آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

حکایت درخت جاودانگی



مولوی در دفتر دوم مثنوی خود ، قصه ای را عنوان می کند که خلاصه آن اینست : پادشاهی شنید که در هندوستان ، درختی وجود دارد که از میوه آن ، هر که بخورد هرگز نمیرد. وزیر اعظم خویش را به جستجوی آن درخت فرستاد و او پس از کنکاش فراوان ، از نتیجه ناامید گشت و اندوهگین عزم بازگشت داشت که با عارفی برخورد و او مشکل را برایش آسان نمود. داستان مثنوی ازین قرار است : (گفت دانایی برای دوستان / که درختی هست در هندوستان) (هر کسی کز میوه آن خورد و برد / نه شود او پیر و نه هرگز بمرد) (شیخ خندید و بگفتش ای سلیم / این درخت علم باشد ای علیم!) (آن یکی کش صد هزار آثار خواست / کمترین آثار آن عمر بقاست) و برای او توضیح داد که علم ، همان درختیست که هر کس از میوه آن بَر خورد ، او را عمر جاودانه است.متن کامل شعر به شرح ذیل است...

 شعر مولانا:

 جستن آن درخت کی هر که میوه‌ی آن درخت خورد نمیرد
گفت دانایی برای داستان......................که درختی هست در هندوستان
هر کسی کز میوه‌ی او خورد و برد ...................... نی شود او پیر نی هرگز بمرد
پادشاهی این شنید از صادقی ...................... بر درخت و میوه‌اش شد عاشقی
قاصدی دانا ز دیوان ادب ...................... سوی هندوستان روان کرد از طلب
سالها می‌گشت آن قاصد ازو ...................... گرد هندوستان برای جست و جو
شهر شهر از بهر این مطلوب گشت ...................... نی جزیره ماند و نی کوه و نی دشت
هر که را پرسید کردش ریش‌خند ...................... کین کی جوید جز مگر مجنون بند
قاصد شه بسته در جستن کمر ...................... می‌شنید از هر کسی نوعی خبر
بس سیاحت کرد آنجا سالها ...................... می‌فرستادش شهنشه مالها
چون بسی دید اندر آن غربت تعب ...................... عاجز آمد آخر الامر از طلب
هیچ از مقصود اثر پیدا نشد ...................... زان غرض غیر خبر پیدا نشد
رشته‌ی اومید او بگسسته شد ...................... جسته‌ی او عاقبت ناجسته شد
کرد عزم بازگشتن سوی شاه ...................... اشک می‌بارید و می‌برید راه

 شرح کردن شیخ سر آن درخت با آن طالب مقلد
بود شیخی عالمی قطبی کریم ...................... اندر آن منزل که آیس شد ندیم
گفت من نومید پیش او روم ...................... ز آستان او براه اندر شوم
تا دعای او بود همراه من ...................... چونک نومیدم من از دلخواه من
رفت پیش شیخ با چشم پر آب ...................... اشک می‌بارید مانند سحاب
گفت شیخا وقت رحم و رقتست ...................... ناامیدم وقت لطف این ساعتست
گفت واگو کز چه نومیدیستت ...................... چیست مطلوب تو رو با چیستت
گفت شاهنشاه کردم اختیار ...................... از برای جستن یک شاخسار
که درختی هست نادر در جهات ...................... میوه‌ی او مایه‌ی آب حیات
سالها جستم ندیدم یک نشان ...................... جز که طنز و تسخر این سرخوشان
شیخ خندید و بگفتش ای سلیم ...................... این درخت علم باشد در علیم
بس بلند و بس شگرف و بس بسیط ...................... آب حیوانی ز دریای محیط
تو بصورت رفته‌ای ای بی‌خبر ...................... زان ز شاخ معنیی بی بار و بر
گه درختش نام شد گه آفتاب ...................... گاه بحرش نام گشت و گه سحاب
آن یکی کش صد هزار آثار خاست ...................... کمترین آثار او عمر بقاست
گرچه فردست او اثر دارد هزار ...................... آن یکی را نام شاید بی‌شمار
آن یکی شخصی ترا باشد پدر ...................... در حق شخصی دگر باشد پسر
در حق دیگر بود قهر و عدو ...................... در حق دیگر بود لطف و نکو
صد هزاران نام و او یک آدمی ...................... صاحب هر وصفش از وصفی عمی
هر که جوید نام گر صاحب ثقه‌ست ...................... همچو تو نومید و اندر تفرقه‌ست
تو چه بر چفسی برین نام درخت ...................... تا بمانی تلخ‌کام و شوربخت
در گذر از نام و بنگر در صفات ...................... تا صفاتت ره نماید سوی ذات

متمم چیست ؟

متمم اسمی است که بعد از حروف اضافه بیاید و حروف اضافه ها عبارتند از : به ، بر ، با ، از ، در، برای ، تا، از بهر ، از برای و...

متمم درکل سه نوع است :1-  متمم قیدی   ، 2- متمم اسمی  ،  3-  متمم فعلی .
راه شناخت متمم ها : 1- ساده ترین راه تشخیص نوع متمم ها اول تشخیص متمم قیدی است که آن هم با حذف در جمله می توان تشخیص داد که اگر بتوانیم متممی را از جمله حذف کنیم چنان که به معنی جمله آسیبی نرسد و مفهوم آن ناقص نگردد ، آن متمم ، متمم قیدی است مثل:
دوستم کتاب را از روی میز برداشت . ( از روی ) متمم قیدی است و جمله سه جزئی با مفعول می باشد .
( دوستم کتاب را برداشت .)
معمولاًمتمم های قیدی در جمله می توانند متعدد باشند وبا حرف های اضافه ی متعددی هم به کار می روند.مثل :
 
حسن از بازار با اتوبوس به خانه آمد .
که فعل آمد ناگذر بوده و هر کدام از متمم ها را حذف کنیم مفهوم جمله ناقص نمی شود و جمله ی « حسن آمد » یک جملهی دو جزئی کامل است .
2-
متمم اسمی : متممی است که قابل حذف نیست ولی جزو اجزای اصلی جمله هم نیست مثل :
 
احترام به پدر و مادر واجب است . ( به پدر و مادر متمم اسمی احترام است ) که جمله چون فعل اسنادی دارد ، سه جزئی با مسند است و نیازی به متمم نیست واگر حذف منیم مفهوم جمله کمی ناقص خواهد بود .البته باید در تعیین نوع متمم اسمی به ساختمان فعل هم توجه داشته باشیم چون اگر فعل مرکب و گذرا به متمم باشد و ما آن را فعل ساده در نظر بگیریم آن وقت متمم را باید ، متمم اسمی بگیریم و یک جزئی اضافی در جمله خواهیم داشت که آن هم همان جزء غیر صرفی فعل مرکب خواهد بود که ممکن است اصلاً نقش دستوری برایش نتوانیم پیدا کنیم .مثال:
« 
شعر عرفانی انسان را به سوی کمال دعوت می کند. » در این جمله فعل مرکباست ( دعوت می کند )ومتمم هم متمم فعلی است که اگر فعل جمله را تنها « می کند » بدانیم در ان صورت متمم ( به سوی کمال ) را باید متمم اسمی دعوت بگیریم که اشتباه خواهد بود و هیچ نقش دستوری خاصی به واژه ی « دعوت » نمی توانیم در نظر بگیریم ؛ پس متمم ( به سوی کمال ) متمم فعلی ، فعل ( دعوت می کند )
 
است .
لازم به ذکر است که بعضی اسم ها هم مانند فعل ها به حرف اضافه ی خاصی نیاز دارند مثل « دشمنی :با ، دوستی :با ، اعتماد :به ، توجّه : به ، خیانت : به ، کمک : به ، یاری : در و به ،و....
3-
متمم فعلی : متممی است که قابل حذف نیست و اگر حذفش کنیم مفهوم جمله ناقص می شود .
مثل : دوستم محبتش را از من دریغ نکرده است . اگر «از من » را حذف کنیم معنی ناقص خواهد شد .
دوستم محبتش را دریغ نکرده است و حرف اضافه ی خاص فعل « از » می باشد و لازم به توضیح است که فعل های گذرا به متمم به حرف های اضافه ی خاصّی نیاز دارند مثل : ترسید :از ، پرسید :از ، گنجید : در ، جنگید : با ، پرداخت : به ، گرفت : از و....

آشنایی مختصر با بهروز رضایی کهریز

در درس عطار و جلال الدین محمد خواندیم که نویسنده آن آقای بهروز رضایی کهریز بود وی سردبیر رشد دانش آموزمی باشد و

متولد مهرماه 1348 در اردبیل و کارشناس فقه و حقوق اسلامی است. نوزده سال تجربه‌ی کار در نشریات کودکان و نوجوانان را در کارنامه‌ فرهنگی خود دارد. تا کنون با چندین مجله‌ی کودکان و نوجوانان همکاری داشته و سردبیری نشر‌یات امیدآینده، شهردار مدرسه را بر عهده داشته است.

خودش می‌گوید: «شروع کارم با طراحی جدول بود. از آن موقع تاکنون هیچ‌گاه ارتباطم به کلی با مجلات کودک و نوجوان قطع نشده است و به صورت‌های مختلف با این نشریات همکاری کرده‌ام؛ از ویراستاری تا سردبیری»

دیدار عطار با مولوی

پدر مولوی در سفری که به مغرب ایران کرد، فرزند خردسال خود را، جلال الدین محمد، که بعدها به «مولوی» شهرت یافت، به همراه آورد، آنان از شهرهای نیشابور، بغداد، مکه و شام گذشتند و سرانجام در «قونیه» که از شهرهای فعلی ترکیه است، اقامت گزیدند. در طول این سفر و هنگام عبور از نیشابور، به دیدار شیخ فرید الدین عطار نیشابوری رفتند، هر دو حدود هفتاد سال داشتند، عطار «اسرار نامه» خود را به «مولوی» که در آن هنگام نوجوان، تقدیم کرد و درباره او با پدر چنین گفت: «این فرزند را گرامی دار، زود باشد که از نفس گرمش، آتش در سوختگان عالم زند.» این پیش بینی عطار بعدها به راستی پیوست و آن کودک خردسال شاعری پر آوازه شد.

36 راه برای ایجاد ارتباط در کلاس درس

تا کنون هر چه در کتاب ها و نوشته ها ی متعدد ، از روابط انسانی در سازمانهای آموزشی سخن به میان آمده است اغلب تاکید بر مدیران و کار کنان (فرادستان و فرودستان) بوده است و روابط انسانی در خرده سیستم ها از جمله کلاس درس و رابطه ی معلم و شاگرد کم رنگ جلوه داده شده است . بی انظباتی ، اختالال های رفتاری و بسیاری موارد دیگر بر روابط انسانی در کلاس درس تاثیر می گذارند و در فرآیند تدریس و یادگیری خلل ایجاد می کنند .به نظر می رسد معلمان قبل از اینکه بتوانند به خوبی آموزش دهند ،ابتدا باید تلاش خود را صرف بهبودکیفیت روابط بین انسان ها یی کنند که در کلاس هستند .

در این نوشتار مولف راهکارهایی را جهت ایجاد روابط انسانی بهتر در کلاس و تاثیر گذاری بیشتر و بهتر معلم در برقراری ارتباطات بین خود و دانش آموزان با یکدیگر ارائه میدهد.

1.  به هر کسی برای حرف زدن نوبت دهید .از بچه ها بخواهید ،زمانی که یکی از دوستان آن ها صحبت می کند به او احترام بگذارند و به صحبت هایش گوش دهند .

2.  پاسخ بچه ها را رد نکنید . به جای آن بگویید (چه کسی می تواند صحبت دوستش را کامل تر یان کند)

3.  با دانش آموزاندوست باشید ولی جایگاه خود را نزد آن ها حفظ کنید .زمانی که بچه ها معلم را دوست خود فرض کنند ، حرف شنوی بیشتری خواهند داشت و سعی می کنند کاری انجام ندهند که موجب ناخشنودی او را فراهم آورد.بچه ها از معلم الگو می گیرند و سعی می کنند از خصوصیات اخلاقی و رفتاری وی پیروی کنند . از تنبیه های رفتاری یا کلامی معلم (بی توجهی برای زمانی کوتاه ، اخم کردن ،گفتن کلمات و یا جملاتی مانند_از تو انتظار نداشتم ،از رفتار شما ناراحت شدم ، فکر نمی کردم چنین رفتار ناراحت کننده ای را با دوستانت داشته باشی _) ناراحت و نسبت به درس و مدرسه دل سرد نمی شود ،بلکه سعی می کند رفتار خود را اصلاح کند .

4.  هرگز از تنبیه بدنی استفاده نکنید .از تنبیه های نظیر محرومیت و بی توجهی کمتر استفاده کنید و برای حذف رفتارهای منفی ، به تقویت رفتارهای مثبت آن ها بپردازید .

5.  سعی کنید در هر صورتی آرامش خود را حفظ کنید.و با صدای بلند صحبت نکنید ،فریاد زدن آخرین و بد ترین تنبیه شما باشد که بعد از اجرای روش های دیگر و عدم موفقیت در آن ها به کار می گیرید.

6.  از تشویق به عنوان موثر ترین عامل اصلاح و تقویت رفتار استفاده کنید.

7.  محیطی با نشاط ،متنوع و بر انگیزنده ،با روحیه ی کار گروهی برای دانش آموز ایجاد کنید .

8.  به ایجاد انگیزه و رغبت برای یادگیری در دانش آموزان قبل از آغاز آموزش توجه کنید.دانش آموزی که نسبت به یادگیری موضوع درسی از خود علاقه نشان می دهد ،کمتر موجب اختلال در تدریس می شود .

9.  در مقابل خطاهای دانش آموزان صبور بوده ودر صورت امکان از اشتباه آن ها چشم پوشی کنید .(تغافل)

10.        قوانین کلاس را به صورت بیان احساسات به بچه ها گوشزد کنید.برای مثال بگویید ((بچه ها من دوست دارم ،زمانی که درس می دهم همه به من توجه کنید .))

11.        قوانین کلاس را توصیف کنید . ((بچه ها ! زمانی که شما با اجازه گرفتن از من صحبت می کنید ،و نه با هم و بدون اجازه ،من بهتر می توانم به حرف شما گوش بدهم .))

12.        برای رعایت حقوق دیگران در کلاس امتیازی را در نظر بگیرید .((کسانی که موقع انجام تکالیف درسی نوبت را رعایت کنند و به حقوق دوستان خود احترام بگذارند ، برای بر عهده گرفتن مسئولیت های کلاس در اولویت هستند .))

13.        صندوق پیشنهادهای کلاس :هر دانش آموز می تواند گلایه شکایت و پیشنهاد خود را روی کاغذ نوشته و در صندوق بیاندازد تا در پایان هر هفته بررسی شوند .

14.        با بچه ها در مورد برخی از فعالیت های کلاس مشورت کنید .((بچه ها دوست دارید چه موضوعی را نقاشی کنید .))

15.        سعی کنید خود ، به عنوان الگوی بچه ها ، رفتار و گفتار درستی داشته باشید .

16.        به جای فریاد زدن وبلند صحبت کردن ،آرام ،شمرده ولی رسا صحبت کنید .

17.        گاهی میز و صندلی خود را رها کرده و برای چند دقیقه در جمع دانش آموزان بنشینید.

18.        درباره خطا های کوچک بچه ها ، دور از جمع و به طور خصوصی صحبت کنید .

19.        قرار گرفتن معلم در آخر کلاس زمان بی توجهی بچه ها به درس و صحبت کردن با هم را کاهش می دهد.

20.        در امر تدریس به تفاوتهای فردی تمام جنبه های رشد کودک توجه کنید .

21.        به دانش آموزان با دید مثبت نگاه کنید وبه آن ها مسئولیت بدهید .

22.        انعطاف پذیر ، انتقادپذیر و شنونده ی خوبی برای بچه ها باشید .

23.        در ارتباط با اتفاقات کلاس عجولانه قضاوت نکنید .

24.        در کلاس ، احترام متقابل با دانش آموز را حفظ کنید، آن ها را زیر سوال نبرید .

25.        مثبت اندیشیدن و دید مثبت داشتن را در بچه ها تقویت کنید .به هنگام دعوای دانش آموزان ، ضمن توجه به صحبت های آن ها اقدامات زیر را انجام دهید :

26.        اطلاعات را در اختیار کودکان قرار دهید. وقتی  اطلاعات را در اختیار کودکان قرارمی دهید ، معمولا آن ها خودشان متوجه می شوند چه باید بکنند .

27.        منظورتان را با یک کلمه بیان کنید.برای مثال معلم می گوید : (( بچه ها دعوا )

28.        توصیف کنید .مسئله و آن چه را می بینید توصیف کنید.

29.        هم دردی با کودک و بیان احساسات او . ((حتما تو از دست دوستت خیلی نارا حت هستی ))

30.        درباره احساسات خود حرف بزنید .((وقتی شما با هم دعوا می کنید ،من ناراحت می شوم))

31.        احساسات خود را با شدت و انتظارات خود را جز به جز بیان کنید .

32.        راه جبران خطا را به کودکان نشان دهید و روش مفیدی پیشنهاد کنید .

33.        به کودک فرصت بدهید و بگذارید کودک پی آمدها را تجربه کند.

34.        اگر قولی به بچه ها می دهید ، حتما به آن عمل کنید و الگوی خوبی برای بچه ها باشید

35.        سؤالات و پیشنهادهای بچه ها را جدی بگیرید و با دقت گوش کنید و صحبتشان را قطع نکنید .

36.        اجازه ندهید دانش آموزان سؤالات یا پاسخ های دوستشان را مسخره کنند.

رشد آموزش ابتدایی شماره 5 سال 90