آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

ریشه‌های هفت سین ایرانى

«من پیروزم و نامم خجسته است و از نزد خدا مى‌آیم و خواهان نیک بختى هستم و با تندرستى و گوارایى وارد شده‌ام و سال نو را همراه آورده‌ام

«نوروز» بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقه‌اى هزاران ساله دارد. از گذشته‌هاى دور آریایى‌هاى ساکن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى‌دادند.

برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به «جمشید پیشدادى» نسبت مى‌دهند و نوروز را «نوروز جمشیدى» مى‌خوانند.

این گروه معتقدندکه جمشیدشاه بعداز یک سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى را از او دیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند.

فردوسى شاعر بزرگ پارسى گوى نیز در شاهنامه پیدایش نوروز را به جمشیدشاه نسبت مى دهد:

به جمشید برگوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روى زمین
بزرگان به شادى بیاراستند
مى و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار

اما عاملى که «نوروز» را از دیگر جشن‌هاى ایران باستان جدا کرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد،«فلسفه وجودى نوروز» است: زایش و نوشدنى که همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مى‌شود.

دکترحسن میرزایى جامعه شناس در این باره مى‌گوید: «یکى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشن‌ها و آیین‌هاى گروهى است، گردهم آمدن‌هایى که به نیت نیایش و شکرگزارى و یا سرور و شادمانى شکل مى‌گیرند.

برهمین اساس جشن‌ها و آیین‌هاى جامعه ایران را هم مى‌توان به سه گروه عمده تقسیم‌بندى کرد: جشن‌ها و مناسبت‌هاى دینى و مذهبى، جشن‌هاى ملى و قهرمانى و جشن‌هاى باستانى و اسطوره‌اى. جامعه ایران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نیرودهنده به روان انسان، توجه ویژه‌اى داشتند.

آنها براساس آیین زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نیایش برگزار مى کردند. دراین بین نوروز بنا به اصل تازگى بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغییر پدیده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونى هایى همراه است

خوان نوروزی
به هرحال در آیین‌هاى باستانى ایران براى هر جشن «خوانى» گسترده مى‌شد که داراى انواع خوراکى‌ها بود. خوان نوروزى «هفت سین» نام داشت و مى‌بایست از بقیه خوان‌ها رنگین‌تر باشد.

این سفره معمولاً چندساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش کردن خوراکى ها در کنار سفره گماشته مى شد. این خوان نوروزى برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتیان ایران، معتقد است : «تقدس عدد هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مى‌گردد. در این آیین هفت مرحله وجود داشت براى اینکه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت،  از پیش از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیین‌هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مى‌شود ، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و... »

درهمین راستا اسناد تاریخى نیز از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان خبر مى‌دهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا (به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیک)، اردیبهشت (پاکى وراستى)، شهریور (شهریارى آرزو شده با کشور جاودانى)، سپندارمزد (عشق و پارسایى)، خرداد (رسایى و کمال) و امرداد (نگهبان گیاهان).

از هفت چین تا هفت سین
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «هفت سین» نخست «هفت شین» بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است.

شمع، شراب، شیرینى، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. توران شهریارى در این باره مى‌گوید: «در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مى‌گذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مى‌گفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شین‌هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت.

بعد از سقوط ساسانیان وقتى که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند که سنت‌ها و آیین‌هاى باستانى خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که« سرکه» مى‌شد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداکرد

البته در این باره تعابیر مختلفى وجود دارد. چنانچه در کتاب فرورى آمده است: که در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس کانولین، از چین به ایران وارد مى شد. یکى از کالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرف هایى بود که بعدها به نام کشورى که از آن آمده بودند «چینى» نام گذارى شد و به گویشى دیگر به شکل سینى و به صورت معرب «سینى» در ایران رواج یافتند.

 به هرروى خوراکى‌هاى خاصى بر سفره هفت سین مى‌نشینند که عبارتند از: سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه)

خوراکى‌هایى که به نیت‌هاى گوناگون انتخاب شده‌اند:

سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم تهیه مى شود.
سیب : هم نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى نگهدارى مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند.

مى‌گویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مى‌کرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مى‌داد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.

سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عده‌اى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است!

سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است.

درگذشته سبزه‌ها را به تعداد هفت یا دوازده که شمار مقدس برج‌هاست در قاب‌هاى گرانبها سبز مى‌کردند. در دوران باستان درکاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى‌آوردند و بر هریک از آنها یکى از غلات را مى‌کاشتند و خوب روییدن هریک را به فال نیک مى‌گرفتند و برآن بودند که آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مى‌کردند.

سماق و سیر نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مى‌روند.

 اما غیر از این گیاهان و میوه‌هاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین میان «تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانه‌اى از نطفه و نژاد. «آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. « آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود و «سکه» که نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.

شاخه‌هاى سرو، دانه‌هاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مى‌توان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست. «کتاب مقدس» هم یکى از پایه‌هاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هر خانواده‌اى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مى‌گذارد.

چنانچه مسلمانان «قرآن»، زرتشتیان «اوستا» و کلیمیان «تورات» را بر بالاى سفره‌هایشان جاى مى‌دهند. بر سر سفره زرتشتیان درکنار اسپند و سنجد، «آویشن» هم دیده مى‌شود که به گفته موبد «فیروزگرى» خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره گذاشته مى‌شود.

در هرصورت او پیروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مى‌آید و خواهان نیک بختى است و با تندرستى و گوارایى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است!

ویژه نامه همشهری امارات

آشنایی با مراسم نوروز در هشت کشور جهان

نوروز شگفت‌انگیز است... آهسته آهسته از راه می‌رسد و بی آن که خبر کند، جادو می‌کند

شاید به همین دلیل است که نوروز مورد استقبال مردم بسیاری از سرزمین‌های دیگر قرار گرفته و هر چه که می‌گذرد بر نفوذ و گستردگی آن افزوده می‌شود، چنانکه امروز از آسیای میانه گرفته تا آسیای مرکزی، از پاکستان گرفته تا تانزانیا با جلال و شکوه تمام گرامی داشته می‌شود. اگرآشنایی با آداب و رسوم مردم این کشورها، برای شما جالب است خط های بعدی گزارش را به دقت بخوانید:

نوروز در پاکستان

در پاکستان غالبا صفت "عالم افروز" را در مورد نوروز به کار می‌برند و این حکایت از علاقه‌مندی مردم این کشور به نوروز دارد. بسیاری از خانواده‌های پاکستانی مراسم نوروز را گرامی می‌دارند، به طوری که برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، می‌فرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانه‌تکانی می‌کنند، لباس نو می‌پوشند، به دید و بازدید می‌روند و سعی می‌کنند کدورت و غم‌ را از دل‌ها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند.

خانواده‌های پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین می‌گسترانند و انواع شیرینی و میوه‌ها را بر آن می‌چینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه می‌دهند.

از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.

نوروز در تاجیکستان

نوروز در تاجیکستان، به خصوص در "بدخشان" با شکوه بسیار برگزار می‌شود. نوروز برای مردم تاجیک که روزگاری سرزمینشان بخشی از ایران بزرگ محسوب می‌شده عید ملی اجدادی است و آن را غدیر ایام یعنی عید بزرگ می‌خوانند.

کلمه ایام در بدخشان مرادف عید یا به جای آن به کار می‌رود. هر خانواده چند روز مانده به عید خود را برای برگزاری آن آماده می‌سازد. خانه تکانی صورت می‌گیرد. همه از کوچک و بزرگ با بی‌قراری منتظر رسیدن نوروز می‌شوند.

تاجیک‌ها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف می‌کنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه می‌آویزند که آن را نشانه بهروزی و خوش‌بختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کرده‌اند به طرزی نیکو می‌چینند، سپس پنجره‌ها را می‌گشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید.

همه لباس تازه به تن می‌کنند و کوچکترها در حالی که غنچه‌ای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها می‌روند و با گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو می‌کنند.
در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه گوسفند وگندم غذای مخصوصی تهیه می‌کنند که به آن "باج" می‌گویند. نوروز در بدخشان سه روز ادامه دارد.

نوروز در جمهوری آذربایجان

 نوروز یکی از جشن‌های بزرگ در جمهوری آذربایجان است. این جشن همه ساله از بیستم تا بیست و دوم مارس که تقریبا برابر با اول تا سوم فروردین است در این کشور برگزار می‌شود. در آذربایجان از چند هفته مانده به نوروز مردم برای برگزاری این عید خود را آماده می‌کنند؛در شب چهارشنبه دختران نیتی در قلب خود می‌کنند و در گذرگاه‌ها می‌ایستند و اگر سخنی موافق خواست خود از رهگذری بشنوند بسیار خوشحال می‌شوند و مطمئن می شوند که حاجتشان برآورده خواهد شد . براین اساس مردم سعی می‌کنند در ایام نوروز سخنی نامناسب که از آن بوی یاس به مشام آید بر زبان نیاورند و از به کار بردن سخنان ناپسند و حزن‌آور بپرهیزند.

در میان مراسم نوروزی جمهوری آذربایجان، رسم‌هایی نظیر فرستادن سفره سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان‌ کردن کیسه و توبره از سوراخ  بام در شب عید و درخواست هدیه نورزی از صاحبخانه بسیار قابل توجه‌اند که در مجموع عاملی برای ایجاد ازدیاد محبت و مودت در میان مردمند. در عید نوروز نمایش‌ها و بازی‌های مختلف که فزاینده شادی می‌باشند در جمهوری آذربایجان رواج می‌گیرد. در این میان می‌توان از اسب‌سواری، شمشیربازی، کمنداندازی، ورزش‌های زورخانه‌ای، طناب‌ بازی و مانند اینها نام برد که در همه آنها اصل بر شادی و نشاط است.

نوروز در قرقیزستان

کلمه نوروز در میان مردم قرقیزستان که به زبان قرقیزی صحبت می‌کنند و به خط کریل می‌نویسند، واژه ای آشنا است، آنها هم عید نوروز برای آنان از مقد‌س‌ترین اعیاد است و آیین‌های نوروزی را با شکوه تمام‌ برگزار می‌کنند، طوری که هیچ یک از مراسم ملی و مذهبی آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد . نوروز در این سرزمین‌ تنها یک روز است که در بیست و یکم ماه مارس(اول تا دوم فروردین) برگزار می‌شود .

خانواده‌های قرقیزی از نخستین ساعات صبح روز عید از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند و در میدان‌های بزرگ شهر جمع می‌شوند. در این میدان‌ها بازارهای موقت ایجاد می‌شوند که در آن انواع اجناس، خوردنی، پوشیدنی‌ها  و اسباب‌بازی‌ها عرضه می‌شوند.. این مراسم در شهرهای بزرگ ساعت‌ها به طول می‌انجامند و مراسمی از قبیل نمایش‌های سوارکاران با لباس‌های عشایری و جنگی در حالی که سلاح‌هایی نظیر شمشیر، خنجر، نیزه، سپر، تیرو کمان با خود حمل می‌کنند موجب می‌شود تا مردم زمان را فراموش کنند.

نوروز در ازبکستان

عید نوروز در ازبکستان تعطیل رسمی است. در ایام نوروز سراسر کشور چراغانی می‌شود مردم لباس نو به تن می‌کنند؛ از آنجا که دولت کمونیستی اتحاد شوروی سابق، نوروز را جشنی دینی می‌دانست از برگزاری آن جلوگیری می‌کرد، در نتیجه مردم به نقاط دور از شهر می‌رفتند تا بتوانند مراسم نوروزی را برپا دارند. از همین رو بسیاری از این جای‌ها با نام نوروز همراه شده است، نظیر نوروز بلاق (چشمه نور)، نوروز‌سای (جویبار نوروز) و نوروز تپه (فرازگاه نوروز).

در ازبکستان و نیز در تاجیکستان نوروز بدون سمنو، رنگ و بویی ندارد. سمنو برای آنان همانند ایرانیان، یادآور نوروز است. همچنین آیین چهارشنبه سوری همانند ایران در بسیاری از شهرها و نواحی گوناگون ازبکستان با شور و حال تمام برگزار می‌شود و بخصوص در بخارا و سمرقند از شکوه و استقبال بسیار برخوردار است.

نوروز در افغانستان

نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار می‌شود. در روزهای اول سال همه دشت‌های بلخ و دیوار و پشت بام‌های گلی آن پر از گل سرخ می‌شود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن می‌‌سوزد. این گل فقط در بلخ به وفور می‌‌روید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار می‌رود.

از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ می‌توان به شستشوی فرش‌های خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.

نوروز در قزاقستان

مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری می‌‌دانند و بر این باورند که در این روز ستاره‌های آسمانی به نقطه ابتدایی می‌‌رسند و همه جا تازه می‌شود و روی زمین شادمانی بر قرارمی‌شود. به اعتقاد آنها نوروز روزی است که «سنگ نیلگون» سمرقند آب می‌شود.
در شب سال تحویل  هر صاحبخانه دو شمع در بالای خانه‌اش روشن می‌کند و خانه‌اش را خانه تکانی می‌‌کند؛ چون مردم قزاق باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث می‌شود افراد آن خانه دچار بیماری و بدبختی نشوند.

در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگوله‌ای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا به این شکل مردم را بیدار کنند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام می‌کند.

نوروز برای قزاق‌ها بسیار مقدس بوده و اگر در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک می گیرند و معتقدند سال خوبی پیش رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن می‌کنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانه‌ها به یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز است، همچنین پختن غذایی به نام نوروز گوژه (آش نوروز) که تهیه آن به معنی خداحافظی با زمستان و غذاهای زمستانی است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه می‌شود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین است.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در قزاقستان برگزار می‌شود که از مهم‌ترین آنان می‌توان به «قول توزاق» اشاره نمود که بین گروه های مرد و زن برگزار می‌شود. اگر برنده زن‌ها باشند قزاق‌ها معتقدند آن سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود.

نوروز در زنگبار (تانزانیا)

شاید تعجب کنید اما حتی در زنگبار هم مردم نوروز را جشن می گیرند؛‌ چراکه در قرن‌های گذشته گروه بزرگی از مردم شیراز به زنگبار در کرانه‌های شرقی قاره افریقا کوچ کردند و آیین‌های ایرانی خود مانند نوروز را نیز با خود بردند. جشن نوروز در زنگبار «نوروزی» نامیده می‌شود و هنوز یکی از جشن‌هایی است که با تغییر فصل در این کشور گرامی داشته می‌شود و بین مردم رواج دارد.

ویژه نامه همشهری امارات

نوروز در پاکستان

کشور پاکستان، همسایه ما در شمال شرقی است و کشوری مسلمان به حساب می‌آید. با توجه به تاثیرات بسیار فرهنگ ایرانی که روی فرهنگ، زبان و آداب و سنتهای این کشور مشترکات فراوانی بین دو کشور وجود دارد که یکی از آنها جشن نوروز است.

هر ساله، با فرا رسیدن ماه فوریه و نزدیک شدن فصل بهار، در کشورهای آسیای جنوبی بویژه هند و پاکستان، مراسمی تحت عنوان «روز بَسَنت» برگزار می‌شود که این روز را با هوا کردن بادبادکهای گوناگون جشن می‌گیرند. در پاکستان نوروز را «عالم افروز» نیز، به معنای روز تازه رسیده، که با ورودش جهان را روشن و درخشان می کند، می‌نامند.

در میان مردم این سرزمین، تقویم و روزشمار یا سالنمای نوروز، اهمیت خاصی دارد. ازاین رو گروه ها و دسته های مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویم های خود، به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن می‌پردازند و این تقویم را در پاکستان «جنتری» می‌نامند.

این‌ جشن‌ در سراسر پاکستان‌ برگزار می‌شود و تقریباً همة‌ مردم‌ آن‌ سرزمین‌ در آن‌ شرکت‌ می‌جویند و از نمایشهای‌ حیوانات گرفته تا بازی‌های‌ سنتی‌ و کشوری‌ و بین‌ المللی‌ اجرا می‌شود؛ مانند کشتی‌، دو و میدانی‌، هاکی‌، فوتبال‌، تنیس‌ و همچنین‌ اسب‌ سواری‌ و اسب‌ دوانی‌ و مهمتر از همه‌ نیزه‌ بازی‌ و کبدی‌ و غیره‌.

علاوه‌ بر آن‌ نمایشهای‌ هر نوع‌ حیوان‌ و حتی‌ خرید و فروش‌ آن‌ و به‌ مسابقه‌ گذاشتن‌ بهترین‌ حیوانات‌ و چهارپایان‌ مانند گاو، گاومیش‌، شتر، اسب‌، گوسفند،بز، خر و غیره‌ اجرا می‌شود و به‌ بهترین‌ و سالم‌ترین‌ حیوانات‌ جوایزی‌ تعلق‌ می‌گیرد.

اینگونه‌ جشنها در محدوده‌ یا مکان‌ بزرگی‌ برپا می‌شود. تئاترهای مختلف،آکروبات‌ بازی‌ و بازی‌های‌ دیگر دیده‌ می‌شود. دسته‌های‌ سرود و آهنگ‌ و رقص‌های‌ محلی‌ نیزدر همه‌ جا مشهود است.

از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان، می توان به خانه تکانی یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و کاشانه، پوشیدن لباس نو، تهیه انواع شیرینی مانند «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک»، «برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا»، همچنین پختن غذاهای معروف این ایام، عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره کرد.

در این ایام مردم پاکستان از گفتار نامناسب پرهیز می کنند و با محبت، احترام و اخلاص یکدیگر را نام می برند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبان های اردو، دری و عربی در این عید مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان می شود.

در نواحی گلگت در شمال کشمیر برگزاری جشن نوروز همراه با اجرای برنامه‌های آتش بازی و تیراندازی و چوگان بازی می باشد. برنامه‌های جشن نوروز در نواحی شمال غربی، پاکستان باختری که از چندین حیث به ایران نزدیکتر است، بسیار جالب و توأم با جریانات خاصی می باشد.

در آنجا علاوه بر پوشیدن لباس نو و تبریک گفتن به یکدیگر پس از تحویل سال و ترتیب یافتن مجالس قصیده و شعر ضیافتهایی نیز به مناسبت جشن مزبور در منازل صورت می گیرد و در آن سفرۀ امیرالمومنین که شامل هفت نوع میوه خشک و سبزیجات و یکنوع بیسگویت به نام «کلوچه نوروزی» و پلو با گوشت مرغ سفید و تخم مرغهای رنگ زده می باشد، گسترده می شود.

مرغ سفید هر قدر هم که ناپیدا باشد فراهم می کنند زیرا که تهیه پلو با گوشت مرغ سفید را شگون نیک می‌دانند. کلوچه نوروزی در بین مردم پیشاور محبوبیت خاصی دارد و حتی افراد غیر شیعه نیز به آن علاقه زیادی دارند.

پس از قرائت فاتحه» و صرف (نذر) امیرالمومنین(ع)، مردان و زنان شیعه در آن نواحی از خانه بیرون می روند و مدتی درباغها و چمن زارها به گردش می بردازند و کوشش می کنند پا برهنه بر سبزه و چمن قدم بزنند و این عمل را «سبزه لگد کردن» می نامند. بدین ترتیب تمام روز را با خوشحالی و شادکامی به سر می برند و عید نوروز یکی از اعیاد جالب مرزنشینان پاکستان غربی به شمار می رود.

در ناحیه پاراچنار (پاکستان غربی)، در روز نوروز زنان با تفنگ از خانه بیرون می‌روند و در مرغزارها و لب رودخانه‌ها به شکار می بردازند و مردها نیز درجاهای وسیع مبادرت به نمایش بازی‌های مختلفی می‌ورزند.

لاهور در حال حاضر با جمعیتی بالغ بر ٨ میلیون نفر به عنوان برگزار کننده بزرگترین جشن "بسنت" در جهان معروف شده است.

برنامه "بسنت" از غروب آغاز می شود و در این شب تا صبح، تمامی مردم از کوچک و بزرگ، پیر و جوان، زن و مرد روی پشت بامها رفته و تدارک انواع غذاها را دیده و به رقص و پایکوبی می پردازند. موسیقی گوش می کنند و بادبادک هوا می‌کنند.

 

تاریخ شکل گیری این روز و مراسم آن دقیقاً معلوم نیست؛ امّا با توجه به سوابق تاریخی و مراسم مشترک، "روز بسنت" بین هندوان هند تا بودائیان چین و ژاپن را، حدود سیصد سال قبل از میلاد می دانند. چینی‌ها هر ساله در روز ٩ سپیتامبر و ژاپنی‌ها نیز در ٥ سپتامبر مراسم مشابهی را برگزار می نمایند.

جشن نوروز در لاهور که شباهت به جشنهای ایران دارد و مخصوص شیعیان است، جشنی است که آنرا منتسب به مولای متقیان حضرت علی(ع) می دانند که در حقیقت همان جشن غدیر خم است و معمولاً آنرا در ٢١ مارس برگزار می‌کنند.

آنها معتقدند روزی که حضرت محمد(ص) در یک اجتماع ١٢٤ هزار نفری از اصحاب خودشان، به حکم پروردگار، حدیث معروف غدیر را خواندند و حضرت امیر را به جانشینی خود معرفی کردند، ٢١ مارس همزمان با ١٨ ذیحجه و مصادف با اول بهار بوده است. لذا در این ایام خانه تکانی می کنند و لباس نو می‌پوشند.

خود، خانواده و خانه هایشان را با انواع صندل و بوهای خوش می‌آلایند و سفره‌ای در منازل خود پهن کرده و انواع شیرینی و میوه را در آن چیده و نذر حضرت امیرالمومنین علی(ع) می‌کنند.

در این سفره یک کاسه پر آب را تدارک می‌بینند و یک گل سرخ تازه را، در آن قرار می‌دهند و در وقت سال تحویل که در حقیقت آفتاب وارد برج حَمَل (فروردین) می شود به آن گل و آب نگاه مـی‌کنند.

می‌گویند این گل در آب به حرکت در می آید و آن زمانی است که دعا مستجاب می شود و می خوانند.

منبع: همشهری آنلاین

نوروز در افغانستان

نوروز یکی از سنت های نادری است که با وجود هزاران سال نشیب و فراز هنوز هم یکی از شاخص های اساسی فرهنگی در افغانستان به حساب می آید.

این روز که مصادف است با اول حمل (فروردین) تنها یک سالروز تقویمی، که آغاز یک دور تازه را در گردش زمین مشخص می سازد، نیست. نوروز در تاریخ و فرهنگ افغانستان مظهر بزرگداشت از زندگی، طبیعت و ارزشهای انسانی است که ریشه های عمیقی در شعر و ادب، هنر، فولکلور و رسوم خانوادگی و اجتماعی این کشور دارد.

گرچه در مورد چگونگی و زمان پیدایش نوروز پژوهشها از گمانه زنی ها فراتر نرفته است، اما مسلم است که عمر این سنت به درازای عمر اقوام آریایی است. به طور سنتی آغاز نوروز را به یاما یا جمشید، فرمانروای اساطیری بلخ، نسبت می دهند. این افسانه در آثار بزرگانی چون ابوریحان بیرونی، طبری (مولف کتاب تاریخ الرسل والملوک، معروف به تاریخ طبری) و فردوسی بازتاب یافته است.

آئین های جشن نوروزی در افغانستان پیشینهً حداقل 3000 ساله داشته و ریشه های عمیقی در نظام مذهبی زرتشتیان دارد که تا غلبه اسلام براین سرزمین، رایج بود.

اما با وجود این پیشینه تاریخی، نوروز درافغانستان هیچگاه منحصر به کیش یا گروه ویژه ای نبوده است.

حتی ظهور و گسترش اسلام، که اعیاد مذهبی ویژه ای را با خود آورد، مانع برگزاری آیین های نوروزی نشد. بلکه نوروز دراین کشور با ارزشهای دینی در آمیخت و غنای بیشتری یافت. چنانچه بر افراشتن جهنده (پرچم، بیرق) حضرت علی ، در شهر مزارشریف، اوج آیین های نوروزی درافغانستان است. پس از آن مردم تا چهل روز در دشتها که پر از گل سرخ می شود به گردش می روند.

مردم از سراسر افغانستان برای برگزاری این آیین ها به شهر مزارشریف و ولایت بلخ سفر می کنند. در برخی دیگر از ولایات شمال کشور نیز با راه اندازی مسابقه های بزکشی برسرور نوروزی می افزایند.

در سایر روستا ها و شهرستانها نیز مردم اعم از زن و مرد با برگزاری آیین های ویژه به پیشواز نوروز می شتابند. برای بزرگداشت این روز لباس نو می پوشند، سفره ها را با شیرینی ها و خوردنی های خوش طعم رنگین می سازند و بیرون از شهر ها و محل های بودوباش، دردامن طبیعت یا در میدانهای خاص به تفریح و شادی می پردازند.

سرگرمی هایی چون تخم جنگی، کشتی گیری، سگ جنگی، خروس جنگی، اتن (رقص ملی)، آواز خوانی و غیره شامل آئین هایی است که در این روز برگزار می گردد.

تهیه و صرف هفت میوه و سمنک (سمنو، شومنک) آیین های دیگری است که با آن نوروز را در افغانستان گرامی می دارند.

هفت میوه، چیزی شبیه هفت سین درایران، مجموعه ای است از پسته، بادام، کشته (برگه) زردآلو، شکرپاره، گردو و سنجد که سه روز پیش از نوروز در آب گذاشته می شود تا روز نوروز مهمانان را با آن پذیرایی کنند.

سمنک که از گندم خیسانده و سبز شده تهیه می شود، مظهر خیرو برکت به حساب می آید و آن را به امید برآورده شدن نیاز ها و مراد ها می خورند. تهیه سمنک چندین روز را دربر می گیرد و دختران هنگام پختن دف می نوازند و آهنگ های ویژه می خوانند.

یکی دیگر از آیین های جالب این روز در افغانستان هدیه های نوروزی نامزدان است. پسران در این روز هدیه هایی همراه با ماهی و جلبی (نوعی شیرینی) به نامزدان خویش می فرستند و خانواده دختر با گذاشتن هدیه ای در ظرف آنرا به داماد بر می گرداند.

گرچه از نوروز به مثابه جشن همگانی تقریبا در کل کشور بزرگداشت به عمل می آید، اما در محل های مختلف این آیین ها با ویژگی های محلی برگزار می گردد که این بر تنوع و رنگینی نوروز در افغانستان می افزاید.

جنبش طالبان در یکی از نخستین حمله ها بر میراثهای فرهنگی کشور، برگزاری آیین های نوروزی را به این تعبیر که غیر اسلامی است، ممنوع کرد.

افعانها، شاید برای نخستین بار در تاریخ خود، پنج بهار را بی نوروز پشت سر گذاشتند. آغاز سال 1381 خورشیدی در واقع تولد دو باره نوروز در افغانستان است.

نشانه ای از تولد دوباره نوروز درافغانستان

 

نوروز در کابل

مهمترین آیین نوروزی در افغانستان بر افراشتن جهنده (پرچم، بیرق) حضرت علی است. امسال مردم افغانستان با پشت سر گذاشتن 23 سال جنگ داخلی و همچنین پنج سال سلطه طالبان بر این کشور که طی آن برگزاری آیینهای نوروزی ممنوع بود، با شور و شوق خاصی این عید را جشن گرفتند.

در شهر کابل، پایتخت افغانستان، دهها هزار نفر برای تماشای مراسم بر افراشتن پرچم جمع شده بودند.

گفته می شود حضور چنین جمعیتی برای این مراسم، حتی پیش از دوره حکومت طالبان نیز بی سابقه بوده است.

مراسم نوروزی در بدخشان تاجیکستان

قربان علم شاه در بدخشان

 

در اولین روز از سال نو، ساکنان "شغنان " و "وخان" ، "درواز" و "مرغاب" استان بدخشان تاجیکستان، از کوچک و بزرگ، در کوچه و خیابان شادمانی می کنند.

اکثر خانواده های بدخشی در خانه خود دف و دایره دارند. صبح نوروز دف و دایره را در زیر نور آفتاب می گذارند و زمانی که پوست این دف ها در اثر حرارت کش می آید، دختران به بالای بام می روند و دف نوازی می کنند.

در طنین صدای دف، بدخشانیان به بهار خیر مقدم می گویند. این جشن در بدخشان با نام "شاگون" و " خدیر ایام" معروف است و مردم بومی کلمه "شاگون " را سعید، نکو، خجسته، فرخنده و صفا و خوشی معنی می کنند. "خدیرایام" به معنی جشن بزرگ است و از تمام جشن های عرفی، سنتی و مذهبی مردم این منطقه مهمتر است. نوروز یا خود جشن شاگون از قدیم ترین و کهن ترین جشن های مردم بدخشان است، که اکثر ویژگی های باستانی تجلیل آن، در بدخشان هنوز حفظ شده است.

سرتاسر سال: آمادگی برای نوروز

در بدخشان اصولا آمادگی برای جشن نوروز، در سرتاسر سال ادامه دارد.

خانواده ها کوشش می کنند تا برای هر یک از اعضای خانواده خود یک دست لباس نو، ویژه نوروز آینده ، خریداری کنند، زیرا به باور آنها تجلیل از نوروز در لباس جدید خوش یمن است.

در ساعت سعید فرارسیدن نوروز، کدبانوها گیاه خوشبویی را در منزل دود می کنند که "سترهم" نام دارد.

نیمه شب روز اول سال نو، کدبانوی خانه در منزل آتشی برمی افروزد و صبح در میان اختر و خاکستر گرم آن، چهار دانه نان تنوری می گذارد، که آن را "قماچ" گویند.

این روز اعضای خانواده تمام لباس و اثاثیه خانه را بیرون می برند و در روی برف یا سبزه تمیز می کنند.

کدبانو در خانه را به روی خود می بندد وهمه قسمتهای خانه را تمیز می کند. این مراسم را در بدخشان " خدیردید " یا "خانه تکانی" می گویند. سپس روی دیوار و سقف خانه را با آرد "گل نگار" می کنند. این گل ها تصویر سم گوسفند، آهو و آفتاب را دارد و سمبل فراوانی، آسایش و خانه گرم است. این نقش ها تا بهار آینده باقی می مانند. وقتی کدبانو مشغول تمیز کردن خانه است، مردان کشتی می گیرند، سرود می خوانند و چوگان بازی می کنند. کودکان به سرگرمی هایی مانند "کبک جنگی" و "خروس جنگی" مشغول می شوند. زنان جوانان دف می زنند و تاب بازی می کنند . تمیز کردن خانه تا غروب آفتاب ادامه می یابد.

سپس شوهر و فرزندان وارد خانه می شوند و فرارسیدن نوروز را به یکدیگر شادباش می گویند. کدبانو به شانه راست آنها آرد می پاشد که نشانه سفیدی و صفای بهار است.

مراسم باستانی

عده ای از افراد مسن می گویند که قبلا در بدخشان تا آماده شدن "باج" ، یک غذای ویژه نوروزی، اهالی خانواده برای چند ساعت سکوت اختیار می کردند، که آن را "پیخیرامج" یا سکوت و آرامش پیش از فرارسیدن نوروز می گفتند.

در این روز اعضای خانواده از مهمانی رفتن و همچنین پذیرفتن مهمان خودداری می کنند، اما ساکنان روستا بعد ازظهر تنها از روزنه های خانه خود می توانند با همسایگان خود صحبت کنند.

این مراسم را "کلا غزغز" یا "طلب طلبان" می نامند و معمولا این مراسم  همراه با ترانه خوانی و شعرگویی اجرا می شود.

یک نفر از روزنه، شالی را به درون خانه پرتاب می کند و خانواده با خواندن ابیاتی یک آروز می کنند. در این مراسم، عده ای از جوانان عاشق هم به خواستگاری دخترهای محبوب شان می روند.

منبع:سایت تبیان