قرآن براى اولیاء اللّه، ویژگیهاى گوناگونى برشمرده است. از ویژگیهایى که ذکر مىشود دو مورد نخست، مقدمه قرار گرفتن در زمره اولیاء اللّه و سایر موارد از آثار و نتایج مقام و مرتبه ایشان است؛ نیز مجموع این ویژگیها از مختصات اولیاءاللّه است، بنابراین وجود برخى از آنها در غیر ایشان نیز امکانپذیر است.
1. ایمان:
یکى از ویژگیهاى اولیاء الله برخوردارى از ایمان است: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ ... * اَلَّذینَ ءامَنوا...» . (یونس/10،63) مقصود از ایمان اولیاء اللّه، مرتبه اولیه ایمان نیست، بلکه مراد، ایمان کامل و درجه عالى ایمان است، زیرا اولیاءاللّه، پیش از برخوردارى از چنین ایمانى داراى تقوایى مستمرّ بودند «و کانوا یَتَّقون» (یونس/10،63)، افزون بر اینکه از آیه 62 یونس/10 با توجه به نفى هرگونه ترس و اندوهى از اولیاء الله استفاده مىشود که ایمان آنان آن مرتبه از ایمان است که آنها را به عبودیت و مملوکیت محض مىرساند، به گونهاى که درمىیابند مالکیت ویژه خداست و آنها نمىتوانند مالک چیزى باشند تا براى آن ترسیده یا از فقدان آن اندوهگین شوند.[76]
2. تقوا:
اولیاء اللّه از تقواى مستمر برخوردارند: «و کانوا یَتَّقون...» . (یونس/10،63) برخى گفتهاند: تقوا سه مرتبه دارد: دورى از شرک، اجتناب از هرگونه
گناه و معصیتى، اعم از فعلوترک، و تبتّل و انقطاع کامل به خدا و دورىاز هر چیزى
که باطن انسان را از خدا بازدارد و مقصود از تقوا* در آیه فوق مرتبه سوم است.
البته این مرتبه شامل دو مرتبه پیش از خود نیز مىشود.[77]
برخى مراد از ایمان در این آیه را کمال حال قوه نظریه و مراد از تقوا
را کمال حال قوه عملیه دانستهاند.[78]
3. دورى از ترس و اندوه از غیر خدا:
در دل اولیاى الهى هیچگونه خوف و حزنى از غیر خدا نیست: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولاهُمیَحزَنون » . (یونس/10،62) انسان از چیزى که ممکن است به او آسیبى برساند مىهراسد و براى از دست دادن چیزى که آن را دوست دارد یا تحقّق چیزى که آن را نمىپسندد اندوهگین مىشود و این در صورتى است که براى خود نسبت به چیزى که براى آن مىترسد یا براى از دست دادن آن اندوهگین مىشود، مالکیت یا حقّى قائل باشد، لیکن اولیاء الله به سبب بهرهمندى از توحید کامل، خداوند را مالک مطلق همه چیز مىدانند، به گونهاى که هیچکس در مالکیت چیزى شریک خداوند نیست، بنابراین، اولیاى الهى براى خود نسبت به چیزى مالکیت یا حقّى قائل نیستند تا بر اثر آن بترسند یا اندوهگین شوند.[79] گفته شده: لازمه ترسیدن از چیزى یا اندوهگین شدن براى چیزى، تصور آن چیز است. در حالى که اولیاء الله به سبب استغراق در نور جلال الهى از غیر خدا غافلاند، بنابراین وجود ترس* و اندوه در آنها غیر ممکن است.[80] برخى نیز گفتهاند: چون اولیاء الله در ذات الهى فانى گشتهاند، دیگر براى آنها غایتى بالاتر از آنچه بدان رسیدهاند وجود ندارد تا بر اثر آن بترسند یا اندوهگین شوند.[81] برخى از مفسّران نبودن ترس و اندوه در اولیاء الله را مربوط به آخرت دانستهاند[82]؛ ولى آیه 62 یونس/10 مطلق است و دنیا را نیز شامل مىشود و مقید کردن آن به آخرت هیچ دلیلى ندارد.[83] بر اساس آیات دیگرى، اولیاء اللّه از پروردگار مىترسند؛ مانند: «اِنّا نَخافُ مِن رَبِّنا» (انسان/ 76، 10) و «اِنَّما یَخشَى اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَمـؤُا» (فاطر/ 35، 28)، بنابراین نبودن ترس در ایشان نسبت به غیر خداست؛ اما ترس از خدا از صفات اولیاء الله است، چنان که اندوه براى از دست دادن کرامت الهى نیز از ویژگیهاى آنان است.[84] نبودن ترس و اندوه از غیر خداوند در اولیاءالله باعث مىشود که امنیت و آرامش واقعى بر وجود آنها حکمفرما شود.[85]
4. بشارت:
به اولیاء الله در زندگى دنیا و در آخرت بشارت داده مىشود: «لَهُمُ البُشرى فِىالحَیوةِ الدُّنیا و فِى الأخِرَةِ» . (یونس/10،64) در برخى روایات مراد از بشارت* در دنیا، رؤیاى نیکو دانسته شده است که مؤمن براى خودش مىبیند یا دیگران براى او مىبینند و مراد از بشارت در آخرت، بشارت فرشتگان به مؤمن هنگام خروج وى از قبر و در قیامت دانسته شده که پى در پى او رابه بهشت بشارت مىدهند.[86] بر اساس روایات دیگرى، هنگام مرگ مؤمن، رسولخدا(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام)نزد وى حاضر شده، او را به همنشینى با خودشان و سکونت در بهشت، بشارت مىدهند.[87]
5. فوز عظیم:
اولیاء الله به سعادت*، کامیابى و پیروزى بزرگى مىرسند: «ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیم» . (یونس/10،64) آرامش کامل در دنیا، برخوردارى از بشارتهاى الهى در دنیا و آخرت، دوستى با خدا و در نهایت وارد شدن در بهشت و همنشینى با پیامبر(صلى الله علیه وآله)و اهل بیت(علیهم السلام) از مصادیق فوز عظیمى است که اولیاء اللّه از آن برخوردارند.
6. آرزوى مرگ:
قرآن خطاب به یهودیان مىگوید: اگر گمان مىکنید تنها شما اولیاى الهى
هستید پس آرزوى مرگ کنید، اگر در این ادعا صادقید: «قُل یـاَیُّهَا الَّذینَ هادوا اِن زَعَمتُم اَنَّکُم اَولِیاءُ
لِلّهِ مِن دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن کُنتُم صـدِقین» . (جمعه/62،6) یهودیان ادعا
داشتند که فرزندان و دوستان خدا بود (مائده/5،18)، جهان آخرت ویژه آنهاست
(بقره/2،94) و هیچکس وارد بهشت نمىشود، مگر آنکه یهودى باشد (بقره/2،111)،
بنابراین اگر یهودیان در این ادعاى خود راستگو بودند باید آرزوى مرگ* مىکردند،
زیرا انسان اگر ولىّ کسى باشد ملاقات با او را دوست دارد و کسى که یقین دارد ولىّ
خدا بوده، بهشت مخصوص اوست و بین او و رسیدن به لقاى الهى و بهشت کرامت چیزى جز
مرگ فاصله نیست، آرزوى مرگ مىکند.[88] امیرمؤمنان، على(علیه السلام)فرموده است: به خدا سوگند اُنس على بنابىطالب
به مرگ بیشتر از انس طفل به سینه مادر خویش است.[89] در روایت دیگرى نیز آمده است
که اولیاء اللّه آرزوىمرگدارند.[90]
افزون بر قرآن، در روایات نیز به برخى از ویژگیهاى اولیاء اللّه اشاره
شده است؛ مانند اینکه دیدار آنان انسان را به یاد خدا مىاندازد و دوستى آنان با دیگران
براى خدا و دشمنیشان نیز براى خداست، مساجد را با ذکر خدا آباد مىکنند، به مردم
خوبى مىآموزند و آنان را به اطاعت خدا فرامىخوانند، در آخرت انبیا و شهدا به
مقام آنان غبطه مىخورند و....[91]
منابع
بحارالانوار؛ البرهان فى تفسیر القرآن؛ تاج العروس من جواهرالقاموس؛
التحقیق فى کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر روح البیان؛ تفسیر العیاشى؛ تفسیر القمى؛
التفسیرالکبیر؛ تفسیر نمونه؛ تفسیر نورالثقلین؛ الدرالمنثور فى التفسیر بالمأثور؛
روح المعانى فى تفسیرالقرآن العظیم؛ شرح فصوص الحکم؛ علمالیقین؛ القاموس المحیط؛
مجمعالبیان فى تفسیر القرآن؛ المصباح المنیر؛ المیزان فى تفسیر القرآن؛ نهجالبلاغه.
سید محسن سادات فخر، احمد جمالى
[76]. المیزان، ج10، ص89 - 90.
[77]. روح البیان، ج4، ص59.
[78]. التفسیر الکبیر، ج17، ص125.
[79]. المیزان، ج10، ص90 ـ 91.
[80]. الفسیرالکبیر، ج17، ص126؛ نمونه، ج8، ص334.
[81]. روح البیان، ج4، ص59 ـ 60.
[82]. مجمع البیان، ج5، ص181؛ روح البیان، ج4، ص58؛ روحالمعانى، مج 7،
ج11، ص215.
[83]. المیزان، ج 10، ص90.
[84]. المیزان، ج 10، ص90.
[85]. نمونه، ج8، ص334.
[86]. البرهان، ج3، ص38 ـ 41.
[87]. همان، ج4، ص38 ـ 39.
[88]. المیزان، ج19، ص267.
[89]. نهج البلاغه، خطبه 5.
[90]. تفسیر قمى، ج2، ص380؛ بحارالانوار، ج13، ص340.
[91]. الدرالمنثور، ج4، ص370 ـ 373.