که مازندران شهر ما یاد باد
همیشه بر و بومش آباد باد
که در بوستانش همیشه گلست
به کوه اندرون لاله و سنبلست
هوا خوشگوار و زمین پرنگار
نه گرم و نه سرد و همیشه بهار
نوازنده بلبل به باغ اندرون
گرازنده آهو به راغ اندرون
همیشه بیاساید از خفت و خوی
همه ساله هرجای رنگست و بوی
گلابست گویی به جویش روان
همی شاد گردد ز بویش روان
دی و بهمن و آذر و فرودین
همیشه پر از لاله بینی زمین
خاک هنر خیز من ای اصفهان
ای به هنر سرمه چشم جهان
لطف هوا و اثر آفتاب
کرده تورااز همگان انتخاب
آنچه دراین خاک خداآفرید
درهمه ی خاک کجا آفرید
زرکش وزربفت تو چون شاهکار
بافته بر حافظه ی روزگار
چون به کف آری قلم رنگ را
مات کنی مانی وارژنگ را
مسجد شیخ تو کهن موزه ایست
یا که درانگشت تو فیروزه ایست
خرمی مدرسه چارباغ
بردل فردوس برین هشته داغ
عالی قاپوکه مبادش زوال
تازه عروسی ست پرازخط وخال
مسجدشه بین وشبستان او
نقش جهان سردرایوان او
هرکه درآنجا به تماشارود
پای ندارد به دگرجا رود
ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس |
|
بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکین کن نفس |
منزل سلمی که بادش هر دم از ما صد سلام |
|
پرصدای ساربانان بینی و بانگ جرس |
محمل جانان ببوس آن گه به زاری عرضه دار |
|
کز فراقت سوختم ای مهربان فریاد رس |
من که قول ناصحان را خواندمی قول رباب |
|
گوشمالی دیدم از هجران که اینم پند بس |
عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق |
|
شب روان را آشناییهاست با میر عسس |
عشقبازی کار بازی نیست ای دل سر بباز |
|
زان که گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس |
دل به رغبت میسپارد جان به چشم مست یار |
|
گر چه هشیاران ندادند اختیار خود به کس |
طوطیان در شکرستان کامرانی میکنند |
|
و از تحسر دست بر سر میزند مسکین مگس |
نام حافظ گر برآید بر زبان کلک دوست |
|
از جناب حضرت شاهم بس است این ملتمس |
هر باغبان که گل به سوی برزن
آورد
شیراز را دوباره به یاد من آورد
آنجا که گر به شاخ گلی آرزوت
هست
گلچین به پیشگاه تو یک خرمن
آورد
نازم هوای فارس که از اعتدال آن
بادامبن شکوفه مه بهمن آورد
نوروزماه، فاخته و عندلیب را
در بوستان، نواگر و بربطزن
آورد
ابر هزارپاره بگیرد ستیغ کوه
چون لشکری که رو به سوی دشمن
آورد
من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ
تا دلنواز من خبر از گلشن آورد
آید دوان دوان و نهد برکنار من
آن نرگس و بنفشه که در دامن
آورد
لطفعلی صورتگر، فرزند میرزا آقاخان، در سال ۱۲۷۹ خورشیدی در شیراز زاده شد. جد وی آقا لطفعلی از نقاشان هنرمند و چیرهدست قرن سیزدهم هجری بود که کارهای او در موزههای پاریس و لنینگراد موجود است.لطفعلی صورتگر تحصیلات ابتدایی را در شیراز به پایان رساند. سپس به هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید. سپس به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد، و مجله «سپیدهدم» را در شیراز تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۶ خورشیدی برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درجه دکتری گرفت. موضوع پایاننامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود. لطفعلی صورتگر پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت. مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. لطفعلی صورتگر سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یکسال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت. لطفعلی صورتگر در بعد از ظهر ۳ مهر ۱۳۴۸ در شیراز در سن ۶۹ سلگی درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز است.