اکنون چنین سؤالهایی را در پیشگاه عقل خویش مطرح کنیم و پاسخ را از او بشنویم: آیا پوستههای سهگانه، خود به خود در چشم به وجود آمدهاند یا دیگری آنها را برای هدف خاصی پیشبینی کرده است؟
آیا محیطهای شفاف چشم بر حسب اتفاق شفاف شدهاند یا دیگری آنها را شفاف کرده تا نور از آنها عبور کند؟
چشم، مایع شفاف زلالیه و زجاجیه را چگونه به دست میآورد؟ ساختن
این دو مایع با غلظت و فرمول مخصوص بر عهده کیست؟ آیا غددی که این مایعات را ترشح میکنند، از احتیاج چشم خبر دارند؟ آیا مردمک، خود به خود به وجود آمده یا این که خود انسان چون نیاز چشم را به منفذ عبور نور میدانسته، آن را این چنین به وجود آورده است؟ آیا خود مردمک قطر مخصوص را برای خود پیشبینی و انتخاب کرده است یا دیگری طراح وجود او بوده و او را این چنین آفریده است؟ آیا مردمک میدانسته که برای تنظیم نور نیاز به باز و بسته شدن دارد؟ یا دیگری از نیاز آن اطلاع داشته و او را این چنین آفریده است؟ آیا لکّه زرد بر حسب اتفاق در برابر مردمک و کانون عدسی قرار گرفته تا تصویر بر آن منعکس شود یا دیگری آن را چنین قرار داده است؟
آیا حساسترین سلولهای شبکیه بر حسب اتفاق در نقطه زرد و درست روبهروی عدسی متمرکز شدهاند یا دیگری آنها را چنین قرار داده و متمرکز کرده است؟ آیا تارهای عصب بینایی اتفاقاً با سلولهای لکه زرد در ارتباطند تا پیامهای آنها را به مغز منتقل سازند یا دیگری چنین امری را پیشبینی کرده است؟ آیا عصب باصره خودبهخود و بیهدف از چشم به مغز رفته است یا هدف و خالق هدفداری در کار بوده است؟
عدسی چشم را با آن همه ظرافت چه کسی ساخته و نقشه آن را کدام فیزیکدان ماهری طرح کرده است؟
آیا چشم از علم فیزیک و بحث عدسیها هم اطلاع داشته است؟ آیا عدسی از موقعیت حساس خود خبر دارد؟ آیا پرده روی عدسی به حسب اتفاق قابل ارتجاع شده است؟ آیا عمل تطابق را خود چشم برای عدسی ممکن و فراهم ساخته یا دیگری برایش تقدیر و پیشبینی کرده است؟
و آیا ...؟
و بالأخره آیا این مجموعه منظم و همآهنگ و مرتبط و هدفدار، خودبهخود و بر حسب اتفاق و تصادف به وجود آمده یا آفریدگار دانا و توانایی آن را به وجود آورده است؟ جواب برای هر خردمندی روشن است:
مطالعه دستگاه دقیق و ظریف چشم ما را به آفریدگار دانا و توانای آن رهنمون میشود و در این دستگاه ظریف آثار علم و قدرت بیپایان او را بالعیان مشاهده میکنیمدر آفرینش مورچه - دقت کنید در اعضایی که برای این حیوان به منظور خوردن غذا و هضم کردن آن قرار داده شده و آنچه در درون این جثه کوچک گنجانده شده و آنچه در سر این حشره از چشم و گوش و عضوهای دیگر موجود است اندیشه و تفکر کنید.
***اسرار حیرت انگیزی که در ساختمان بدن مورچه وجود دارد و همچنین نوع فعالیت و زندگی این حشره کوچک - نمونه جالبی از قدرت آفریدگار جهان است حشره شناسان با مطالعه لاشه های مورچگانی که به صورت فسیل از میلیونها سال قبل باقی مانده است - توانسته اند به جزئیات زندگی مورچه ها در آن اعصار پی ببرند آنچه تعجب حشره شناسان را برانگیخته این است که وضع زندگی مورچه ها طی گذشت میلیونها سال - تفاوت محسوسی نکرده است مورچه ها به اندازه ای قوی هستند که می توانند اشیایی را که چند برابر وزن خودشان است.
به آسانی حمل کنند بدن مورچه از سه بخش اصلی سر و سینه و شکم تشکیل شده است در ناحیه سر اعضای حساس مانند مغز و چشمها و شاخکها و دهان قرار گرفته است مورچه دارای پنج چشم است که سه تا از آنها روی پیشانی و دو تا در طرفین سر واقع شده است چشمهایی که در طرفین سر واقع شده است از نوع چشم مرکب است دهان مورچه دارای آرواره های نیرومندی است که به وسیله آنها دانه های خشک را خرد می کند و بارهای سنگین را به لانه می رساند.
دهان اغلب
مورچه ها نقش یک سلاح دفاعی را نیز ایفا می کند به طوریکه به وسیله گاز گرفتن - از
خود دفاع می کند.
***شاخکهای مورچه
یکی از اعضای حساس آن به شمار می رود زیرا وسیله استشمام بوهاست شاخکها به چند بند
تقسیم شده اند که هر بند مخصوص استشمام یک نوع رایحه است شاخکها وسیله صحبت کردن
مورچه ها نیز می باشد.
حتما دیده
اید که وقتی دو مورچه به یکدیگر می رسند شاخکهای خود را به هم می زنند و مثل این
است که با هم صحبت می کنند شاخکها وسیله ای برای ادای مقاصد درونی مورچه هاست
مورچه ها وقتی می خواهند از لانه خود دفاع و یا مقدمات عملیاتی را فراهم کنند
رفتار آنها غیرعادی و عجیب می شود.
در این
صورت با کمی دقت می توان دریافت که مورچه ها درحال رد و بدل اطلاعات و یا تقسیم
کار بین خود هستند هر وقت حادثه ای در لانه مورچه ها رخ دهد در فاصله بسیار کوتاهی
مانند گذشتن یک صاعقه این موضوع در لانه مورچه ها پخش شده و همه از آن آگاه می
شوند چگونگی ارتباط تماس و یا به عبارتی سخن گفتن مورچه ها با یکدیگر - دارای
اسرار زیادی است.
قرآن کریم نیز درجریان نقل داستان حضرت سلیمان به این حقیقت در زندگی مورچه ها اشاره کرده است و در آیه 18 سوره نمل درباره سلیمان و لشگریانش هنگامی که به سرزمین مورچه ها رسیدند چنین آمده است :
تا به سرزمین مورچگان رسیدند مورچه ای گفت : ای مورچگان - به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشگریانش شما را پایمال نکنند درحالیکه نمی فهمند.
از دیگر شگفتی های زندگی مورچه ها نوع لانه سازی آنهاست لانه آنها بی شباهت به یک شهر نیست و دارای راهها و تقاطع ها و طبقات مختلفی است.
هر طبقه ای در لانه مورچه ها مخصوص کار خاصی است به همین دلیل درجه حرارت هریک از طبقات با دیگری فرق می کند مورچه نیز مانند زنبور عسل با روشی خاص لانه خود را گرم و یا سرد می کند تعداد طبقات لانه مورچه گاهی به چهل طبقه نیز می رسد و هرطبقه تقریبا 5 میلی متر ارتفاع دارد و قطر دیوارها حدود یک میلی متر است، مورچه ها حشراتی فعال و پرکار هستند حتی شبها هم در خارج از لانه دست از کار نمی کشند کارهایی که این حشره در داخل لانه اش انجام می دهد بسیار بیشتر از جنب وجوش او درخارج از لانه است درحالیکه ما این فعالیتها را نمیتوانیم ببینیم مورچه ها با مهارت خاصی موادی را که به لانه می آورند در انبارهای معینی ذخیره می کنند و در نگهداری از آنها دقت و مراقبت بسیار می کنند هنوز تمام راههایی که مورچه برای جلوگیری از فاسد شدن مواد غذایی به کار می برد برای بشر فاش نشده است.
اما این مسئله برای محققان روشن شده است که اگر مورچه ها را از لانه خود بیرون کنند مواد غذایی که ذخیره کرده اند فاسد می شود اما با بودن مورچه ها در لانه هایشان مواد غذایی فاسد نمی شود جمعی از مورچه ها که دارای آرواره های نیرومندی هستند - نقش یک آسیاب را ایفا می کنند یعنی گندم و امثال آن را با آرواره های خود - خرد می کنند و به صورت آرد درمی آورند و آن را در مخزنهای مخصوصی ذخیره می نمایند تا در فصل زمستان مورد استفاده قرار گیرد.
در جهان مورچه ها فداکاری بسیار جالبی نیز مشاهده می شود دانشمندان پس از تحقیقات بسیار متوجه شده اند که در لانه نوعی از مورچه ها که هریک به کار مخصوصی مشغول هستند از یکی از مورچه ها به عنوان انبار استفاده می شود این مورچه دارای کیسه نسبتا بزرگی است که در این کیسه شهد نباتات را ذخیره می کند و سپس مانند یک بادکنک کوچکی که پر از شهد است به سقف لانه آویزان می شود تا مورچه های دیگر از شهدی که در آن کیسه ذخیره شده بخورند.
تعدادی از مورچه ها نیز مامور مواظبت و نگهداری از نوزدان هستند آنها به قدری جدی و با شوق این کار را انجام می دهند که درموقع حمل و نقل اگر دو پای عقب آنها را قطع کنند از نوزاد دست بر نمی دارند و با سعی و همت آن را به وسیله شاخکهای خود حمل می کنند تا به جای مطمئنی برسانند.
در دنیای اسرار آمیز مورچه ها - نکته های بسیار زیادی وجود دارد که ما به همین مقدار اکتفا کرده و در پایان به این حقیقت معترف می شویم که زندگی منظم همکاری حیرت انگیز و فعالیتهای حساب شده این حشره کوچک جز با الهامات خداوند دانا و حکیم امکان پذیر نیست.
آیا این شگفتی ها وجود خداوندی حکیم و بزرگی را اثبات نمی کند .!!؟؟
سوره 88 آیه 17 : آیا به شتر نمی نگری که چگونه آفریده شده است.
شتر دارای دو پلک افقی و دو پلک عمودی است و در برف، طوفان، و خاک به راحتی حرکت می کند.
پای پهن و نرمی دارد که دارای خاصیت الاستیکی می باشد.
شتر به راحتی در شب هدف یابی و سمت یابی می کند.
در بدن شتر سیستم خنک کننده وجود دارد.
پشم شتر هم برای گرما و هم برای سرما خوب است.
آب نگه داری شده در بدن شتر همیشه خنک است.
تا 40 روز تشنگی را در بیابان تحمل می کند.
اگر مادرش را برای جفت گیری بیاورند با دندان عورت خود را می کند و اگر بچه اش را در مقابل چشمانش نهر کنند، فرد نهر کننده را می کشد.
از خصوصیت های بارز شتر کینه توزی این حیوان است. البته نسبت به ساربان خود بسیار مطیع می باشد.
با شنیدن موسیقی قدرت بار بری و توانش سه برابر می شود.
تا 4 تن وزن را تحمل می کند.
سخت ترین خارها برای شتر قابل خوردن است.
شیر شتر و چربی کوهانش به عنوان دارو مصرف می شود.( درد و روماتیسم و ...)
و ...
در قرآن کریم پدیدههای گوناگونی در جهان هستی نشانه وجود خداوند دانسته شده است و به مخاطبین گفته شده در آنها درنگ و تأمل کنند تا نشان وجود، قدرت و علم خداوند را در آنها بیابند. برخی از این پدیدههای گوناگون عبارتند از:
الف) نشان وجود خداوند در آفرینش انسان؛
بر اساس آیات «وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ»[1] : «و از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما [به صورت] بشری هر سو پراکنده شدید.» و «وَفِی خَلْقِکُمْ وَمَا یبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ»[2] : «و همچنین در آفرینش شما و جنبندگانی که در سراسر زمین منتشر ساخته، نشانههایی است برای گروهی که اهل یقینند.»
در این دو آیه آفرینش انسان، موجودی پیچیده که منشأ او خاک است، ازنشانههای خداوند دانسته شده است. مسلماً هر انسانی با درنگ و تأمل در وجود خود مییابد که نظم و هماهنگی شگفتآور و حساب شدهای در وجود او حاکم است و دست قدرتمند عالمی در ساخت و پرورش او دخیل است. عالِم و قادری در پس ماوراء همۀ پدیدههای جهان، انسانها و موجودات کرۀ خاکی وجود دارد که نام آن «الله» است.[3]
ب) نشان وجود خداوند در خواب و بیداری؛
بر اساس آیۀ «وَمِنْ آیاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یسْمَعُونَ»[4] : «و از نشانههای او خواب شما در شب و روز است، و تلاش و کوششتان برای بهرهگیری از فضل پروردگار (و تأمین معاش) در این امور نشانههایی است برای آنها که گوش شنوا دارند.»
انسان بصورت طبیعی طی شبانه روز نیازمند استراحت و خواب است و پس از مقداری بیداری او مجبور میشود تمام فعّالیتهای جسمی ارادی و قسمت عمدهای از فعّالیتهای فکری خود را تعطیل کند و در استراحتی عمیق فرو رود. در این مدّت دستگاههای بدن فرصت مییابند به بازسازی بدن بپردازند و آمادۀ تلاش و حرکت جدید شوند. بدون شک اگر خواب نبود انسان به سرعت پژمرده و فرسوده و پیر و شکسته میشد و لذا گفتهاند خواب متناسب و آرام، رمز سلامت و طول عمر و نشاط جوانی است. بنابر این با تفکر در پدیدۀ خواب با پیچیدگیهای خاصّ خود و فواید مهمّی که در پی آن است میتوان نشانههای وجود خداوند را یافت.[5]
ج) نشان وجود خداوند در مرگ و زندگی؛
بر اساس آیۀ «اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ وَیرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ»[6] : «خداوند، ارواح را به هنگام «مرگ» قبض میکند، و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد. سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگران را بازمیگرداند، تا هنگام معینی. در این امر نشانههای روشنی است (از عظمت و قدرت خدا) برای کسانی که تفکر میکنند.»
در این آیه، مرگ و قبض روح برخی از انسانها ـ به خصوص در هنگام خواب ـ و به خواب رفتن و بیدار شدن عدّهای دیگر از نشانههای خداوند برای اهل تفکّر دانسته شده است. کسانی که اهل تفکّرند و در حوادث اندیشه میکنند دست توانای خداوند را در وراء مرگ و زندگی و خواب و بیداری میبینند.[7]
د) نشان وجود خداوند در آفرینش خورشید و ماه؛
بر اساس آیۀ «هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا بِالْحَقِّ یفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ»[8] : «اوست کسی که خورشید را روشنایی بخشید و ماه را تابان کرد، و برای آن منزلگاههایی معین کرد تا شمارۀ سالها و حساب (کارها) را بدانید. خدا اینها را جز به حق نیافریده است و او نشانهها (ی خود) را برای کسانی که میدانند به روشنی بیان میکند.»
در این آیه و آیات مشابه خورشید و ماه نشان وجود و قدرت خداوند دانسته شدهاند. خورشید عالم تاب نه تنها جهان موجودات زنده را گرم و روشن میکند بلکه سهم مهمّی در پرورش گیاهان و زندگی حیوانات دارد. هر حرکت و جنبشی که در کرۀ زمین دیده میشود از برکت تابش نور خورشید است. حرکت بادها، ابرها، امواج دریا و ... همگی از خورشید سرچشمه میگیرد. ماه نیز با سیر منظّم و حرکت دقیقش تقویم بسیار روشن و زندۀ طبیعت است و خلاصه آنکه وجود این دو در آسمان با فوائد بیشمارشان نشان دهندۀ وجود یک دانای تواناست که آنها را برای انسانها و تداوم حیات در کرۀ خاکی نیک و حساب شده آفریده و تدبیر میکند.[9]
هـ) نشان وجود خداوند در آفرینش زمین و آسمان؛
بر اساس آیۀ «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ»[10] : «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانههایی [قانع کننده] است.»
در این آیه بیان شده است که در آسمانها و زمین، و اختلاف شب و روز نشانههایی برای وجود خداوند است که البته این نشانهها را همگان نمییابند بلکه تنها خردمندان آنها را مییابند و از آنها استفاده میکنند. صرف شناخت طبیعت و قوانین حاکم بر آن برای رسیدن به خداوند کافی نیست بلکه باید ژرفاندیش بود و در ظاهر طبیعت و قوانین آن سرگردان نماند و باید از آنها گذشت و آنها را نشانههای وجود خداوند دید.[11]
[1] . روم/ 20.
[2] . جاثیه/ 4.
[3] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (خداجویی و خداشناسی در قرآن)، ج 2، ص 61- 68.
[4] . روم/ 23.
[5] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (خداجویی و خداشناسی در قرآن)، ج 2، ص 149 - 154.
[6] . زمر/ 42.
[7] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (خداجویی و خداشناسی در قرآن)، ج 2، ص 114.
[8] . یونس/ 5.
[9] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (اخلاق در قرآن)، ج 2، ص 183- 188.
[10] . آل عمران/190.
[11] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (اخلاق در قرآن)، ج 2، ص 157- 164.
نویسنده :برگرفته از کتاب فرهنگ و مفاهیم قرآن