1- امر به معروف و نهی از منکر که عامل اصلی قیام امام حسین (ع) بود؛
2ـ انتصار و کمک خواهی از مردم، برای بزرگداشت حق و نابودی باطل؛
3ـ اتمام حجت، تا انسانها کورکورانه به دام نیفتند؛
4ـ افشاگری بر ضد ظلم و ستمگران و صاحبان زر و زور و تزویر؛
5ـ نگهبانی جدّی با تمام وجود از خط نظام الهی؛
6ـ تسلیم ظلم نشدن و بیعت نکردن با ظالم تا سر حد شهادت؛
7ـ استقامت و پیگیری و پایمردی در راه حق؛
8ـ شجاعت و دوری از ترس (عوامل بی وفایی مردم کوفه، به جهت ترس ازلشکریان یزید)؛
9ـ شهادتطلبی و شهادت قهرمانانه در راه حق، تا آخرین نفس و آخرین رمق؛
10ـ نظم در امور (نظم خاص در جنگیدن امام حسین (ع))؛
11ـ عدم توجه به نصیحتهای ظاهری افراد به ظاهر آراسته که توجه به عمقمفهوم قیام ندارند؛
12ـ ایمان و یقین و تسلیم و رضا به تقدیر الهی و تعهد و حفظ بیعت با امام (ع) برحق تا سر حد شهادت؛
13ـ دل نبستن به امور مادی دنیا، که اوّلین پلة آمادگی برای جنگیدن است؛
14ـ تصدیق به این که مرگ شرافتمندانه، آغاز زندگی بزرگ و جاویدان است؛
15ـ باید برای کوبیدن طاغوتیان، از همة امکانات، حتی از زن، فرزند، پیر و جواناستفاده کرد؛
16ـ اصلاح جامعه مسلمانان؛
17ـ گسترش دادن قیام و جهانی کردن آن (چنان که امام حسین (ع) قیامش را ازمکه، مرکز جهان اسلام آغاز کرد و تا عراق ادامه داد)؛
18ـ توبة قهرمانانه، و این که انسان میتواند حتی اگر مثل حر تا پرتگاه جهنمبرود، باز گردد و توبهاش قبول شود در صورتی که توبه حقیقی باشد؛
19ـ توجه به مسائل مهمتر، چنان که امام حسین (ع) در روز هشتم ذوحجه،مناسک حج را رها کرد و به کار مهمتر که رفتن به سوی عراق برای پیکار با طاغوتیانباشد، دست زد؛
20ـ توجه به امتحان الهی و ایستادگی در این راه؛
21ـ استقرار رابطه با خداوند بزرگ که موجب بالا رفتن سطح روحیة سلحشوریخواهد شد. (دعا و نماز مناجات امام حسین (ع) در شب عاشورا)؛
22ـ حفظ قانون الهی (چنان که امام حسین (ع) و یارانش هرگز در جنگ با دشمناز حریم قانون الهی تجاوز نکردند. نماز خواندند، آب را به روی دشمن نبستند و تیرهایمسموم به سوی دشمن نیفکندند و تا دم مرگ از خدا اطاعت نمودند.)؛
23ـ هر وقت حق در حال سقوط قرار گرفت، باید قیام کرد، گرچه با یاران اندکباشد؛
24ـ اخلاق و کار را فقط برای خدا انجام دادن؛
25ـ رعایت اصول اخلاق (به تشنگان دشمن، حتی اسبهای آنان را آب دادن)؛
26ـ امان نامه را رد کردن، مانند حضرت عباس (ع) و برادران مادریاش کهپیروی از رهبر را مقدم داشتند و امان دشمن را با قاطعیت رد کردند؛
27ـ ایثار تا حدّی که حضرت عباس (ع) کنار فرات آب نیاشامید، با این که تشنهبود و به سوی میدان فرستادن علی اکبر (ع) که فرزند جوان و عزیز امام بود؛
28ـ تفکر و توجه به حساب قیامت که موجب گرایش عدهای از سربازان عمر سعدبه سپاه امام حسین (ع) شد؛
29ـ جهاد و پیکار با تمام ابعادش «و جاهدت فی الله حق جهاده؛ تو در راه خدا،جهاد را آن گونه که سزاوار است با تمام ابعادش انجام دادی.» (زیارتنامة امامحسین(ع))؛
30ـ رساندن پیام شهیدان، که بازماندگان عاشورا، به خصوص امام سجاد (ع) وحضرت زینب 3 در هر فرصت مناسبی پیام شهیدان را در کوفه و شام و مدینه، باخطبهها و بیانهای خود، به مردم جهان رساندند؛
31ـ توکل و پیوند به خدا، که از سخنان امام حسین (ع) است. «أنت ثقتی فی کلحال؛ خدایا تو در همه حال باید مایه اطمینان و آسایش دل من باشی.»
32ـ ذکر خدا و همواره با خدا سخن گفتن؛
33ـ شکر و سپاس در هر حال که امام حسین (ع) آخرین گفتارش با خدا، حمد وسپاس و شکر الهی بود؛
34ـ درس مقاومت و سلحشوری؛ تا آنجا که حضرت زینب وقتی که روزیازدهم بدن پاره پارة امام حسین را دید، متوجه پیامبر شد و گفت: «ای رسول خدا،درود فرشتگان آسمان بر تو، این حسین توست که در خون غلتیده.» سپس بهترین بهرهبرداری را در این موقع کرد، با دست بدن را بلند کرد و گفت: «خدایا این قربانی اندک را ازآل محمد قبول فرما.»