آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

شبه جمله و اقسام آن

برای بیان حالات روحی و درونی چون شادی، تعجب، درد، افسوس و مانند آن ها از کلماتی همچون به، وه، آه، آوخ و جزء آن ها استفاده می شود که به آن شبه جمله یا صوت می گویند.

 شبه جمله ها مانند جمله ها معنای کاملی دارند؛ اما از نظر ساختار مانند جمله ها نیستند ونمی توان برای آن ها نهاد و گزاره تعیین کرد. در شمارش تعداد جمله های یک متن، شبه جمله ها یک جمله حساب می شوند.

شبه جمله ها دو گونه هستند

1- شبه جمله هایی که منادا هستند

2- کلمه هایی که همیشه شبه جمله هستند؛ هان، به به، آخ، وای، آفرین، درود، سلام، وه و . . . .

اقسام شبه جمله 

 شبه جمله ها را از جهت معنی به انواعی تقسیم می کنند .

1 – شبه جمله امید و آرزو و دعا :

کاشکی ، کاش ، ای کاش ، آمین ، ان شاءالله ، الهی

ای کاش می توانستیم با هم مهربان باشیم .

کاشکی دلی پریشان نمی شد .

الهی غم نبینی .

ان شاء الله که خوبی .

2 – شبه جمله تشویق و تحسین

آفرین ، بارک الله ، مرحبا ، احسنت ، ماشاءالله ،خوشا ، به به

آفرین کارت خیلی خوب بود .

بارک الله به این بچه خوب

به به چقدر زیبائی!

3 – شبه جمله درد و تاسف

آه ، درد ، دریغا ، دریغ ، دریغ و درد ، ای داد ، داد ، فریاد ، واویلا ، فغان ، وای ، افسوس

افسوس که نامه جوانی طی شد .

آه که این درد مرا می کشد .

4 – شبه جمله تعجب

به ، وه ، اوه ، عجب ، چه عجب ، عجبا ، شگفتا

عجب حکایتی !

چه عجب یاد ما کردی !

5 – شبه جمله تنبیه و پرهیز

امان ، الامان ، مبادا ، زنهار ، زینهار ، هان

مبادا حرف او را گوش کنی 

زنهار از رفیق بد زنهار

هان ای پسر عزیز دلبند

6 – شبه جمله امر

خفه ، خاموش ، ساکت ، یالله ، بسم الله

یالله از جابت تکان بخور

7 – شبه جمله احترام و قبول

چشم ، به چشم ، ای بچشم ، بله قربان

چشم می آیم .

بله قربان ( اطاعت می کنم )

8 – شبه جمله جواب و تصدیق

بله ، آری ، ای ، ای والله

البته که می آیم

راهنمای کسب شایستگی سبزی کاری(ویژه دانش آموز)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شعر :ایران زمینم

سرزمینم، سرزمینم

سرزمینِ نازنینم

سبزی و شادابی ات را دوست دارم

روزهای آبی ات

ابرهایت را ، شبِ مهتابی ات را دوست دارم

من گلِ آزادی ات را دوست دارم

لحظه لحظه شادی ات را دوست دارم

نو نهالی سرزده

از خاکِ پاکِ این زمینم

از تبارِ آریایی، افتخارِ سرزمینم

مهرِ تو

در خونِ من می جوشد و بِنشسته در جان و جبینم

من برایِ سر بلندی ها

که از دیرینه داری

با درفشِ کاوه و در تیرِ آرش

دوستی می آفرینم.

سرزمینم،

سرزمینِ نازنینم

من ترا با نامِ ایران می شناسم

در پناهِ فَرِّ یزدان می شناسم

من جنوبَت را به نامِ پارس

و خلیج ات را به نامِ فارس

تا ابد، این گونه، این سان می شناسم.

ریشه های خشکِ جنگل های دوریِ عزیزانِ وطن را

هر کجا باشند

آب خواهم داد

باد خواهم شد

نَرم نَرمَک هر غباری از نگاهِ خسته ها را

پاک خواهم کرد

هر غُباری را که دیرین زاست

هر غبارِ کهنه ای را.

سرزمینم

سرزمین نازنینم،

من ترا آزاد می خواهم

نغمه های مَردُمت را شاد می خواهم

من ترا در مهربانی ها

در تمام خدمتِ تاریخ

بر سَریرِ علم و دانش

در جهانِ تازه های صلح

سربلند، آباد می خواهم.

سربلند و شادمان و برقرار

با گُلِ آزادگی دَم ساز

در تبِ آزاد بودن های انسان ساز

روز و شب خندان و خوش

در ساز و در آواز

زنده باشی سرزمینم

سرزمین نازنینم

زنده باشد مَردُمت

زنده باشم من

ترا و خویش را

هر زمان در اوجِ این امیدهای خوش ببینم.

پیشِ روی هر که آبادات نخواهد

هر که آزادت نخواهد

بُغض و کینَم

آری، آری

سرزمینِ نازنینم

این منم

من این چنینَم

من چنان انگشتری

دورِ نگینم

دوستی را انگبینم

دشمنی را بغض و کینَم.

من ترا ای سرزمینم

دوست دارم

مثلِ جانِ نازنینم

و برای هر زلالِ تکه خاکت

در سروشِ چشمه های سرزده

از ابرهای روشنِ آزادگی ها

شادمانی آفرینم.

من ترا ای سرزمینم

دوست دارم

مثلِ جانِ نازنینم

سرزمینم

اینک، اینک

هر کجا باید دوباره بال گیرد این طنینم:

آن که آبادت نمی خواهد، مَباد

آن که آزادت نمی خواهد، مَباد

آن که در هر گوشه ی این چرخِ گردون

نورِ مهتابِ تو و مهرِ تو و بادت نمی خواهد، مَباد.

سرزمینم

سرزمین نازنینم

تو میانِ پیکرِ من نبضِ فریادی برای نغمه ی آزادبودن

هر که آزادیِ فریادت نمی خواهد، مباد.

سرزمینم

سرزمین نازنینم

من ترا پُرجوش و تابان

در خروشِ دوستی ها، در تمامِ سرزمین ها،

شادمان

بی جَنگ می خواهم

من ترا ای سرزمینم

سرزمینِ نازنینم

تا زمین باقیست دور از نَنگ می خواهم

چهره ات را تا ابد پُررنگ می خواهم.

سرزمینم ، سرزمینم

خوش تر از جانِ عزیزم

نازنینم

من ترا با نامِ ایران می شناسم

در پناهِ فَرِّ یزدان می شناسم

من جنوبَت را به نامِ پارس

و خلیج ات را به نامِ فارس

من ترا این گونه این سان می شناسم.

ذرّه ذرّه، خاکِ خفته، در دلِ این نیل گون،

تُنبِ بزرگ، تُنبِ کوچک، ابوموسی،

تُربَتِ پاکِ جَبینَم،

می دَمَد در پهنه ی آغوشِ تنگستان،

دوباره این طنینم

زنده باد این سرزمینم

زنده باد ایران زمینم

زنده باد این جانِ جانان

زنده باد ایران، ایران .

سرزمینم

سرزمینِ نازنینم

سبزی و شادابی ات را دوست دارم

روزهای آبی ات را

ابرهایت را، شبِ مهتابی ات را دوست دارم

سرزمینم

من بیان خالص پیوندهایم

گفتگویم،

باده های آرزوی بی ستیزم

سرخوش از پیمانه ی امید

از ستم ها

از شکستن ها، بریدن ها، فِتادن ها

از گُسستن ها گریزانم.

سرزمینم

سرزمین نازنینم

دَردهای فصل ها را می شناسم

و همیشه تا افق باقیست

بر فَلَق سوگند

تا نهایت های عزت

تا رسیدن ها به اوج پُرشُکوهَت

زردها را می تِکانم

من ترا از لابلای

بَرگ ریزِ فصل ها

در میانِ سرخ های آبرو

در شَفَق های بهاران می نشانم.

من ترا آزاد می خواهم

عزیزم، سرزمینم

بی نگاهِ هر گَزندی

بی تبِ هر زَهرخندی

خنده بر لب، شاد می خواهم.

من ترا با نامِ ایران می شناسم

در پناهِ فَرِّ یزدان می شناسم

من جنوبَت را به نامِ پارس

و خلیج ات را به نامِ فارس

من ترا، ای سرزمینِ نازنینم

قرن ها، این گونه، این سان می شناسم.

سرزمینم، سرزمینم

سرزمینِ نازنینم

کوه هایت استوار

قله هایت پایدار

دشت هایت سبز و رنگین و همیشه پُر زِ بار

مَردُمانت نامدار

آری، آری سرزمینم

سرزمینِ نازنینم

عزّتِ دیرینه ات را پاس خواهم داشت

و به عمُقِ ذره ذره خاکِ پاکت

عشق خواهم کاشت

من برای خیزشِ پیغام ها

در شکوهِ یک خلوصِ بی نهایت

با کیانِ سرخوشِ پیوندِ آدم ها

چشم ها را فرش خواهم کرد.

سرزمینم

سرزمین نازنینم

من میانِ خلوتِ شیرینِ آغوشِ دل انگیزت

تیشه را

بر هر چَکادی نوش خواهم گفت

من ترا

از لابلایِ تلخِ واوِیلایِ دوران

در میانِ دشت هایِ شوق و شادی

تا سروشِ کهکشانِ سربلندی

بال خواهم داد

فوج فوجِ همرهانت را

در عطش های رسیدن

صبح و شب سیراب خواهم کرد.

من شرابِ چشمه هایت را

به هر میخانه خواهم برد

و همه دُردی کشان را

از مِی سازندگی

سرمست خواهم کرد

ساقیان را در میان دشت هایت

باز خواهم خواند

و شرابِ دوستی و مِهروَرزی

جام ها را گرم می سازند

نوش هاشان زُهره را مسرور خواهد کرد.

سربلند و شادمان و برقرار

با گُلِ آزادگی دَم ساز

در تبِ آزادبودن های انسان ساز

روز و شب خندان و خوش

در ساز و در آواز

زنده باشی سرزمینم

سرزمین نازنینم

زنده باشد مَردُمت

زنده باشم من

ترا و خویش را

هر زمان در اوجِ این امیدهای خوش ببینم.

سرزمینم، سرزمینم

خوش تر از جانِ عزیزم

نازنینم

من ترا با نامِ ایران می شناسم

در پناهِ فَرِّ یزدان می شناسم

من جنوبَت را به نامِ پارس

و خلیج ات را به نامِ فارس

من ترا اینگونه این سان می شناسم.

زنده باد این سرزمینم

زنده باد ایران زمینم

زنده باد این جانِ جانان

زنده باد ایران، ایران

اسناد ایرانی، یونانی و عربی ـ اسلامی درباره خلیج فارس چه می گویند؟

مقدمه

 « خلیج فارس» نامی است به جای مانده از کهن ترین منابع تاریخی، زیرا این نام از سده های قبل از میلاد و چه بسا دورتر از آن سر بر آورده و با « پارس» و «فارس» که هویتی در اصل متعلق به سرزمین و ملت ایران بوده، گره خورده است. محققاً خلیج فارس را باید یکی از مناطق عمده جغرافیایی و آبی جهان به شمار آورد که از دورآنهای گذشته این عنوان را به خود گرفته و در سال های اخیر به مثابه « مهم ترین بخش جهان» در مرکز توجه همگان قرار گرفته است. ضمن اینکه، این منطقه « مهم ترین» قطب تأمین نفت دنیا در نیمه دوم قرن بیستم بوده و پیش بینی می شود که در نیمه اول قرن بیست و یکم با کاهش و یا پایان ذخایر نفتی سایر نقاط جهان از جمله آلاسکا و دریای شمال، بر موقعیت و جایگاه « راهبردی و ژئواستراتژیکی» این منطقه در تمامی عرصه ها افزوده شود.

 حقیقت این است که، خلیج فارس از جنبه های گوناگون اعم از ظرفیت ها و ویژگی های خاص و بی نظیر اقتصادی، موقعیت ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی، بهره مندی از ذخایر عظیم انرژی و سایر منابع زیرزمینی، حضور دائمی قدرت های استعماری و قس علی هذا دارای خصوصیات متمایزی است که جایگاهی ژئواستراتژیکی در مناسبات و معادلات جهانی به آن بخشیده است. به گونه ای که توجه همه بازیگران بین المللی اعم از قدرت های بزرگ و متوسط و حتی شیخ نشین های حاشیه آن را به خود جلب نموده است. کما این که طی سال های اخیر تحرکات موزیانه و طمع ورزانه ای توسط برخی از دولت های عربی  و برخی اراضی شیخ نشین حاشیه خلیج فارس صورت گرفته است، تا با تمسک به تحریف نام و استفاده از عناوین جعلی و بی پایه و بی اساس، این منطقه مهم آبی را که همواره با نام فارس و فرهنگ و تاریخ ملت فارس شناخته شده است، در راستای منافع توسعه طلبانه مصادره به مطلوب نماید.

 موقعیت جغرافیایی- جمعیتی خلیج فارس       

 خلیج فارس، دریای کم عمق و نیمه بسته ای است با مساحت حدود 240 هزار کیلومتر مربع که تقریباً نصف دریای خزر است، در جنوب غربی قاره آسیا و در جنوب ایران قرار دارد. زمین شناسان معتقدند که در حدود 500 هزار سال پیش، صورت اولیه خلیج فارس در کنار دشت های جنوبی ایران تشکیل شد و به مرور زمان، بر اثر تغییر و تحول در ساختار درونی و بیرونی زمین، شکل ثابت کنونی خود را یافت.

 هشت کشور ایران، عربستان، عراق، قطر، بحرین، عمان و امارات متحده عربی که امروز آنها را تحت عنوان کشورهای حوزه خلیج فارس می شناسیم، دارای نوار ساحلی با خلیج فارس هستند. غیر از ایران و عراق، بقیه کشورها عضو « شورای همکاری خلیج فارس» می باشند که بعد از جنگ ایران و عراق تأسیس شد طول سواحل خلیج فارس حدود 3 هزار کیلومتر است، که ایران دارای بیشترین ساحل و عراق دارای کمترین ساحل مشترک با خلیج فارس است. از 3 هزار کیلومتر خط ساحلی 1722کیلومتر آن از آن ایران است.  

 جمعیت کل کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به استثنای ایران، حدود 65 میلیون نفر است، که از کل جمعیت ایران کمتر بوده و اگر مساحت عربستان را که بیشتر شامل صخره هاست از سایر کشورهای حوزه خلیج فارس جدا کنیم، مساحت ایران از کل آنها نیز بیشتر است. همچنین، منطقه خلیج فارس حدود 130 جزیره بزرگ و کوچک مسکونی و غیر مسکونی  دارد، که در این میان جزایر « تنگه هرمز» از اهمیت استراتژیکی برخوردارند.

 پیشینه تاریخی استفاده از عنوان خلیج فارس

 در بیان عظمت نام تاریخی خلیج فارس همین بس که استفاده از این نام قدمتی بیش از ۲۵۰۰ سال دارد و از آن موقع به بعد نیز در اکثر قریب به اتفاق کتاب ها، اطلس‌های جغرافیایی، نقشه‌ها، سنگ نبشته‌ها، نامه‌های تاریخی و کلیه اسناد معتبری که در سراسر جهان مشاهده می‌شود، از نام تاریخی خلیج فارس و یا در زبان‌های مختلف دنیا از نام های مترادف آن نظیر سینوس پرسیکوس، بحر الفارسی، الخلیج الفارسی، دریای پارس و …  استفاده شده است.

 سر آرنولد ویلسون در خصوص سابقه‌ تاریخی نام خلیج فارس در کتابی که سال 1928 منتشر کرد، نوشته است: « هیچ آبراهه‌ای به اندازه‌ خلیج فارس برای جغرافی‌دانان، باستان‌شناسان، زمین‌شناسان، بازرگانان، سیاستمدارن، جهانگردان، پژوهشگران گذشته و حال اهمیت نداشته است. این آبراهه که فلات ایران را از صفحه عربستان جدا می‌کند، از دست کم 2200 سال قبل تا کنون هویت ایرانی داشته است».

 منابع ایرانی

 قدمت خلیج فارس با همین نام، چندان دیرینه است که عده ای معتقدند خلیج فارس گهواره تمدن عالم یا مبدا پیرایی نوع بشر است. چرا که بر اساس مستندات تاریخی فراوانی که شرح آنها در این مختصر نمی گنجد، ساکنان باستانی این منطقه، نخستین انسانهایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و خاور و باختر را به یکدیگر پیوند داده اند. اما دریانوردی ایرانیان در خلیج فارس، قریب پانصد سال قبل از میلاد مسیح و در دوران سلطنت داریوش اول که نخستین ناوگان دریایی جهان را ایجاد کرد، آغاز شد.

 داریوش اول که برای نخستین بار در محل کنونی کانال سوئز فرمان کندن ترعه ای را داد و ناوگان دریایی اش از طریق همین ترعه به دریای مدیترانه راه یافتند. در کتیبه ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده است: « من پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این ترعه را داده ام از رودی که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که فرمان داده ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود». داریوش در این کتیبه از « خلیج فارس» به نام دریایی که از پارس می آید، نام برده است و این نخستین مدرک تاریخی است که درباره خلیج فارس موجود است.

 منابع یونانی

 در منابع غیر ایرانی نیز اولین بار یونانی ها بودند که خلیج فارس را « پرسیکوس سینوس» یا « سینوس پرسیکوس» که همان « خلیج فارس» است، نامیده اند. از آنجا که این نام برای اولین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته اند، آمده است هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنانکه یونانیان بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز پارسه و پرسپولیس یعنی شهر یا کشور پارسیان نامیدند. استرابن، جغرافیدان قرن اول میلادی، نیز به کرات در کتاب خود از « خلیج فارس»نام برده است. وی محل سکونت اعراب را بین دریای سرخ و خلیج فارس عنوان می کند. همچنین فلاریوس آریانوس، مورخ دیگر یونانی، نیز در کتاب « تاریخ سفرهای جنگی اسکندر» از این خلیج به نام « پرسیکون کیت» که چیزی جز خلیج فارس نیست، نام می برد.

 افزون بر موارد فوق الذکر، نقشه‌ها و اسناد بسیاری نیز تا قرن هشتم توسط دانشمندان و پژوهشگران جغرافیایی نظیر هکاتوس و هرودوت( پدر علم جغرافیا)، هیپارک، کلادیوس بطلمیوس، کراتز مالو، فیثاغورث و ... وجود دارند که برای این منطقه جغرافیای، عنوانی غیر از « خلیج فارس» به کار نبرده اند.

 منابع اسلامی- عربی

 در آثار مربوط به دوره اسلامی و آثار نویسندگان عربی نیز، می توان بیش از 30 کتاب جغرافیایی، تاریخی، ادبی یا کتاب‌های تفسیر اصول اخلاقی و حقوقی، از دانشمندان مسلمان و عرب زبان مورد شناسایی قرار داد، که برای توصیف این منطقه از « خلیج فارس» استفاده کرده اند. از جمله این کتاب‌ها می‌توان به البلدان، تاریخ یعقوبی، المغاری، فتوح الشام، فتح العجم نوشته محمد بن عمر(سال 70 هجری قمری)، تاریخ مقیمی، تاریخ الرسل و الملوک( محمد بن جدید طبری)، تاریخ بلعمی، ابن خردازبه، ابن فقیه همدانی، استخری، مسعودی، مقدسی، ابن حقول، قزوینی، طاهر مروزی، ناصرخسرو، شمس‌الدین دمشقی، قدامه ابن جعفر، ابن یعقوب، ابن رسته، شهریار رامهرمزی، ابن بلخی، ادریسی، بکران خراسانی، یاقوت حمودی، ابوالفداء، نوبری، جووینی، حاجی خلیفه( چلبی)، جورجی زیدان نام برد،  که همگی به اتفاق از نام « خلیج فارس» و عناوین مترادف با آن در کتاب‌هایشان از سال 207 هجری قمری به بعد برای توصیف این منطقه استفاده کرده اند. گذشته از متقدمان نامبرده می توان از نویسندگان عرب متأخر نیز نام برد، که در آثار خود از نام « خلیج فارس» بدون کم و کاست یاد کرده اند.   

 منابع حقوقی- معاهده ای و اطلس ها

 استفاده از عنوان خلیج فارس را نمی توان تنها محدود به منابع ایرانی و غیرایرانی و همچنین منابع تاریخی کرد، بلکه افزون بر آنها منابع متعددی نیز در زمینه حقوقی، معاهده ای و قراردادی وجود دارند که در تمامی آنها از عنوان خلیج فارس برای این منطقه استفاده شده است. در این راستا، از سال 1507 تا 1960 میلادی دست کم می توان 10 معاهده منعقد شده میان کشورهایی نظیر کویت، عربستان، عثمانی، عمان، امارات متحده، به زبان انگلیسی و عربی را مورد شناسایی قرار داد، که از نام خلیج فارس استفاده شده است. از آن جمله می توان به « معاهده عمومی السلام» میان شیوخ عربی، معاهده ممنوعیت فروش برده 1947، معاهده دائمی صلح 1853 که به امضای شیوخ امارات سواحل عربی خلیج فارس رسیده است، معاهده 1856 تجارت برده، قرارداد استقلال کویت و معاهد تعیین مرزهای عراق و کویت در 1996 اشاره کرد.

 همچنین، سازمان ملل متحد و سایر سازمانهای بین المللی و تخصصی دیگر نیز نام خلیج فارس را همچنان نام اصلی و معتبر دانسته و تغییر نام خلیج فارس را نپذیرفته‌اند، که در این مورد نیز اسناد فراوانی موجود می باشد. افزون بر موارد مذکور کلیه‌ نقشه‌ها و اطلس‌های مهم تاریخی چه متعلق به دوره‌ معاصر و چه متعلق به قرون پیشین نیز برای درج عنوان این منطقه از خلیج فارس استفاده نموده اند. حتی در نقشه‌های ارائه شده توسط کشورهای عربی به دیوان بین‌المللی دادگستری برای رفع مسائل مربوط به ادعاهای مرزی نیز به نام خلیج فارس اشاره شده است.

 جالب است که از میان 6000 نقشه تاریخی موجود منتشر شده تا سال 1890 فقط سه نقشه به نام‌های جعلی خلیج فارس اشاره می‌کنند. این در حالیست که بیش از 200 کتاب تاریخی و جهانگردی از دوران ایراستوس تا هرودوت تا استخری و ابن حوقل موجود است، که همگی این شریان آب را خلیج فارس نامیده اند.

 سابقه جعل عنوان خلیج فارس

 درباره نام « خلیج فارس» تا اوایل دهه 1960 میلادی هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده است و همچنانکه اشاره شد در تمامی منابع اعم از عربی و غیرعربی و اروپایی و آسیایی و آمریکایی و حتی دایره المعارف ها و نقشه های جغرافیایی موجود در گوشه و کنار جهان، برای توصیف این منطقه از عنوان « خلیج فارس» در تمام زبان ها استفاده شده است.

 اما اصطلاح  مجعول « خلیج عربی»، برای نخستین بار از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس درخلیج فارس به نام « سر چارلز بلگریو» عنوان شده و در واقع او بوده است که در راستای سیاست های فتنه انگیزانه و توسعه طلبانه انگلیس، به قصد « تفرقه» بین ایران و کشورهای عرب و بهره برداری از این تفرقه، این تخم لق را در دهان اعراب شکسته است. سر چارلز بلگریو که بیش از 30 سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیج فارس بوده است، بعد از مراجعت به انگلستان در سال 1966 کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آن برای اولین بار نوشت که عرب ها ترجیح می دهند « خلیج فارس» را « خلیج عربی» بنامند. این نماینده قطعاً قبل از انتشار کتاب و مراجعت به انگلستان در تماس با مقامات امارات جنوبی خلیج فارس این فکر را به آنها القا کرده است و تصادفی نیست که بلافاصله پس از انتشار کتاب « سر چارلز بلگریو»  که نام قبلی سواحل جنوبی  « خلیج فارس» یعنی  « ساحل دزدان» را بر روی کتاب خود نهاده، اصطلاح « الخلیج العربی» در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کند و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز اصطلاح « آرابیان گولف» جایگزین اصطلاح معمول و رایج قدیمی پرشین گلف می شود.

 بعدها در دهه 1980 آمریکایی ها هم به پیروی از آنها از تبدیل « خلیج فارس» به « خلیج آمریکایی!» سخن گفتند.. از نظر آمریکایی ها و اروپایی ها این منطقه شریان حیاتی غرب در منطقه استراتژیک غربی و حوزه منافع ویژه است، لذا اگر قادر باشند « خلیج فارس» را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تسلط خود در می آورند.

  جمع بندی

 در مورد نام خلیج فارس همچنان که از اسناد تاریخی بر می آید و در منابع تاریخی هم هست و حتی در قرار دادهای منعقده بین المللی نیز وجود دارد، این منطقه از همان ابتدا و از دوران های گذشته تحت عنوان خلیج فارس(Persian Golf)  بوده است. در حالیکه، امروز کشورهای غربی و عربی و عده ای که اطلاع تاریخی از موضوعات و مسائل ندارند و مبدأ را همان تاریخ و مقطع زمانی که خودشان آمده و مستقر شده اند، قلمداد می کنند، در صدد جعل عناوین جغرافیایی شناخته شده هستند.

 کشورهایی که حتی برخی از آنها سابقه تأسیس شان به 40 سال هم نمی رسد، تلا ش گسترده ای به کار می برند تا یک نام جعلی را که همان خلیج عربی و فاقد استنادات تاریخی و استدلال های منطقی است، برای خلیج فارس در نشست ها منطقه ای و کنفرانس های بین المللی به کار گرفته و تثبیت کنند. « خلیج عربی» عنوانی است که برای اولین بار توسط انگلیسی ها به کار برده شد. بدین صورت که، یک انگلیسی در بحرین در دهه 1960 کتابی در مورد خلیج فارس نوشت، که در آن اولین بار خلیج عربی را مورد استفاده قرار داد و بعدها اتحادیه عرب در یکی از جلساتش این نام را تحت عنوان یک مصوبه مورد تصویب قرار داد! بنابراین، تا قبل از 1960 از اصطلاح کاذبی تحت عنوان خلیج عربی خبری نبود و بعد از این سال برخی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با نظر مساعد قدرت های استعماری این عنوان جعلی را وارد ادبیات سیاسی و جغرافیایی جهان نمودند.

 این یک قاعده طبیعی حقوقی و سیاسی است که نام دریاها را از کشورهایی که اطرافش هست می گیرند و با اشاره به اینکه ایران مهمترین و بزرگترین کشور حوزه خلیج فارس است و بیشترین خط مرزی را یعنی نزدیک دو سوم خطوط ساحلی را با خلیج فارس دارد و با استناد به کتب تاریخی، جغرافیایی و سیاسی و نقشه ها و دایره المعارف های معتبر جهانی که از قرن ها پیش به جای مانده اند، از ابتدا این منطقه نام « خلیج فارس» را داشته است. جالب اینکه شیخ نشین های اطراف خلیج فارس نیز در قراردادهای تحت الحمایه ای که با انگلیس داشتند، عنوان و نام خلیج فارس را به کار بسته اند. سازمان ملل و سایر رژیم های حقوقی و قراردادهای بین المللی از جمله حقوق دریاها، نیز اعلام کرده اند که غیر از عنوان خلیج فارس نام دیگری را نمی شناسند.

منبع

نام های تاریخی خلیج فارس

از روزی که بشر به کار تدوین و نگارش تاریخ مبادرت ورزید برای مکانهای جغرافیایی نیز نام های با مسمایی انتخاب که آبراه جنوبی و جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان نیز یکی از این موارد بوده که با نام "دریای پارس" از آن دوران کهن به یادگار مانده است.

"دریای پارس" یا "خلیج فارس" از جمله نامهای قدیمی و باستانی است که در ازمنه های مختلف تاریخی در اسناد، قراردادها و مکاتبات، مورد استفاده همه اقوام و ملل دنیا قرارگرفته است.

نخستین بار ایرانیان در روزگار هخامنشیان، این دریا را "پارسا درایا" یا "دریای پارس" خواندند، طبق کتیبه ای که از داریوش پادشاه هخامنشی، در تنگه سوئز بدست آمده، از آن به عنوان "درایا هچا پارسا آیتی" یعنی دریایی که از پارس می آید یاد شده و این سند به عنوان نخستین مدرک تاریخی موجود است که حقانیت نام خلیج فارس را به وضوح نشان می دهد.

از طرفی در برخی از متون قدیمی از جمله کتاب حدود العالم به عنوان قدیمی ترین اثر جغرافیایی به زبان فارسی که در حدود هزار سال پیش تالیف شده، آمده است: "خلیج پارس از حد پارس بر گیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند"، علاوه بر این همچنین بسیاری از مورخان، محققان و سیاحان اروپایی و غربی از جمله: فلاویوس آریانوس، بطلمیوس، هرودت، استرابون و ... در آثار و نوشته های خود از دریای پارس یا خلیج فارس به عنوان "سینوس پرسیکوس" و "ماره پرسیکوم" یاد کرده اند.

در دوره های اسلامی نیز همه مورخان و جغرافیدانان مسلمان از جمله ابن فقیه در کتاب البلدان، اصطخری در کتاب المسالک الممالک، ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه، ابوریحان بیرونی در کتاب التفهیم، ابن بطوطه در کتاب مشهور رحله و ... نام این دریا را "بحر فارس"، "خلیج الفارسی" و یا "دریای پارس" ذکر کرده اند.

با کنکاش مختصری که در مستندات و برخی از متون تاریخی معتبر در کتابخانه های معروف دنیای غرب صورت گرفته، نام دیرین "دریای پارس" یا "خلیج فارس" در برخی از کشورها به این صورت آمده است: در کشورهای انگلیسی زبان Persian Gulf در آلمان Persischer Golf در فرانسه Persique Golf در ایتالیا Golfe Persico در روسیه Persidsk Zalir و در کشورهای عربی به نام "خلیج الفارسی" یاد می شود.