آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

چگونه دوست خوب را حفظ کنیم

نکته اول ـ حفظ دوست

1 ـ پرهیز از عوامل جدا آفرین ـ از جمله وظایف مهم انسان در محیط‌های دوستانه و مراقبت و پاس‌داری از دوستی‌ها و پرهیز از عوامل جدایی‌آفرین است.خلقیات زشت و برخوردهای نسنجیده و به دور انصاف از یک سو و حرکت ها و شیطنت‌های افراد شرور و فرومایه‌ای که از دوام دوستی‌ها ناخرسند می‌باشند و آن را به زیان خود می‌دانند از سوی دیگر، ازمهم‌ترین عوامل‌ای به شمار می‌روند که دوستی‌ها را تهدید کرده و دوستان را از یکدیگر گریزان می‌کند.

2 ـ حفاظت از دوستی ـ دوست در فرهنگ پیشوایان دین به منزله شریف‌ترین عضو پیکرة اجتماع است که راجع به حفاظت از آن و در نتیجه تداوم دوستی‌ها بسیار سفارش شده است.
امام علی (ع) می‌فرمایند: «من فقداخا فی الله فکانما فقد اشرف اعضائه کسی که دوست خوب و شایسته‌ای را از دست دهد گویا شریف‌‌ترین اعضای بدن خود را از دست داده است.»

 امام علی (ع) در جایی دیگر می فرمایند : پیوند دوستى را با برادران دینى خود محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند .

حفظ دوست خوب اثر گذار در دنیا و به ویژه آخرت انسان است. خداوند در قرآن شریف به تاثر گمراهان در قیامت اشاره کرده که مى‏گویند (در روز سخت) نه شفیعى داریم، نه دوستى که در کارمان همت گمارد .

همچنین امیر المومنین (ع) درباره حفظ دوستی می فرمایند: از دست دادن دوستان، غربت و تنهایى است

منبع : سایت رشد به آدرس:  http://daneshnameh.roshd.ir

 

نکته دوم : راه هایی برای یافتن و حفظ یک دوست خوب

« یک دوست ، هدیه ای است که شما به خود می دهید

1- تنها راه برای داشتن دوست آن است که یکی داشته باشیم.
2-
نسبت به قول، کار و دوست خود وفادار و صادق باشیم.
3-
بهترین کاری که برای دوستم می توانم انجام دهم این است که واقعاً دوست او باشم.
4-
داشتن سوءظن به یک دوست بدتر از فریب خوردن توسط اوست.
5-
هیچ گاه دوستی را نرنجانید، حتی در شوخی.
6-
هیچ شخصی تا زمانیکه دوستی دارد، نمی تواند بی فایده باشد.
7-
هیچ نعمتی بالاتر از آن نیست که دوستی داشته باشید که شما را درک کند.
8-
بخت و اقبال، برادر را تعیین می کند ولی قلب، دوست را.
9-
دوستان جدید هم پیدا کنید اما دوستان قدیم را هم نگه دارید، این ها نقره اند و قدیمی ها طلا.
10-
گل به دنبال آفتاب است حتی در روزهای ابری.
11-
دوست یعنی چه؟ دوست عبارت است از شخصی که شما با او جرأت پیدا می کنید که خودتان باشید.
12-
یک دوست واقعی شاید در دفترچه حضور و غیاب شما زیاد غیبت بخورد ولی در زمانی که نیاز به کمک دارید هرگز.
13-
هیچ گاه دوستی خود را با کسی که از شما بهتر نیست گسترش ندهید.
14-
بعضی اوقات صحبت بدون تعارف و رو راست، بین دو دوست بهترین راه برای استحکام هرچه بیشتر دوستی آنهاست.
15-
شما به سختی می توانید در طول یک سال یک دوست پیدا کنید، ولی به راحتی و در عرض یک ساعت می توانید یکی از دست بدهید.
16-
دشمن زمین خورده شاید دوباره برخیزد ولی آنکه شکست را پذیرفته و پرچم سفید برافراشته واقعاً مغلوب شده است.
17-
فداکاری برای دوست آنقدر مشکل نیست که پیدا کردن دوستی که ارزش فداکاری را داشته باشد.
18-
آیا شما پنجاه نفر، دوست دارید؟ کم است. آیا شما یک دشمن دارید خیلی زیاد است.
19-
دوستی خوشحالی را زیاد می کند و رنج و ناراحتی را کاهش می دهد، یا به عبارتی موجب ضرب کردن شادیها و تقسیم کردن غم و غصه ها می شود.
20-
زبان دوستی کلمات نیستند بلکه معانی هستند. این هوش هست که بالاتر از زبان قرار می گیرد.
«
با خودتان دوست باشید، و بعد دیگران هم با شما دوست خواهند شد
21-
اگر دو دوست نتوانند عیوب کوچک همدیگر را ببخشند، دوستی آنها طولانی نخواهد بود.
22-
پیداست که خداوند نخواسته همه ما ثروتمند، قدرتمند یا عالی باشیم ولی او میخواهد که همه ما با هم دوست باشیم.
23-
محکمترین دوستیها در ناملایمات برای هر دو طرف شکل می گیرد، همانند آهن که در شدید ترین گرما و شعله های آتش، با قدرت شکل گرفته است.
24-
همه ما دارای نقاط ضعف هستیم و هر آنکس که به دنبال یک دوست بدون نقص باشد، هیچ وقت آنرا پیدا نخواهد کرد.
25-
شریک شدن در غم و اندوه یعنی غم و اندوه تقسیم بر دو.
26-
جلوتر از من راه نروید، برای آنکه از شما پیروی نخواهم کرد. پشت سر من هم راه نروید، برای آنکه شما را رهبری نخواهم کرد. در کنار من راه بروید و فقط دوست من باشید.
27-
با شرکت در یک مسافرت سه روزه با وسیله نقلیه، دوستان بهتری پیدا خواهید کرد تا با هر روز یک ساعت صحبت به مدت سه سال.
28-
دوستی خود را با افرادی که دارای بینش خوب و درستی هستند ، زیاد کنید .
29-
دوست خوب کسی است که در پشت سر از ما نیک بگوید .
30-
هیچگاه به دوست جدید و دشمن قدیم اعتماد نکنید .
31-
تا زمانیکه با هم ارث تقسیم نکرده اید ، نگویید دوستی را می شناسید .
32-
همسایه ی خوب ارزش خانه را دوبرابر می کند .
33-
آنچه مرا ناراحت کرده این نیست که به من دروغ گفته ای بلکه این است که از این به بعد چگونه به تو اعتماد کنم؟
34-
دوست شما کسی است که همه چیز را درباره شما بداند و هنوز هم شما را دوست داشته باشد!
35-
رونق، دوستان را به وجود می آورد و ناملایمات آنها را می آزماید.
36-
دوستی که معایب مرا به من بگوید، از طرف خدا فرستاده شده است.
37-
کتاب و دوست باید کم باشند و خوب.
38-
پل ها را از بین نبرید. شما اگر بدانید چند بار دیگر باید از روی پل عبور کنید، شگفت زده خواهید شد.
اگر میخواهید هدیه ای به خود بدهید " یک دوست بهترین هدیه است

منبع : http://forum.stpedia.ir

اصول تدوین برنامه هفتگی مدارس ابتدایی

تنظیم برنامه هفتگی در مدارس ، اولین گام برای شروع تدریس اثربخش می باشد.اگر برنامه ریزی را "طرح ریزی برای دست یابی به هدف معین " بدانیم تنظیم برنامه هفتگی ، طرح ریزی اولیه معلم برای دست یابی به اهداف آموزشی از پیش تعیین شده می باشد.گرچه تنظیم برنامه هفتگی اهمیت زیادی دارد ولی تنظیم نامناسب آن به تنهایی مفید نخواهد بود.بلکه باید با بکار گیری دقیق اصولی اساسی امکان تحقق هدف ها را بیش از پیش میسر ساخت.لذا کارشناسی آموزش ابتدایی در گام اول اقدام به تدوین اصول تنظیم برنامه هفتگی نموده است تا کلیه مدیران و همکاران ارجمند با رعایت این اصول اقدام به طراحی و تنظیم برنامه هفتگی نمایند و گامی مؤثر در تحقق اهداف آموزشی مدرسه بردارند.

اصل اول : اصل تقویت انگیزه

برنامه هفتگی باید طوری تنظیم شود که موجب تقویت انگیزه و نشاط دانش آموزان برای فراگیری فزون تر شده و با برنامه های آموزشی و تربیتی مدرسه انطباق بیشتری داشته باشد.

اصل دوم : استفاده از اسامی صحیح مواد درسی

همکاران ارجمند عنایت داشته باشند که  در نوشتن مواد درسی به استناد مصوبه جلسه 677 مورخ 7/6/81 شورای عالی آموزش و پرورش ما نمی توانیم بجای  فارسی (خواندن و درک مطلب) عنوان  کتاب ها ی درسی بخوانیم و بنویسیم  یا بجای قران  ٰ هدیه های آسمان  یا ... قرار دهیم.

اسامی مواد درسی باید بر اساس اسامی مندرج در جدول شماره 1و2 باشد. و نمی توان از اسامی دیگری استفاده نمود.

اصل سوم : رعایت ساعات مصوب

رعایت ساعات مصوب برای هر یک از مواد درسی در طول هفته مطابق جدول شماره 3 و4 الزامی می باشد.

اصل چهارم :  اصل پراکندگی مناسب دروس

بهتر است برای ساعت اول در طول هفته فقط از یک ماده درسی استفاده نشود و اصل پراکندگی مناسب دروس رعایت گردد.عده ای از همکاران با این استدلال که ساعت اول مناسب ترین ساعت برای تدریس می باشد و درس ریاضی مهمترین درس یا مشکل ترین درس می باشد زنگ های اول را در طول هفته به درس ریاضی اختصاص می دهند.که توصیه می شود در تنظیم برنامه هفتگی پراکندگی دروس را رعایت کنند تا موجب یکنواختی برنامه هفتگی و فعالیت دانش آموز در طول هفته نشود.

اصل پنجم : تنظیم در روزهای غیرمتوالی

دروسی که دو ساعت یا سه ساعت در هفته تدریس می شوند بهتر است در روزهای غیرمتوالی تنظیم شوند.مثلاً  علوم تجربی که سه ساعت در هفته تدریس می شود به صورت یک روز در میان آورده شود یا هدیه های آسمان که دو ساعت در هفته تدریس می شود به صورت یک روز در میان یا دو روز در میان تنظیم گردد.

اصل ششم : توجه به زنگ های پایانی

با توجه به تعطیلی پنجشنبه ها و افزایش ساعات کاری روزانه از چهار ساعت به پنج ساعت، تنظیم مناسب برنامه هفتگی بخصوص در زنگ های پایانی بسیار مهم می باشد. بسیاری از همکاران به استناد این که دانش آموزان در زنگهای پنجم خسته می شوند، این ساعات را فقط به هنر یا ورزش اختصاص می دهند و دو ساعت ورزش ، دو ساعت هنر یا دو ساعت هدیه های آسمان را فقط به زنگ های آخر اختصاص می دهند که این امر باعث کمتر شدن علاقه و افت تحصیلی     دانش آموز در این دروس و کم اهمیت جلوه دادن دروس مورد نظر در دیدگاه دانش آموزان، اولیا و حتی معلمان خواهد شد.

اصل هفتم : عدم استفاده از یک ماده درسی دوبار در یک روز

استفاده از یک ماده درسی دوبار در یک روز مجاز نمی باشد بجز فارسی پایه اول ابتدایی که مستثنی از این بند می باشد.چون تعداد ساعات درسی فارسی،6 ساعت در هفته می باشد از طرفی دیگر روزهای تشکیل کلاس 5 روز در هفته است لذا فارسی پایه اول ابتدایی در یکی از روزهای  هفته، دو ساعت تدریس خواهد شد.

اصل هشتم : تنظیم مناسب ماده درسی قرآن

جلسات درس قرآن در روزهای غیرمتوالی و ترجیحاً زنگ های اول و دوم منظور گردد.برنامه قرآن پایه سوم ابتدایی مستثنی از این بند می باشد و در طول سال تحصیلی بدلیل تغییر ساعات درس قرآن ، برنامه هفتگی سه بار تغییر خواهدکرد.( به بخشنامه شماره 904/16082/1857 مورخ 2/8/90 مراجعه شود.)

اصل نهم : تنظیم مناسب دروس تعلیمات اجتماعی و هنر در پایه های چهارم و پنجم

دروس تعلیمات اجتماعی و هنر در پایه های چهارم و پنجم مجموعاً در هفته 4 ساعت ارائه خواهدشد.طوری که یک هفته، 1 جلسه هنر و 3 جلسه تعلیمات اجتماعی و هفته دیگر 2 جلسه هنر و 2 جلسه تعلیمات اجتماعی  خواهد بود.

اصل دهم : تنظیم مناسب دروس علوم تجربی و هنر در پایه سوم

دروس علوم تجربی و هنر در پایه سوم مجموعاً 4 ساعت ارائه خواهد شد. طوری که یک هفته، 1 جلسه هنر و 3 جلسه علوم تجربی و هفته دیگر 2 جلسه هنر و 2 جلسه علوم تجربی خواهد بود.

اصل یازدهم : تنظیم مناسب کتب فارسی  بخوانیم و بنویسیم

کتب فارسی  بخوانیم و بنویسیم ( فارسی و کتاب کار فارسی ) به دلیل مکمل بودن برای همدیگر بهتر است در دو ساعت پشت سر هم آورده شوند که رعایت این اصل در پایه اول الزامی می باشد.همچنین توصیه می شود فارسی (خواندن) قبل از کتاب کار فارسی آورده شود.

اصل دوازدهم : تنظیم مناسب مواد درسی املا و انشا

مواد درسی املا و انشا در برنامه هفتگی به صورت زیر نوشته شود.

بنویسیم ( املا )                                   بنویسیم ( انشا )

که در پایه اول و دوم بدلیل تغییر اسامی این کتب به صورت زیر نوشته می شود.

کتاب کار فارسی ( املا )                   کتاب کارفارسی (جمله نویسی)

اصل سیزدهم : عدم تلفیق زمان دو جلسه آموزش

تلفیق زمان دو جلسه آموزش و حذف زمان استراحت بین آنها مجاز نخواهد بود.

اصل چهاردهم : توجه به روزهای پنج شنبه

مدارس ابتدایی می‌توانند روزهای پنج‌شنبه برای طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی و تربیتی از قبیل «فعالیت‌های مکمل و فوق‌برنامه شامل اردوها، بازدیدها و فعالیت‌های ورزشی، شرکت معلمان در گروه‌های آموزشی و آموزش‌های ضمن‌خدمت، ارتباط با خانواده‌ها، دوره‌های آموزش خانواده و نظایر آن دایر باشند.

اصل پانزدهم : توجه به زمان هر جلسه آموزشی

بر اساس بند 2 ماده «2» مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، زمان هر جلسه برای پایه‌های اول و دوم 45 دقیقه و برای پایه‌های سوم، چهارم و پنجم و ششم 50 دقیقه تعیین می‌شود.

اصل شانزدهم : اصل سختی و آسانی دروس

رعایت سختی و آسانی دروس در تنظیم برنامه هفتگی مورد انتظار است.

اصل هفدهم : رعایت زمان مصوب

برنامه آموزشی و تربیتی هفتگی مدرسه در قالب 24 جلسه آموزشی برای کلیه پایه‌های تحصیلی منحصراً در 5 روز اول هفته سازماندهی و اجرا می شود.طوری که از شنبه تا سه شنبه ، هر روز 5 جلسه و  روز چهارشنبه 4 جلسه خواهد بود.

اصل هیجدهم : ساعات درسی قرآن

ماده درسی قرآن در پایه دوم تا ششم سه ساعت در هفته می باشد که دو ساعت آن در برنامه هفتگی تنظیم می شود و یک ساعت از ساعات درس قرآن به صورت تجمیعی برای تقویت روخوانی ، روان خوانی و انس با قرآن اختصاص می یابد.در پایه اول نیز یک ساعت به صورت تجمیعی خواهد بود.

تهیه و تنظیم : سیامک اسدزاده

جنبه های هویت انسان


هویت حیاتی
در « طبقه بندی ابعاد روان » توسط علی علیه السلام مفهومی تحت عنوان « روح عامل حیات » یا « روح البدن » مطرح شده است که خود « هویت حیاتی » انسان را به وجود می آورد. روح عامل حیات ناشی از وجود حیات در اسپرماتوزوئید و اوول است که پس از لقاح جنین انسان را به وجود می آورد که پس از طی مراحلی دارای روح می باشد. این واقعیت توسط امام سجاد علیه السلام مورد تاکید قرار گرفته است . باتوجه به کامل شدن ساختمان جنین در پایان چهار ماهگی روح عامل حیات که می توان از آن به « روح نباتی » تعبیر کرد تکامل می یابد و نیروی جدیدی در او شکل می گیرد که قدرت حیات و امکان تعقل به صورت بالقوه در او به وجود می آید. امام سجاد علیه السلام اعلام می فرماید که اگر جنین در چهار ماهگی که قدرت حیات مستقل یافته توسط کسی سقط شود باید دیه یک انسان کامل را بپردازد. در نتیجه می توان استنباط نمود که هویت حیاتی او شکل گرفته است و این هویت تا آخرین لحظات حیات حتی در صورت ابتلای به زوال عقل باقی می ماند. و تمام مقررات مربوط به حفظ حرمت هویت انسان در مورد او باید مراعات گردد.

باید بین « شخص » و « شخصیت » فرق قائل شد. وقتی در قرآن مجید و سیار متون اسلامی با عنوان های « انسان » « بشر » « بنی آدم » « ناس » « مر » و « مرئه » و ضمایر مربوط به آن ها مطرح می شوند منظور « شخص » می باشد. انسان در داشتن اختیار مجبور است و حق انتخاب دارد و وقتی « انتخاب » خاصی را نمود دارای « شخصیت » مربوط به انتخاب خود می گردد و فرمول زیر قابل دفاع است :

شخصیت = انتخاب + شخص

شخصیت شامل عنوان هایی مانند مومن منافق کافر متقی غیرمتقی مسلم مشرک مفسد متکبر.... می گردد.

برداشت فوق کاملا قابل دفع است زیرا ممکن است فرد مهمی از دنیا برود. در این حال شخص او از بین ما رفته است ولی شخصیت او بر ما حاکمیت دارد. این روند را می توان به طور شاخص در مورد پیامبران الهی و امامان معصوم علیه السلام و به درجه پایین تری در مورد علما ملاحظه نمود. همچنین امکان دارد « شخص » مورد هجوم واقع شود و یا « شخصیت » او در معرض فشار قرار گیرد. هویت حیاتی همان « مفهوم شخص » می باشد.

هویت عقلانی
هویت عقلانی انسان مربوط به عقل تجربی او است . امام صادق علیه السلام مرکز عقل تجربی را در مغز معرفی می کند. سلامت هویت عقلانی موجب سپرده شدن مسئولیت به فرد می گردد و هر نوع اختلال در مغز و در نتیجه در عقل تجربی موجب سلب مسئولیت از انسان می گردد و حتی حق دخالت از اموال خویش را هم ندارد. معیارهای اختلاف در هویت عقلانی در آموزش های اسلامی با ضعف سفاهت جنون و « زوال عقل » مطرح شده اند.

هویت واقعی
هویت واقعی انسان مربوط به فعل و انفعال بین نیروی فطرت می باشد. اگر عقل فطری (فطرت ) بر شهوت غلبه نماید می توان آن را کنترل نماید و « انسان برخوردار از خود کنترلی » یا « متقی » به وجود می آید که می تواند با قرار دادن خود در داخل سیستم ایدئولوژی توحیدی به اطمینان کامل دست یابد و به « نفس مطمئنه » تبدیل شود. چنانچه شهوت بر فطرت (عقل فطری » غلبه کند « قلب معکوس » و وارونه به وجود می آید که نسبت به انجام کار خیر بیگانه است و گنگ و کر و کور (صم بک عمی ) می باشد و عامل هر فساد تباهی انحراف و جرم است .

از آن نظر مفهوم « هویت واقعی » برای این هویت برگزیده شد که پیامبر اسلام (ص ) می فرماید : « البته خداوند به کردارها و پیکرهایتان را نمی نگرد و لکن دل ها و نیت هایتان را می نگرد » .
علی علیه السلام انسان ها را به دو بخش یعنی « موجودی که انسان است » و « موجودی که حیوان است » طبقه بندی می کند.

طبقه بندی فوق در ضمن ارشادی که علی علیه السلام به صورت زیر برای یکی از علمای یهود ارایه کرده است : « هرکس طبعش معتدل باشد مزاج او صفا یابد و هر کس مزاجش صفا یابد اثر نفس در او قوی گردد و هر کس اثر نفس در او قوی گردد به سوی آنچه ارتقایش دهد بالا رود و به اخلاق نفسانی متخلق گردد و هر کس به اخلاق نفسانی متخلق گردد موجودی انسانی شود نه حیوانی و به « بارگاه ملک » وارد شود و چیزی او را از این حالت برنگرداند. » به نظر می رسد منظور از « نفس » در کلام فوق فطرت انسان و منظور اخلاق نفسانی اخلاق فطری و منظور از « بارگاه ملک » بارگاه خداوند باشد.

در این گفتار علی علیه السلام به لزوم تعادل در ابعاد مختلف هویت انسان تاکید می کند. بر این اساس انسان واقعی که در قیامت قابلیت توجه خداوند به او را دارد کسی است که فطرت (عقل فطری ) خویش را بر شهوت غلبه دهد. در حالی که شهوت بر فطرت حاکم است در حقیقت او در این حال « حیوانی انسان نما » است و در « بعد حیوانی » قرار دارد و اگر این روند ادامه یابد در « بعد حیوانی » تثبیت شده است و به سمت سقوط و هلاکت پیش می رود.

هویت خانوادگی
قرار گرفتن در فضای خانواده خاص موجب می گردد تا این نهاد به درجات مختلف بر فرد اثر گذارد و هویتی به نام « هویت خانوادگی » را به وجود آورد. علی علیه السلام در نامه خود به مالک اشتر نسبت به انتخاب مسئولان از بین « خانواده صالح » که نسبت به احکام اسلام آگاهی دارند تاکید می کند : « و ایشان را از افراد آزمایش شده و دارای حیا از خانواده های صالح و پیش قدم در اسلام بخواه زیرا آن ها دارای اخلاق و خوهای گرامی تر و حیثیت درست تر و طمع کمتر و عاقبت اندیشی رساتر می باشند. » .
پیامبر اسلام از ازدواج با دختران خانواده های ناصالح برحذر می دارد : « بپرهیزید از سبزه در محل جمع اوری کود حیوانی پرسیده شد که منظور چیست فرمود زن زیبا در جایگاه بد »

هویت علمی
در آموزش های اسلامی هویت علم و عامل به عنوان یک معیار شاخص مطرح شده است و در قرآن مجید آمده است : « آیا آن ها که می دانند با آن ها که نمی دانند یکسان هستند » (2) چنانچه مشاهده می شود متفاوت بودن هویت آن ها به عنوان یک امر بدیهی و فطری مطرح شده است . پیامبر اسلام (ص ) نیز خیر و رشد را در عالم و متعلم (دانشمند و دانشجو) منحصر می داند و می فرماید در دیگران خیر و رشدی وجود ندارد.

هویت شغلی
علی علیه السلام ارزش هر فرد را به کاری می داند که به خوبی انجام می دهد. بر این اساس انجام کار و اشتغال به شغل خاص « هویتی اختصاصی » برای هر فرد به وجود می آید که مردم او را با آن می شناسند.

هویت ناشی از روابط دوستانه و گروهی
قرار گرفتن در یک گروه خاص ناشی از « تشابه ساختار شخصیتی » افراد می باشد در آموزش های فراوانی از پیامبر اسلام (ص ) و امام معصوم (ع ) بر هویت ناشی از روابط دوستانه و گروهی تاکید شده است . در آموزش های متعددی از پیامبر اسلام (ص ) آمده است : « انسان با کسی است که دوست دارد. تو با کسی هستی که او را دوست داری . »
که پیام همه آن ها این است که انسان با کسی است که او را دوست می دارد و می توان گفت هویت هر دو یکسان است .

هویت ارتباط با طبیعت
نوع ارتباط با طبیعت موجب می گردد هویتی اختصاصی برای انسان به وجود آید. در قرآن مجید انواع شناخت به « شناخت های افاقی » و « شناخت های انفسی » تقسیم شده اند :
«
به زودی نشانه های خود را در آفاق و در خود آن ها نشان خواهیم داد تا برای آن ها روشن شود که او حق است » (۱)
در قرآن مجید مطالعه طبیعت نمودی از خردمندی انسان تلقی شده است و در آ یات 191 ـ 190 سوره آل عمران چنین می بینیم : « در آفرینش آسمان ها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز شگفتی هائی برای خردمندان است . کسانی که خداوند را (در همه احوال ) ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد می کنند و در افرینش آسمان ها و زمین می اندیشند که پروردگارا این را بیهوده نیافریده ای پاک و منزهی . ما را ازعذاب آتش دوزخ در امان بدار » . بدیهی است هویت افرادی با نوع تفکر ذکر شده با تفکر افرادی که شناخت آن ها به صورت زیر در قرآن مجید ترسیم شده است به کلی متفاوت می باشد :
«
و گویند چیزی جز زندگی دنیوی در کار نیست که زنده می شویم و می میریم و چیزی که جز روزگار ما را نمی کشد » (۲)

هویت سیاسی ـ اقتصادی
سیستم سیاسی ـ اقتصادی یکی از ماکرو سیستم های حاکم بر سایر سیستم های فرعی انسان می باشد و بر حسب حاکمیت یک رژیم خاص مشخص می گردد.
پیامبر اسلام (ص ) می فرماید که « مردم بر دین پادشاهان خود می باشند » و علی علیه السلام نیز می فرماید : « جز در مواردی که خداوند نگهدارد به طور قطع مردم با پادشاهان و دنیا می باشند. »
در قرآن مجید در یک دید کلی احزاب به « حزب الله » و « حزب الشیطان » طبقه بندی شده اند و دو بعدی بودن انسان به این صورت نمود یافته است (۳). از دیدگاه روان شناسی اسلامی هویت سیاسی یک انسان کنترل شده همان هویت دینی او است و شهید مدرس (ره ) می گوید « سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ما است » . به طور خلاصه هویت سیاسی مخصوصا در شرایط زمانی ما یک واقعیت ثابت شده است و تمایل افراد به گروه های مختلف آن ها را در گروه خاص اجتماعی جای می دهد و با مطالعه حزب و گروه مورد علاقه فرد می توان هویت فرد را به مقدار زیادی کشف نمود. هویت سیاسی تا اندازه ای به هویت روابط دوستانه و گروهی شباهت دارد ولی قوی تر از آن است .

هویت دینی
سیستم ایدئولژی قوی ترین سیستم در انسان است که تمام سیستم های او را تحت پوشش قرار می دهد و تمام سیستم های دیگر تحت تاثیر آن هستند و از آن رنگ می پذیرند.
«
اریک فرام » می گوید : « از آن جا که نیاز به یک نظام جهت گیری و اعتقادی جز ذاتی هستی انسان است می توان به حدت و شدت این نیاز پی برد. به راستی هیچ منبع قدرتی قویتر از آن در بشر وجود ندارد. نیاز به دین یعنی نیاز به یک الگوی جهت گیری و مرجعی برای اعتقاد و ایمان . هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد. » او در تعریف دین می گوید : « هر سیستم فکری یا عملی مشترک بین یک گروه که الگوی جهت گیری و مرجع اعتقاد و ایمان افراد آن گروه باشد. در واقع هیچ فرهنگی در گذشته یافت نمی شود که دین به معنی وسیع فوق در آن جائی نداشته باشد. به نظر هم نمی رسد که در آینده فرهنگی غیر از آن بتواند به وجود آید. »
از دیدگاه روان شناسی اسلامی انسان در انتخاب دین آزاد است و در قرآن مجید آمده است : « در قبول دین اکراهی نیست (زیرا) راه درست از راه انحرافی روشن شده است » (۴) ولی به منظور دست یابی انسان به رشد تطبیق رفتار اداری با آموزش های توحیدی باید طبق آموزش های آخرین پیامبر خدا باشد :
«
هر کس جز دین اسلام دینی را انتخاب کند هرگز از او پذیرفته نخواهد شد (۵)
تعهد مومن نسبت به انجام کامل دستورهای خداوند موجب می شود تا هویت پایداری در او به وجود آید. « قرآن مجید (۶) دین خدا با مفهوم « صبغه : رنگ » مطرح شده است و این بدان معنی است که تمام رفتارها و سیستم های اساسی زندگی انسان با ایمان باید رنگ الهی داشته باشد و طبق اوامر و نواهی خداوند باشد (۷)

«
هویت واقعی » انسان مربوط به فعل و انفعال بین نیروی فطرت است که ساختار شخصیتی و نوسانات آنرا انعکاس می دهد
«
روان » با عنوان « عامل حیات » عامل ایجاد هویت انسان است . و قطعا یک عامل غیر شیمیائی است
عوامل و عناصر سازنده « هویت انسان » همگی متغیرند و هر لحظه ممکن است درمعرض تغییرات گسترده ای قرار گیرند ولی هویت ثابت انسان « متقی » با حاکمیت فطرت در مسیر ایدئولژی توحیدی وی را به « نفس مطمئنه » تبدیل می کند .
 


پی نوشت ها:

۱ - فصلت : 53
۲- جاثیه : 24
۳- مائده : 56 و مجادله : 22
۴- بقره : 256
۵- آل عمران : 85
۶- بقره : 138
۷- رعد : 28

ملاک‏هاى دوست خوب

در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که به طوراختصار ذکر مى نماییم و شما مى توانید راجع به هر ملاک مفصلا مطالعه وفکر نمایید:
1-
کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست) 1 (
2-
عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمودند: بیشتر این دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است) 2 (
مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بى خردان است به شکل زیبایى بیان مى نماید،) 3(
3-
خیانت کار نباشد
4-
ستمکار نباشد
5-
سخن چین نباشد
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند وشخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمان نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد، )4 (
6-
آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خودمى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد) 5 (
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا
گرنخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
7-
قاطع رحم نباشد
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ((پدرم امام سجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت باکسانى که قطع رحم مى کنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بارمورد لعن و نفرین پروردگار یافتم))،(6) شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشددر حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى باشند، چگونه مى توان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند.
8-
عیب جو نباشد
امام على (علیه السلام) فرمود: ((از رفاقت و نشست و برخاست باکسانى که عیب جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مى باشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمى ماند و خود نیزطعمه عیب جویى هاى آنان خواهد شد))،(7)

پی‏نوشتها:

1) سوره کهف، آیه 28
2)غررالحکم، حرف الف
3)مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124
4)بحارالانوار، ج 75، ص 229
5)بحارالانوار، ج 71، ص 198
6) تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45
7)غررالحکم، باب الف‏

منبع: ماهنامه پرسمان

رابطۀ عقل و ادب

حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «أَلأَدَبُ فی الإنسانِ کَشَجَرَةٍ أَصلُهَا العَقلُ[1]» ادب در انسان مانند درختی است که ریشه اش عقل است. حضرت ادب را در انسان به درختی تشبیه فرموده است که ریشه او عقل است. ما وقتی به روایاتمان مراجعه میکنیم، می بینیم یک رابطه مستقیم بین عقل و ادب مطرح میشود. روایات متعدّدی داریم که در آنها رابطه بین عقل و ادب را با تعبیرات مختلفه مطرح میکند. مثلاً در روایتی از علی (علیه السلام) آمده است: « کُلُّ شَئٍ یَحتاجُ أِلَی العَقلِ وَ العَقلُ یَحتاجُ إِلَی الأَدَبِ[2]» هر چیزی به عقل احتیاج دارد و عقل محتاج ادب است.
حضرت در این روایت احتیاج عقل را به ادب مطرح میفرماید، یعنی اگر عقل بود و ادب نبود، این عقل بی فایده است. این مفهوم روایت است. در روایتی دیگر از علی (علیه السلام): « لَن یَنجَع أَلأَدَبُ حَتّی یُقارِنَهُ العَقلُ[3]» ادب سود نمی دهد مگر آنکه همراه با عقل شود.
ادب به عقل محتاج است، و عقل به ادب. حضرت یک رابطه تنگاتنگ بین عقل و ادب برقرار می کند. تعبیرات زیاد دیگری در این رابطه داریم. مانند: «نِعمَ قَرینُ العَقلِ أَلأَدَب[4]» بهترین همنشین عقل ادب است. «لا أَدَبَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ[5]» کسی که عقل ندارد، ادب ندارد. امثال این تعبیرات زیاد است.

[1] غرر الحکم و درر الکلم، ص 247، روایت 5098
[2]
همان، ص 248، روایت 5102
[3]
همان، ص 53، روایت 426
[4]
همان، ص 248، روایت 5104
[5]
بحار الانوار، ج 75، ص 111