ای را مجسم کرد که اسباب بازی اش " کتاب" است ؛ دختری که از همان نوجوانی هر روز در دستان کوچکش ، دیوان قطوری از شاعری کهن دیده می شود ، که اشعار آن را می خواند و در سینه نگه می دارد.

شعر " گوهر و سنگ " را نیز در 12 سالگی سروده است.

شاعران و دانشمندانی مانند استاد علی اکبر دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، عباس اقبال آشتیانی ، سعید نفیسی و نصر الله تقوی از دوستان پدر پروین بودند ، و بعضی از آنها در یکی از روزهای هفته در خانه او جمع می شدند ، و در زمینه های مختلف ادبی بحث و گفتگو می کردند. هر بار که پروین شعری می خواند ، آنها با علاقه به آن گوش می دادند و او را تشویق می کردند.

" ادامه تحصیلات"

پروین ، در 18 سالگی ، فارغ التحصیل شد ، او در تمام دوران تحصیلی ، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پیش از ورود به مدرسه ، معلومات زیادی داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعی می کرد ، در حد توان خود از همه چیز آگاهی پیدا کند. مطالعات او در زمینه زبان انگلیسی آن قدر پیگیر و مستمر بود که می توانست کتابها و داستانهای مختلفی را به زبان اصلی ( انگلیسی ) بخواند . مهارت او در این زبان به حدی رسید که 2 سال در مدرسه قبلی خودش ادبیات فارسی و انگلیسی تدریس کرد.

"سخنرانی در جشن فارغ التحصیلی"

در خرداد 1303 ، جشن فارغ التحصیلی پروین و هم کلاس های او در مدرسه برپا شد. او در سخنرانی خود از وضع نامناسب اجتماعی ، بی سوادی و بی خبری زنان ایران حرف زد. این سخنرانی ، بعنوان اعلامیه ای در زمینه حقوق زنان ، در تاریخ معاصر ایران اهمیت زیاد دارد.

پروین در قسمتهای از اعلامیه "زن و تاریخ" گفته است:

« داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است ، تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفیذ نماید. »

و درباره راه چاره اش گفته است :

« پیداست برای مرمت خرابی های گذشته ، اصلاح معایب حالیه و تمهید سعادت آینده ، مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده ، تند و چالاک این پرتگاه را عبور کند. »

"اخلاق پروین"

یکی از دوستان پروین که سال ها با او ارتباط داشت ، درباره او گفته است :

« پروین ، پاک طینت ، پاک عقیده ، پاکدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستی فروتن و در راه حقیقت و محبت پایدار بود. کمتر حرف می زد و بیشتر فکر می کرد ، در معاشرت ، سادگی و متانت را از دست نمی داد . هیچ وقت از فضایل ادبی و اخلاقی خودش سخن نمی گفت.»

همه این صفات باعث شده بود که او نزد دیگران عزیز و ارجمند باشد.

مهمتر از همه این ها ، نکته ای است که از میان اشعارش فهمیده می شود . پروین ، با آن همه شعری که سروده ، در دیوانی با پنج هزار بیت ، فقط یک یا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و این نشان دهنده فروتنی و اخلاق شایسته اوست.

"نخستین چاپ دیوان اشعار"

پیش از ازدواج ، پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و این کار را با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار ، درست نمی دانست. او فکر می کرد که دیگران ممکن است چاپ شدن اشعار یک دوشیزه را ، راهی برای یافتن شوهر به حساب آورند!

اما پس از ازدواج پروین و جدائی او از شوهرش ، به این کار رضایت داد. نخستین مجموعه شعر پروین ، حاوی اشعاری بود که او تا پیش از 30 سالگی سروده بود و بیش از صد و پنجاه قصیده ، قطعه ، غزل و مثنوی را شامل می شد.

مردم استقبال فراوانی از اشعار او کردند ، به گونه ای که دیوان او در مدتی کوتاه پس از چاپ ، دست به دست میان مردم می چرخید و بسیاری باور نمی کردند که آنها را یک زن سروده است ، استادان معروف آن زمان ، مانند دهخدا و علامهء قزوینی ، هر کدام مقاله هایی درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

" کتابداری"

پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه تربیت معلم کنونی) بود . کتابداری ساکت و محجوب که بسیاری از مراجعه کنندگان به کتابخانه نمی دانستند او همان شاعر بزرگ است . پس از چاپ دیوانش وزارت فرهنگ نیز از او تقدیر کرد.

" دعوت دربار و مدال درجه سه"

معمولا رسم است که دولت ، دانشمندان و بزرگان علم و ادب را طی برگزاری مراسمی خاص ، مورد ستایش و احترام قرار می دهد . در چنین مراسمی وزیر یا مقامی بالاتر ، مدالی را که نشانه سپاس ، احترام و قدردانی دولت از خدمات علمی و فرهنگی فرد مورد نظر است ، به او اهدا می کند ، وزارت فرهنگ در سال 1315 مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد ولی او این مدال را قبول نکرد.

گفته شده که حتی پیشنهاد رضا خان را که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت کرده بود ، نپذیرفت ، روحیه و اعتقادات پروین به گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین مکان هایی حاضر شود . او ترجیح می داد در تنهایی و سکوت شخصی اش به مطالعه بپردازد.

او که در 15 سالگی درباره ستمگران و ثروتمندان به سرودن شعر پرداخته ، چگونه می تواند به محیط اشرافی دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد ؟

او که انسانی آماده ، دارای شعوری خلاق و همواره درگیر در مسائل اجتماعی بود به این نشان ها و دعوت ها فریفته نمی شد.

در این جا یکی از اشعار پروین در مذمت اغنیای ستمگر را می خوانید :

برزگری پند به فرزند داد، کای پسر

 این پیشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت

نوبت خون خوردن و رنج شماست

….

هر چه کنی نخست همان بدروی

کار بد و نیک ، چو کوه و صداست

….

گفت چنین ، کای پدر نیک رای

صاعقه ی ما ستم اغنیاست

پیشه آنان ، همه آرام و خواب

قسمت ما ، درد و غم و ابتلاست

ما فقرا ، از همه بیگانه ایم

مرد غنی ، با همه کس آشناست

خوابگه آن را که سمور و خزست

کی غم سرمای زمستان ماست

تیره دلان را چه غم از تیرگیست

بی خبران را چه خبر از خداست

" دوران بیماری و مرگ پروین"

پروین اعتصامی ، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش – ابوالفتح اعتصامی -  دیوانش را برای چاپ دوم آن حاضر می کرد ، ناگهان در روز سوم فروردین 1320 بستری شد پزشک معالج او ، بیماری اش را حصبه تشخیص داده بود ، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متاسفانه زمان درمان او گذشت و شبی حال او بسیار بد شد و در بستر مرگ افتاد.

نیمه شب شانزدهم فروردین 1320 پزشک خانوادگی اش را چندین بار به بالین او خواندند و حتی کالسکه آماده ای به در خانه اش فرستادند ، ولی او نیامد و …. پروین در آغوش مادرش چشم از جهان فرو بست .

پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی اش در شهر قم و کنار مزار پدرش در جوار خانم حضرت معصومه (س) به خاک سپردند . پس از مرگش قطعه شعری از او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود . این قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند ، آن چنان که یاد و خاطره اش در دل مردم نقش بسته است . گزیده ای از این شعر در ذیل آمده است :

این که خاک سیهش بالین است                      اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی از ایام ندید                             هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آن همه گفتار امروز                               سائل فاتحه و یاسین است

آدمی هر چه توانگر باشد                                چون بدین نقطه رسد مسکین است

 اقتباس از کتاب چهره های درخشان

تفاوت غزل و قصیده در چیست؟

ابتدا قصیده وجود داشته است و سپس غزل ایجاد شده است.

غزل دارای ابیات کمتری از قصیده است.

محتوای غزل بیشتر عاشقانه است.در حالی که مضمون قصیده بیشتر وصف طبیعت و نصیحت و مدح و... است.

مختصری درباره ی قصیده

قَصیده یا چَکامه یک قالب شعر (کلاسیک) فارسی است. قصیده که معمولاً بسیار بلند (بیشتر از ۱۴ بیت) است بیشتر برای مدح، ذم، سوگواری، بزم، وصف طبیعت و موعظه سروده می‌شود. در این نوع شعر مصراع اول با مصراع‌های زوج هم قافیه است. تفاوت قصیده با غزل در تعداد ابیات و موضوع شعر است. کمی یا زیادی بیت های قصاید بستگی دارد به اهمیت موضوع، قدرت و قوت طبع شاعر و نوع قافیه و اوزان شعری. از همین روست که در دیوان‏های شاعران قصیده سرا به قصیده‌های کمتر از بیست بیت یا متجاوز از ۱۷۰ یا ۲۰۰ بیت بر می‏خوریم. قصیده می‌تواند بر وزنهای گوناگونی باشد.

 

وجه تسمیه

از آن جا که در این گونه شعر نظر شاعر اغلب به شخص و مقصودی معیّن توجّه دارد آن را قصیده یعنی مقصود نام داده اند. طبق نظر علمای ادب، در قصاید فارسی مطلع باید که مصرّع باشد و هر گاه که چنین نیست، به آن شعر قطعه می‌گویند و نه قصیده.

پیشینه

اگرچه پیشینه قصیده به شعر عربی در دوران جاهلیت می‌رسد، لیکن در شعر فارسی از قرن سوم هجری رواج یافت و دوران اوج شکوه آن تا قرن ششم هجری بوده است.

تحولات

قصیده از حیث مضمون و محتوا، از آغاز تا امروز دستخوش دگرگونیهایی شده است که می‏توان به اجمال به شرح زیر بیان کرد:

الف) در رزوگار سامانیان اغلب به مدح و ستایش در حد اعتدال و مبالغه‏های شاعرانه پرداخته می‏شده است.

ب) در دوران غزنویان و سلجوقیان به مدح و ستایش سلاطین و وزرا و امرا با تملق و چاپلوسی به حد غلو و افراط در طرح تقاضا به حد سوال و تکدی می رسیده است.

ج) ناصر خسرو، با ایجاد تحول و انقلاب در مضمون قصیده، آن را در خدمت توجیه و تبیین مبانی اعتقادی آیین اسماعیلیان در آورد.

د) سنایی غالب قصیده را به مضامین دینی و عرفانی و زهدیات و قلندریات تخصیص داد و شیوه‏ی او به وسیله‏ی عطار، شمس مغربی، اوحدی، خواجو، جامی و دیگران دنبال شد.

ه) سعدی و به تبع او سیف فرغانی قصیده را بیشتر در استخدام طرح مسائل اخلاقی و اجتماعی درآوردند.

و) از دوران مشروطیت به این سو، قصیده بیشتر در خدمت مسائل سیاسی، اجتماعی، میهنی و ملی و ستایش آزادی قرار گرفته و در تهییج عواطف و احساسات و تنویر افکار جامعه‏ی کتاب‏خوان نقش بسزایی داشته است. شاخصترین قصاید از این نوع را می توان دردیوان ملک‏الشعرا بهار سراغ گرفت.

قوانین و اصطلاحات

قصیده دارای اصطلاحاتی خاص خود است. بیت اول آن مطلع نامیده می‌شود. به چند بیت ابتدایی قصیده تشبیب، نسیب و یا تغزل گفته می‌شود که همان نقش مقدمه را ایفا می‌کند. تخلص به حلقه واسطه میان تغزل و مدح یا تنه اصلی شعر گفته می‌شود. ابیات پایانی قصیده نیز معمولا به ثنا و دعا اختصاص دارند. به لحاظ طولانی بودن قصیده و یکسان بودن قوافی، گاه شاعر مجبور به تجدید مطلع می‌شود. یعنی مصرع اول بیتی در اواسط قصیده با مصرع های زوج هم قافیه می‌گردد. پس از آن شاعر اجازه دارد که قوافی تکراری با بخش قبلی را در شعر خود استفاده نماید. خاقانی شروانی و سعدی شیرازی در قصاید خود از روش تجدید مطلع سود برده اند.

منبع