آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

داستان زنده شدن مردگان در قرآن (حضرت ابراهیم و چهار پرنده)

«وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ؛[بقره/260]

 و (به خاطر بیاور) هنگامى را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى ‏کنى؟ فرمود: مگر ایمان نیاورده‏اى؟! عرض کرد: آرى، ولى مى‏ خواهم قلبم آرامش یابد. فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهى، قسمتى از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوى تو مى ‏آیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایى بر جمع آنها دارد(»
حضرت ابراهیم و یقین به روز قیامت
روزى حضرت ابراهیم (علیه السلام ) از کنار دریایى مى گذشت ، مردارى را دید که در کنار دریا افتاده ، در حالى که مقدارى از آن داخل آب و مقدارى دیگر در خشکى است و پرندگان و حیوانات دریا و خشکى از دو طرف ، آن را طعمه خود قرار داده اند، حتى گاهى بر سر آن به یکدیگر حمله ور مى شوند. دیدن این منظره ابراهیم را به فکر مساءله اى انداخت که آیا چگونه این مردگانى که اجزاى بدنشان با یکدیگر مخلوط شده ، زنده مى شوند و در شگفت شد.
ابراهیم (علیه السلام ) گفت : پروردگارا! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده مى کنى ؟ خداوند به او وحى کرد که مگر به این مساءله ایمان ندارى ؟ او گفت : ایمان دارم ولى مى خواهم آرامش قلبى پیدا کنم .
خداوند به او دستور داد که چهار پرنده بگیرد و گوشت هاى آنها را در هم بیامیزد، سپس آنها را چند قسمت کند و هر قسمتى را بر سر کوهى بگذارد، بعد آنها را بخواند تا صحنه قیامت را مشاهده کند، او نیز چنین کرد و با نهایت تعجب دید اجزاى مرغان از نقاط مختلف جمع شدند و نزد او آمدند
.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.