در آفرینش مورچه - دقت کنید در اعضایی که برای این حیوان به منظور خوردن غذا و هضم کردن آن قرار داده شده و آنچه در درون این جثه کوچک گنجانده شده و آنچه در سر این حشره از چشم و گوش و عضوهای دیگر موجود است اندیشه و تفکر کنید.
***اسرار حیرت انگیزی که در ساختمان بدن مورچه وجود دارد و همچنین نوع فعالیت و زندگی این حشره کوچک - نمونه جالبی از قدرت آفریدگار جهان است حشره شناسان با مطالعه لاشه های مورچگانی که به صورت فسیل از میلیونها سال قبل باقی مانده است - توانسته اند به جزئیات زندگی مورچه ها در آن اعصار پی ببرند آنچه تعجب حشره شناسان را برانگیخته این است که وضع زندگی مورچه ها طی گذشت میلیونها سال - تفاوت محسوسی نکرده است مورچه ها به اندازه ای قوی هستند که می توانند اشیایی را که چند برابر وزن خودشان است.
به آسانی حمل کنند بدن مورچه از سه بخش اصلی سر و سینه و شکم تشکیل شده است در ناحیه سر اعضای حساس مانند مغز و چشمها و شاخکها و دهان قرار گرفته است مورچه دارای پنج چشم است که سه تا از آنها روی پیشانی و دو تا در طرفین سر واقع شده است چشمهایی که در طرفین سر واقع شده است از نوع چشم مرکب است دهان مورچه دارای آرواره های نیرومندی است که به وسیله آنها دانه های خشک را خرد می کند و بارهای سنگین را به لانه می رساند.
دهان اغلب
مورچه ها نقش یک سلاح دفاعی را نیز ایفا می کند به طوریکه به وسیله گاز گرفتن - از
خود دفاع می کند.
***شاخکهای مورچه
یکی از اعضای حساس آن به شمار می رود زیرا وسیله استشمام بوهاست شاخکها به چند بند
تقسیم شده اند که هر بند مخصوص استشمام یک نوع رایحه است شاخکها وسیله صحبت کردن
مورچه ها نیز می باشد.
حتما دیده
اید که وقتی دو مورچه به یکدیگر می رسند شاخکهای خود را به هم می زنند و مثل این
است که با هم صحبت می کنند شاخکها وسیله ای برای ادای مقاصد درونی مورچه هاست
مورچه ها وقتی می خواهند از لانه خود دفاع و یا مقدمات عملیاتی را فراهم کنند
رفتار آنها غیرعادی و عجیب می شود.
در این
صورت با کمی دقت می توان دریافت که مورچه ها درحال رد و بدل اطلاعات و یا تقسیم
کار بین خود هستند هر وقت حادثه ای در لانه مورچه ها رخ دهد در فاصله بسیار کوتاهی
مانند گذشتن یک صاعقه این موضوع در لانه مورچه ها پخش شده و همه از آن آگاه می
شوند چگونگی ارتباط تماس و یا به عبارتی سخن گفتن مورچه ها با یکدیگر - دارای
اسرار زیادی است.
قرآن کریم نیز درجریان نقل داستان حضرت سلیمان به این حقیقت در زندگی مورچه ها اشاره کرده است و در آیه 18 سوره نمل درباره سلیمان و لشگریانش هنگامی که به سرزمین مورچه ها رسیدند چنین آمده است :
تا به سرزمین مورچگان رسیدند مورچه ای گفت : ای مورچگان - به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشگریانش شما را پایمال نکنند درحالیکه نمی فهمند.
از دیگر شگفتی های زندگی مورچه ها نوع لانه سازی آنهاست لانه آنها بی شباهت به یک شهر نیست و دارای راهها و تقاطع ها و طبقات مختلفی است.
هر طبقه ای در لانه مورچه ها مخصوص کار خاصی است به همین دلیل درجه حرارت هریک از طبقات با دیگری فرق می کند مورچه نیز مانند زنبور عسل با روشی خاص لانه خود را گرم و یا سرد می کند تعداد طبقات لانه مورچه گاهی به چهل طبقه نیز می رسد و هرطبقه تقریبا 5 میلی متر ارتفاع دارد و قطر دیوارها حدود یک میلی متر است، مورچه ها حشراتی فعال و پرکار هستند حتی شبها هم در خارج از لانه دست از کار نمی کشند کارهایی که این حشره در داخل لانه اش انجام می دهد بسیار بیشتر از جنب وجوش او درخارج از لانه است درحالیکه ما این فعالیتها را نمیتوانیم ببینیم مورچه ها با مهارت خاصی موادی را که به لانه می آورند در انبارهای معینی ذخیره می کنند و در نگهداری از آنها دقت و مراقبت بسیار می کنند هنوز تمام راههایی که مورچه برای جلوگیری از فاسد شدن مواد غذایی به کار می برد برای بشر فاش نشده است.
اما این مسئله برای محققان روشن شده است که اگر مورچه ها را از لانه خود بیرون کنند مواد غذایی که ذخیره کرده اند فاسد می شود اما با بودن مورچه ها در لانه هایشان مواد غذایی فاسد نمی شود جمعی از مورچه ها که دارای آرواره های نیرومندی هستند - نقش یک آسیاب را ایفا می کنند یعنی گندم و امثال آن را با آرواره های خود - خرد می کنند و به صورت آرد درمی آورند و آن را در مخزنهای مخصوصی ذخیره می نمایند تا در فصل زمستان مورد استفاده قرار گیرد.
در جهان مورچه ها فداکاری بسیار جالبی نیز مشاهده می شود دانشمندان پس از تحقیقات بسیار متوجه شده اند که در لانه نوعی از مورچه ها که هریک به کار مخصوصی مشغول هستند از یکی از مورچه ها به عنوان انبار استفاده می شود این مورچه دارای کیسه نسبتا بزرگی است که در این کیسه شهد نباتات را ذخیره می کند و سپس مانند یک بادکنک کوچکی که پر از شهد است به سقف لانه آویزان می شود تا مورچه های دیگر از شهدی که در آن کیسه ذخیره شده بخورند.
تعدادی از مورچه ها نیز مامور مواظبت و نگهداری از نوزدان هستند آنها به قدری جدی و با شوق این کار را انجام می دهند که درموقع حمل و نقل اگر دو پای عقب آنها را قطع کنند از نوزاد دست بر نمی دارند و با سعی و همت آن را به وسیله شاخکهای خود حمل می کنند تا به جای مطمئنی برسانند.
در دنیای اسرار آمیز مورچه ها - نکته های بسیار زیادی وجود دارد که ما به همین مقدار اکتفا کرده و در پایان به این حقیقت معترف می شویم که زندگی منظم همکاری حیرت انگیز و فعالیتهای حساب شده این حشره کوچک جز با الهامات خداوند دانا و حکیم امکان پذیر نیست.
آیا این شگفتی ها وجود خداوندی حکیم و بزرگی را اثبات نمی کند .!!؟؟
در قرآن کریم پدیدههای گوناگونی در جهان هستی نشانه وجود خداوند دانسته شده است و به مخاطبین گفته شده در آنها درنگ و تأمل کنند تا نشان وجود، قدرت و علم خداوند را در آنها بیابند. برخی از این پدیدههای گوناگون عبارتند از:
الف) نشان وجود خداوند در آفرینش انسان؛
بر اساس آیات «وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ»[1] : «و از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید و سپس شما [به صورت] بشری هر سو پراکنده شدید.» و «وَفِی خَلْقِکُمْ وَمَا یبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ»[2] : «و همچنین در آفرینش شما و جنبندگانی که در سراسر زمین منتشر ساخته، نشانههایی است برای گروهی که اهل یقینند.»
در این دو آیه آفرینش انسان، موجودی پیچیده که منشأ او خاک است، ازنشانههای خداوند دانسته شده است. مسلماً هر انسانی با درنگ و تأمل در وجود خود مییابد که نظم و هماهنگی شگفتآور و حساب شدهای در وجود او حاکم است و دست قدرتمند عالمی در ساخت و پرورش او دخیل است. عالِم و قادری در پس ماوراء همۀ پدیدههای جهان، انسانها و موجودات کرۀ خاکی وجود دارد که نام آن «الله» است.[3]
ب) نشان وجود خداوند در خواب و بیداری؛
بر اساس آیۀ «وَمِنْ آیاتِهِ مَنَامُکُمْ بِاللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یسْمَعُونَ»[4] : «و از نشانههای او خواب شما در شب و روز است، و تلاش و کوششتان برای بهرهگیری از فضل پروردگار (و تأمین معاش) در این امور نشانههایی است برای آنها که گوش شنوا دارند.»
انسان بصورت طبیعی طی شبانه روز نیازمند استراحت و خواب است و پس از مقداری بیداری او مجبور میشود تمام فعّالیتهای جسمی ارادی و قسمت عمدهای از فعّالیتهای فکری خود را تعطیل کند و در استراحتی عمیق فرو رود. در این مدّت دستگاههای بدن فرصت مییابند به بازسازی بدن بپردازند و آمادۀ تلاش و حرکت جدید شوند. بدون شک اگر خواب نبود انسان به سرعت پژمرده و فرسوده و پیر و شکسته میشد و لذا گفتهاند خواب متناسب و آرام، رمز سلامت و طول عمر و نشاط جوانی است. بنابر این با تفکر در پدیدۀ خواب با پیچیدگیهای خاصّ خود و فواید مهمّی که در پی آن است میتوان نشانههای وجود خداوند را یافت.[5]
ج) نشان وجود خداوند در مرگ و زندگی؛
بر اساس آیۀ «اللَّهُ یتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیهَا الْمَوْتَ وَیرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکَّرُونَ»[6] : «خداوند، ارواح را به هنگام «مرگ» قبض میکند، و ارواحی را که نمردهاند نیز به هنگام خواب میگیرد. سپس ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه میدارد و ارواح دیگران را بازمیگرداند، تا هنگام معینی. در این امر نشانههای روشنی است (از عظمت و قدرت خدا) برای کسانی که تفکر میکنند.»
در این آیه، مرگ و قبض روح برخی از انسانها ـ به خصوص در هنگام خواب ـ و به خواب رفتن و بیدار شدن عدّهای دیگر از نشانههای خداوند برای اهل تفکّر دانسته شده است. کسانی که اهل تفکّرند و در حوادث اندیشه میکنند دست توانای خداوند را در وراء مرگ و زندگی و خواب و بیداری میبینند.[7]
د) نشان وجود خداوند در آفرینش خورشید و ماه؛
بر اساس آیۀ «هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا بِالْحَقِّ یفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ»[8] : «اوست کسی که خورشید را روشنایی بخشید و ماه را تابان کرد، و برای آن منزلگاههایی معین کرد تا شمارۀ سالها و حساب (کارها) را بدانید. خدا اینها را جز به حق نیافریده است و او نشانهها (ی خود) را برای کسانی که میدانند به روشنی بیان میکند.»
در این آیه و آیات مشابه خورشید و ماه نشان وجود و قدرت خداوند دانسته شدهاند. خورشید عالم تاب نه تنها جهان موجودات زنده را گرم و روشن میکند بلکه سهم مهمّی در پرورش گیاهان و زندگی حیوانات دارد. هر حرکت و جنبشی که در کرۀ زمین دیده میشود از برکت تابش نور خورشید است. حرکت بادها، ابرها، امواج دریا و ... همگی از خورشید سرچشمه میگیرد. ماه نیز با سیر منظّم و حرکت دقیقش تقویم بسیار روشن و زندۀ طبیعت است و خلاصه آنکه وجود این دو در آسمان با فوائد بیشمارشان نشان دهندۀ وجود یک دانای تواناست که آنها را برای انسانها و تداوم حیات در کرۀ خاکی نیک و حساب شده آفریده و تدبیر میکند.[9]
هـ) نشان وجود خداوند در آفرینش زمین و آسمان؛
بر اساس آیۀ «إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ»[10] : «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانههایی [قانع کننده] است.»
در این آیه بیان شده است که در آسمانها و زمین، و اختلاف شب و روز نشانههایی برای وجود خداوند است که البته این نشانهها را همگان نمییابند بلکه تنها خردمندان آنها را مییابند و از آنها استفاده میکنند. صرف شناخت طبیعت و قوانین حاکم بر آن برای رسیدن به خداوند کافی نیست بلکه باید ژرفاندیش بود و در ظاهر طبیعت و قوانین آن سرگردان نماند و باید از آنها گذشت و آنها را نشانههای وجود خداوند دید.[11]
[1] . روم/ 20.
[2] . جاثیه/ 4.
[3] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (خداجویی و خداشناسی در قرآن)، ج 2، ص 61- 68.
[4] . روم/ 23.
[5] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (خداجویی و خداشناسی در قرآن)، ج 2، ص 149 - 154.
[6] . زمر/ 42.
[7] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (خداجویی و خداشناسی در قرآن)، ج 2، ص 114.
[8] . یونس/ 5.
[9] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (اخلاق در قرآن)، ج 2، ص 183- 188.
[10] . آل عمران/190.
[11] . برگرفته از کتاب پیام قرآن (اخلاق در قرآن)، ج 2، ص 157- 164.
نویسنده :برگرفته از کتاب فرهنگ و مفاهیم قرآن
بسیار دیده شده که افراد سالمندی را دیدهایم که با دشواری سوار اتوبوس شدهاند و جایی برای نشستن نداشتند اما جوانانی آسوده خاطر نشستهاند و توجهی هم ندارند. اسلام و البته تمام ادیان، انسان را به احترام به بزرگ ترها توصیه نموده است چرا که آنها عمری را برای رشد و سعادت جامعه وقف کردهاند و زندگی خود را در این راه قرار دادهاند متاسفانه هر روز شاهد افزایش تعداد افرادی هستیم که که در خانههای سالمندان زندگی میکنند و فرزندان آنها ماهها و یا حتی سالها از آنها احوالی نمیپرسند و آنها را به حال خود رها کردهاند به راستی آیا دعایی بالاتر از دعای آنها وجود دارد و آیا ما پیری و روزهای دشوار آن را تجربه نخواهیم کرد؟ پس چگونه آنها را رها کرده و به دنبال دنیای بی وفای خود میرویم .
وجود انسانهای سالخورده در بین خانواده باعث افزایش رحمت خداوند است و هر کس به آنها احترام بیشتری بگذارد بیشتر مورد رحمت خداست.
پیامبر صلی الله علیه و اله میفرمایند: وجود پیران سالخورده بین شما باعث افزایش رحمت و لطف پروردگار و گسترش نعمتهای الهی بر شماست ( نهج الفصاحه، ص222 )
دوستی با پیامبر
از اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به آنهاست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود.
انسان هر آنچه میکند به او باز می گرددو هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شدهاند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد میبینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند
ایشان میفرمایند: به کودکان رحم کن و بزرگسالان را احترام را کن تا از دوستان من باشی. (کافی ج2 ص316 ح7 )
احترام متقابل
انسان هر آنچه میکند به او باز می گردد و هر عملی را عکس العملی هست همه ما در کارنامه زندگی خود اعمالی داریم که خوب یابد برای ما نوشته شدهاند که بر همان اساس در زندگی خود خوب یا بد میبینیم اگر خوب کرده باشیم پاداش ما همان خوبی و در صورت بدی بدی خواهیم دید بر این اساس امام علی علیه السلام فرمودند : به پیران احترام بگذارید تا کودکانتان به شما احترام گذارند .(غررالحکم و درر الکلم ح( 10096
برکت در زندگی
برکت از ثروت یا قدرت نیست چه افرادی که قدرت د اشتند و به سعادت نرسیدند و در نهایت شقی از دنیا رفتند و چه بسیار افرادی که از صبح تا شب مشغول کارند و ثروت میاندوزند اما در زندگی خود خیری نمیبینند و در نهایت احساس شادی ندارند و رضایتی در قلب خود حس نمیکنند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند : برکت با بزرگان شماست.
احترام در همه حال و در هر شرایطی
انسان امروز به دلیلی داشتن مشغله و گرفتاری نمیتواند تمام اصول را رعایت کند و از بسیاری از آن ها طفره میرود و به بهانه فرصت نداشتن از خوبی کردن حرمت گذاشتن و دستگیری از دیگران سر باز میزنند .
پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند: هر گاه بزرگ قومی بر شما وارد شد گرامیاش بردارید. (الکافی ج2 ص 659)
و این گرامی داشتن شامل بر خاستن از جای خود سلام کردن و تمام آداب اجتماعی میشود .
ارزش وقار پیر
پیر دنیایی از تجربه است، موی سفید حکایت از زندگی و فراگیری بسیاری از مکتب زمانه دارد و درس این مکتب بسیار گران و پر هزینه است چه زیباست که از تجربیات آنها بیاموزیم و در زندگی خود از آنها بهره ببریم.
امام علی علیه السلام میفرمایند : وقار پیری نزد من دوست داشتنیتر از نشاط جوانی است (غرر الحکم ح 10099)
بنابر این نباید پیران را انسانهای بی فایده و خالی از سود بدانیم چراکه آنها بسیار با تجربه و بسیاری نیز دانشمند و فرهیختهاند.
اثرات احترام به سالمندان دوستی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است چه افتخاری بالاتر از این که فردی لیاقت دوستی با پیامبر را داشته باشد احترام گذاشتن به سالمندان حتی در خیابان وقتی عبور از عرض آن برای آنها دشوار است احترام به آنها محسوب میشود . گرفتن بار سنگینشان کمک کردن برای سوار شدن یا پیاده شدن همه و همه احترام به انها ست و باعث ایجاد احساس همدلی در مردم میشود
احترام به سالمند احترام به خدا
احترام گذاشتن به انسانهای سالمند احترام به خداست چرا که آنها نیز مخلوق خداهستند و از خدا نعمتی مانند طول عمر گرفتهاند و عمر گرانقدر را برای فرزندان جامعه و ... صرف کردهاند پیامبر صلی الله علیه و آله در این رابطه فرمودند: .... احترام گذاشتن به مسلمان پیر تجلیل از خداست ... .(اصول کافی ج 3ص 240)
آسایش در قیامت
زندگی پس از مرگ برای همه ما حتمی است و پس از زندگی کوتاه در این دنیا با مرگ به دنیایی دیگر انتقال مییابیم و باید برای آن دنیا نیز توشه برداریم تا این سفر را به خوبی بگذارنیم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند :هر کس بزرگ سال مسلمان را گرامی دارد خداوند در قیامت از سختیها و مشکلات در امان میدارد (الکافی ج2 ص 658 ح3)
یادمان باشد لحظات عمر مانند برق باد میگذرد و ما در برابر یکدیگر و به خصوص سالمندان مسئولیت داریم و باید در برابر خدا پاسخگو باشیم .
منبع: تبیان
رعایت ادب و آداب در هر امری، سبب دست یافتن بهتر به اهداف آن کار است. هر چیزی هم بری خود آدابی دارد؛ مثل آداب تجارت، آداب معاشرت، آداب کسب علم، آداب جنگ و مبارزه، آداب نماز و قرائت و ... که شناخت و مراعات آنها، آن امر را موفقیت آمیزتر میسازد و عامل را به هدف نزدیکتر میسازد.
از جمله بری زیارت هم آدابی ذکر شده است. مراعات آنها هم ثواب بیشتر دارد، هم زائر را در دستاوردهای معنوی زیارت کامیابتر میسازد و هم تربیت کننده است و میه ارتباط روحی بهتر .
این آداب، برخی ظاهری است و برخی باطنی. در کتب حدیث هم عنوان آداب ظاهری و آداب باطنی برای برخی از اعمال و سنن مطرح شده است. بیشک همان آداب ظاهری هم به حصول توجّه قلبی و آداب باطنی کمک میکند.
کیفیت زیارت کردن و جزئیات زیارت خواندن و کمّ و کیف این تشرّف و دیدار معنوی را نیز باید از اولیای دین آموخت. امام صادق علیه السلام به محمد بن مسلم ـ که از اصحاب بزرگ اوست چنین دستورالعمل میدهد:
«هر گاه به زیارت مرقد امیرالمؤمنین علیه السلام رفتی، غسل زیارت کن، پاکیزهترین جامههایت را بپوش، بوی خوش و عطریات استعمال کن، با آرامش و وقار و آرام آرام حرکت کن ، وقتی به باب السّلام رسیدی، رو به قبله بیست و سه بار تکبیر بگو، آن گاه زیارت را بخوان...».[1]
این نکات، از جمله آداب ظاهری زیارت است.
مرحوم کلینی در کتاب کافی، مرحوم شهید اول در کتاب دروس و همچنین مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، آداب فراوانی بری زیارت نقل کردهاند.
برخی از مهمترین آن آداب، با تبیینی روشن و شرح و بسط آن است.
1. غسل زیارت برای حضور در حرمها، زائر باید پاک باشد، هم پاکی ظاهری، هم درونی. غسل زیارت از آنجا که به عنوان یک عمل عبادی انجام میگیرد، علاوه بر تمیزی جسم و لباس، طهارت روح و روان را هم در پی دارد. هم قبل از آغاز سفر زیارتی و هنگام بیرون رفتن از خانه و شهر و بیش از شروع مسافرت مستحب است، هم قبل از تشرف به حرمهای مطهّر معصومان:.
غسل، یک طهارت جسمی است، ولی صفای روحی و معنوی هم دارد؛ چون همراه با نیت، ذکر خدا و دعاست و تنها دوش گرفتن و شستن بدن نیست؛ مثل وضو که صرف شستن صورت و دستها نیست. نورانیت و آثار معنوی و روحی آن در سینه توجه و قصد قربت و عبادت فراهم میشود. وضو به عنوان مقدمه نماز و غسل به عنوان مقدمی زیارت است.
در زیارت هفتم امام حسین (علیه السلام) که حضرت صادق علیه السلام به صفوان جمّال آموخته، حضرت میفرماید: وقتی خواستی به زیارت بروی، از آب فرات غسل کن و هنگام غسل بگو: بسم الله و بالله، اللهم اجعله نوراً و طهوراً و حرزاً و شفاءً مِن کُلِّ داءٍ وَ سُقمٍ و آفةٍ و عاهةٍ، الّلهم طهّر به قلبی و اشْرَح به صَدری و سهّل به اَمری.
با این دعا و امثال آن، هم کار با نام و یاد خدا آغاز میشود، هم طلب نورانیت و پاکی و شفا و یمنی است و هم دعا برای طهارت قلب و شرح صدر و آسانی کار.
غسل زیارت، یک معنی نمادین هم دارد؛ یعنی شستشوی جسم و تمیزی بدن، نمادی از طهارت روح است: «شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام».
کسی که بری تشرف به حرم آلیش جسمی را میزدید، آلیش روح را هم باید بشوید تا هم با جسم پاک، هم روح پاک، هم لباس نو، هم با روحیه نو تشرف یابد؛ چرا که توبه و خشوع، لباس روح است. در احادیث توصیه شده وقتی زائر از غسل فارغ شد، جامی پاک و تمیز بپوشد و دو رکعت نماز بخواند و با ذکر خدا و «الله اکبر» و «لااله الا الله» و با قدمهای کوچک به طرف مزار برود. همه اینها در تأمین حال معنوی مؤثر است. بری غسل زیارت، دعاهای دیگری نیز وارد شده است.
طهارت روحی شرط ارتباط با پاکدلان و پاکجانان و حضور در اماکن مقدس است. رعایت این ادب در حال حیات امامان هم مورد تأکید است. چند نفر در مدینه قصد تشرّف به حضور امام صادق علیه السلام داشتند. در راه یکی از اصحاب از کوچهی بیرون آمد و به ین جمع پیوست؛ در حالی که جنب بود و اینان نمیدانستند. وقتی خدمت امام رسیدند و سلام دادند، حضرت خطاب به آن شخص فرمود: آیا نمیدانی که سزاوار نیست شخص جنب به خانی انبیا وارد شود؟ او برگشت و بقیه به خدمت امام شرفیاب شدند.[2]
امام صادق علیه السلام توصیه فرموده است: هر گاه به قصد زیارت قبر امیرمؤمنان علیه السلام رفتی، وضو بگیر، غسل کن و با آرامش راه برو. امام هادی علیه السلام نیز به موسی بن عبدالله نخعی ـ که از آن حضرت، زیارتی کامل و جامع برای هر یک از ائمّه درخواست کرد، و حضرت هم زیارت جامعه را به او آموخت ـ قبل از بیان متن زیارت فرمود: هر گاه به آستانی مرقد آن حضرت رسیدی، بایست در حالی که با غسل هستی، شهادتین را بگو و اذن دخول بخوان ...، و آداب دیگر. در حدیثی هم که صفوان جمال از حضرت صادق علیه السلام میپرسد: امیرالمؤمنین را چگونه زیارت کنم؟ میفرمید: هر گاه ارادی زیارت کردی، غسل کن، دو جامی تمیز و شسته شدهات را بپوش، عطر بزن و با بوی خوش به زیارت برو.[3]
خوشبویی و تمیزی از اخلاق انبیاست و بری زیارت اولیای الهی تأکید بیشتری بر آن شده است.
جنبه ی دیگری غسل زیارت، به بعد اجتماعی آن مربوط میشود. معمولاً در تجمعها و مسافرتها، ممکن است بدن عرق کند، فضا از نظر بوی بدن و عرق پاها و غبار آلودگی زائران و ... ناهنجاریهایی داشته باشد که تحمّل آن بری دیگران خوب و خوشایند نباشد. غسل زیارت، گامی برای ایجاد فضای مطلوبتر در اماکن زیارتی و در مجموعههای زائران است. ادب تشرف به محضر یک شخصیت والا ایجاب میکند که دیدار کننده با بهترین لباس و نیکوترین وضع و هیئت و با آراستگی کامل برود تا ادای احترام کرده باشد. غسل پیش از زیارت، تا حدّی تامین کننده این هدف است و بدون آن نوعی بیاحترامی میشود.
از امام صادق علیه السلام درباری «خذوا زینتکم عند کلِّ مسجد» پرسیدند، فرمود: «الغُسل عِندَ لقاءِ کُلِّ امامٍ»[4].
آن حضرت غسل هنگام دیدار هر امام را مصداقی از آراستگی هنگام عبادت یا حضور در عبادتگاه به شمار میآورده است و این برای زائران درس تمیزی و خوشبویی و ادب ظاهری است.
2. لباس تمیز و آراستگی و خوشبو پوشیدن جامه نو و لباس تمیز و استفاده از عطر، آداب دیگر تشرف به حرمهای مطهّر است. در روایات، هم بر «ثوب جدید» تأکید شده، هم بر «ثوب نظیف» که میرساند تمیزی و تازگی هر دو مورد عنایت است. مرحوم فیض کاشانی به نقل از شیخ صدوق، یکی از آداب زیارت قبور ائمه در عراق و خراسان را همین نکته میداند؛ مثلاً در زیارت سید الشهدا علیه السلام میگوید:
«هر گاه به زیارت آن حضرت رفتی، از کنار فرات غسل کن، لباسهای پاکیزه بپوش و پا برهنه به سوی حرم عزیمت کن».
ایشان در مورد زیارت حضرت کاظم7 در بغداد و زیارت امام رضا (علیه السلام) در طوس هم غسل و تمیزی و پوشیدن لباس نو را بیان میکند، و نیز در زیارت قبر عسکریین علیهما السلام در سامرا هم همین توصیه را دارد: «... فاغتسِل و تَنَظَّفْ و البسْ ثوبَیک الطاهِرَینِ».[5]
از آنجا که حالت روحی و جسمی و ظاهر و باطن در یکدیگر تأثیر متقابل دارند، نوع لباس و وضع ظاهری زائر در پدید آمدن حال مناسب روحی و ایجاد نشاط معنوی مؤثر است. لباس تمیز و نو هم همین اثر روحی را دارد. به علاوه، حرمتگذاری به شخصیتی که به دیدارش میرویم، بخشی هم در آراستگی ظاهر و مرتب و معطّر بودن لباس و سر و وضع جلوه میکند.
3. وقار و طمأنینه آرامش و وقار ظاهری، نشانه طمأنینه درونی است. رفتار شتابزده هم گویی باطن آشفته و نابسامان است. در توصیهی مربوط به زیارت آمده است که: با وقار و آرامش راه بروید، قدمها را کوچک بردارید، حالت طمأنینه داشته باشید، با حالت ذکر و تسبیح و تکبیر، وارد حرم و مزار شوید. اینها جهات شکلی و آداب ظاهری است که در باطن و درون زائر هم اثر میگذارد.
پیاده رفتن بعضی از ائمه به سفر حج را شنیده اید؛ مثل امام حسن مجتبی علیه السلام و امام کاظم علیه السلام . پیاده روی هم اثرگذار بر روح و درون است. صفوان جمال نقل میکند که با حضرت صادق علیه السلام همسفر بود، به کوفه که رسیدند، امام دستور داد تا مرکب را بخواباند و فرمود: اینجا قبر جدم امیرمؤمنان علیه السلام است. سپس حضرت غسل کرد، لباس دیگری پوشید، به طرفه تپهی که قبر علی (علیه السلام) آنجا بود، راه افتاد و به صفوان فرمود: تو هم مثل من کن، گامهایت را کوچک بردار، نگاهت را به طرف پایین بگیر، متواضعانه راه برو... . سپس خودش با صفوان به طرف قبر حرکت کردند؛ در حالی که سکینه و وقار بر آن دو حاکم بود و تسبیح و تقدیس و تهلیل میگفتند، تا به قبر شریف رسیدند.[6]
در حدیث دیگری، امام هادی علیه السلام هنگام آموختن زیارت جامعه کبیره به موسی بن عبدالله نخعی، پیش از بیان متن زیارتنامه به وی فرمود: هر گاه وارد حرم شدی و قبر را دیدی، بیست و سی بار، الله اکبر بگو، سپس کمی جلو برو، در حالی که همراه با آرامش و وقار باشی، فاصلی گامهایت را کوتاه کن، بایست، بازهم سی بار تکبیر بگو، سپس نزدیک قبر برو، چهل بار تکبیر بگو، سپس بگو: «السلام علیکم یا اهل بیت النبّوه..».[7]
4. خضوع و خشوع از جمله آداب زیارت، داشتن خضوع و خشوع هنگام زیارت است. خشوع ، حالتی قلبی و درونی است که از معرفت و محبت به یک مقام و شخصیت در دل ایجاد میشود. تأثیر عظمت او در قلب، حالتی پدید میآورد که رعایت احترام در ظاهر را در پیدارد؛ حتی نوع ایستادن، نشستن، نگاه کردن، سخن گفتن، وارد و خارج شدن، همه تحت تأثیر آن حالت درونی است. پس خشوع قلبی، خضوع اعضا و جوارح را پدید میآورد. این هم از نمونههای دیگر «تأثیر درون بر برون» است.
هر چه معرفت به مقام پیشوا زیادتر باشد، خشوع دل هم عمیقتر و بیشتر و رعایت ادب و خضوع ظاهری هم افزونتر خواهد شد. اینکه بعضی هنگام خروج از حرم، عقب عقب میروند و حاضر نیستند پشت به ضریح کنند و بیرون روند، جلوهی از همین خضوع و ادب ظاهری است که ریشه در درون دارد. همچنان که در نماز، اگر حضور قلب باشد، رعایت وقار ظاهری را در پی خواهد داشت، در زیارت هم چنین است. در زیارتگاهها تنها با جسم و بدن به یک امام معصوم نزدیک نمیشویم، بلکه قرب روحی هم باید پیدا کنیم. زائر باید خود را در محضر امام حس کند و امام را ناظر و مراقب رفتارش ببیند و چنین تصور کند که از راه دور آمده و اجازه یافته به حضور معصوم برسد. در این حال، چه حالتی خواهد داشت؟
به علاوه، وقتی تربت پاک و مطهّر ولی خدا مقدس است، زائر باید به تناسب قداست مکان و جایگاه شئون آنجا را رعایت کند. خداوند به حضرت موسی فرمان میدهد که ای موسی! تو در وادی مقدس طور کفشهایت را درآور.[8] همین نکته سبب شده که بزرگان در توصیههای خود بر بیرون آوردن کفش در حریم قدسی زیارتگاهها، تأکید کنند و خودشان هم در عمل، پابرهنه به حرمها مشرّف شوند. شیخ بهایی در شعری که به مناسبت تشرف به حرم علوی سروده، میگوید: این افق روشن که بر تو آشکار گشته، در حریمش خضوع کن و این طورسیناست، کفش از پی در آور: ... هذا حرمُ العِزَّةَ فاخَلع نعلیک».[9]
5. ذکر تکبیر و تسبیح از آدابی که برای زیارت مرقدهای مطهر بیان شده، گفتن تکبیر و تهلیل هنگام تشرّف است. یاد خدا و حمد و ستایش او و ذکر توحید و تسبیح و تنزیه، هم توجّه دادن به عظمت خداوند است؛ چرا که عظمت چنین شخصیتهایی در عبودیت و تواضع در پیشگاه خداست، هم نوعی تعدیل نگاه و توجه انسان زائر است تا درباری این پیشوایان الهه ای، دچار غلّو نشود و نسبتهای غلّوآمیز ندهد و محوریت توحید در همه ی مسائل حفظ شود؛ مثلاً در زیارت امام حسین (علیه السلام) روایت شده که قبل از زیارت و در بدو ورود، حتی وقتی به فرات میرسد تا غسل زیارت کند، صد مرتبه الله اکبر، صد مرتبه لا اله الا الله و صد مرتبه صلوات بگوید. نیز در روایت است: هنگام زیارت وقتی مقابل قبر امام معصوم قرار گرفت، بگوید: «لا اله الا الله وحده لا شریک لَهُ»، ثواب بسیار برای او نوشته میشود.[10]
ذکر گفتن و خدا را به یکتایی ستودن و او را بزرگ شمردن، در همه حال خوب است و در حرمهای مطهر اولیایی که مظهر اخلاص و توحید و ذکر و تسبیحاند، خوبتر.
6. اذن دخول خواندن «اذن دخول» هنگام زیارت، یکی دیگر از آداب است. این اقتضای ادب است که بیاجازه وارد حریم حرم نشویم و با خواندن اذن ورود، هم ادای احترام کنیم، هم دل را آمادهتر سازیم. اینکه در آغاز این بخش، از قول شهید اول نقل شد که زائر، بر درگاه حرم بایستد، دعا کند و اذن بطلبد و اگر در دل خود خشوعی احساس کرد و رقت قلب حاصل شد، وارد شود، و گر نه بهتر است که برای ورود، زمان دیگری را انتخاب کند تا رقت قلب و خشوع حاصل شود،[11] برای این است که غرض مهمتر از ورود به حرم، حضور قلب است، تا انسان از رحمت نازل شده از سوی خدا برخوردار شود.
دقت در متن «اذن دخول»های رویت شده، آموزندی نکاتی است که در افزایش ایمان و معرفت و توجّه زائر به موقعیتی که در آن قرار دارد و کسی که به زیارتش آمده، مؤثر است. حضور در اعتاب مقدس با توجّه به این حقیقت و معارف و فضایل، زمینه ساز فیض بیشتر در زیارت است.
در روایت است: هنگام زیارت حضرت رسول صلی اله علیه و هر یک از معصومان: این گونه اذن دخول بخوان:
«اللّهم إِنی وقفْتُ علی بابٍ من بیوتِ نبیک و آل نبیک...؛ خداوندا! بر درگاه یکی از خانههای پیامبر و دودمان پیامبرت ایستادهام. خدیا! مردم را از اینکه بیاجازه وارد خانه ی پیامبر شوند، منع کرده ای. من به حرمت پیامبرت در حال غیبتش مثل حال حضور و حیاتش عقیدهمندم و میدانم که فرستادگان تو زندهاند و نزد تو روزی میبرند، جایگاه مرا در اینجا و این لحظه میبینند و سخنم را میشنوند. پروردگارا! ابتدا از او اذن میطلبم، سپس از پیامبرت و از جانشین تو که اطاعتش بر من واجب است، اجازه میخواهم که در این لحظه وارد خانهاش شوم، از فرشتگان گماشته به این بارگاه مقدّس هم اذن میطلبم. به اذن خدا و رسول و خلفی او و اذن همه شما وارد این خانه میشوم و جویی تقرّب در پیشگاه خدایم... .[12]
در زیارت حضرت علی (علیه السلام) هم دعاها و اذن ورودهایی که نقل شده، چه در هنگام ورود به نجف، چه وقت ورود به حرم، چه هنگام ایستادن در صحن و آستانه، چه وقت ورود به رواق. مضمون این دعاها و اجازه خواهیها ، اظهار ادب و درخواست اذن برای ورود به این مکان مقدس و حریم نورانی است و از آن امام به عنوان مولا، امیرمؤمنان، حجّت خدا، امین پروردگار و ... یاد شده است تا زائر، قبل از زیارت بداند که در کجاست و به دیدار چه انسان کامل و حجت عظیمی آمده است. اغلب، مستند این اذن طلبی برای ورود به حرم را آیه«یا یها الذّین آمنوا لا تَدخُلوا بُیوتَ النّبی اِلاّ اَنْ یؤَذنَ لَکم» [13] دانستهاند که نهی از ورود بیاذن به خانه پیامبر امت و در متن «اذن دخول» هم به این آیه اشاره شده است.
7. عتبه بوسی احترام و ارج نهادن به جایگاه والی حرمهای مطّهر، گاهی هم به بوسیدن در و درگاه به هنگام ورود است. در برخی سرودههای عالمان عارف درباره ی زیارت نیز به این عتبه بوسی و ابراز تواضع و اداب و محبّت اشاره شده است.
علامه ی مجلسی سخن شهید اول را در این مورد به عنوان یکی از آداب زیارت نقل میکند و میافزاید که دلیل مستندی برای استحباب بوسیدن آستان و درگاه نداریم، ولی سجود برای خدا به عنوان شکر الهی بر این توفیق، مانعی ندارد.[14]
البته باید توجه داشت که بوسیدن زمین و درگاه به عنوان احترام و شکر، نباید به عنوان سجده بر امام تلقی شود و بهانهی به دست مخالفان نیفتد تا چنین وانمود کنند که شیعیان در پیشگاه امامان خود سجده میکنند؛ در حالی که سجده بر غیر خدا جایز نیست! بوسیدن زمین به شکرانی توفیق الهی و بر نعمت زیارت، غیر از سجده به یک انسان است. صورت بر زمین نهادن یا بوسه بر آستان زدن، نهایت ادب و ارادت و محبت به یکی از اولیای مقرّب درگاه خداست و هیچ ربطی به شرک و پرستش غیر خدا ندارد.
8. حضور در کنار قبر و بوسیدن ضریح ادب دیگر در زیارت، که نشانی محبت و ارادت بیشتر است، نزدیک شدن به قبر، دست نهادن به آن، بوسیدن و ابراز اشتیاق است. داستان زیارت اربعین جابربن عبدالله انصاری و عطیه عوفی گواه این زیارت عاشقانه است که دست روی قبر سیدالشهدا نهاد و بر او درود و سلام داد.
در حدیث امام صادق علیه السلام آمده است:
«صَلّوا إِلی جانبِ قبر النّبی، و إِنْ کانَتْ صلاة المؤمنین تَبْلُغُه ینما کانُوا؛[15] کنار قبر پیامبر بر او صلوات و درود بفرستید؛ هر چند درود مؤمنان هر جا که باشند، به او میرسد».
مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان، ضمن بحث از آداب زیارت به این نکته اشاره میکند که برخی میپندارند رعایت ادب به حریم امامت، به آن است که زائر هر چه دورتر بایستد و به قبر و ضریح نزدیک نشود. ایشان این را وهم و اشتباه میدانند و تأکید میکنند که نزدیک شدن به قبر و ضریح و بوسیدن آن یکی از آداب است.
البته رعایت این ادب و استحباب وقتی است که ازدحام جمعیت نباشد و عمل به آن مزاحمتی بر دیگران نداشته باشد و فشار نیاورد، یا حال معنوی زائر را هم به هم نزند. چه بسا یک کار مستحب، در شریطی تبدیل به امر غیر مطلوب میگردد؛ مثل بوسیدن حجرالاسود که در شریط خلوت و عادی بسیار پسندیده است، ولی در ازدحام جمعیت بوسیدن یا لمس آن به قیمت له کردن دیگران یا اذیت و آزار، روا نیست. در شریط ازدحام در حرمها، بهتر است که انسان کناری بایستد و با فاصله و حالت آرامش خود و راحتی دیگران زیارتنامه را بخواند و این تصور عوامانه را که اگر دست به ضریح نرسد، زیارت قبول نیست، از ذهن خود بیرون کند.
کسی هم که کنار ضریح میرود و لمس میکند یا بوسه بر آن میزند، خوب است که توقف نکند و فرصت و امکانی برای دیگران هم بدهد که به این فیض برسند و استفاده از ضریح را حق اختصاصی خویش نشمارد.
بوسیدن ضریح، نوعی ابراز عشق و علاقه به صاحب قبر است. بوسه بر درگاه و درها و دیوارها و ضریح و سنگ قبر ، به خاطر انتساب اینها به آن چهرههای محبوب است، و گر نه سنگ و چوب و آهن خود به خود قداستی ندارند.
ببوس ای خواهرم قبر برادر شهادت، سنگ را بوسیدنی کرد
آنان که به رمز و راز این قضیه توجه ندارند، شیعه را بر این ابراز ارادت مورد انتقاد قرار میدهند؛ در حالی که شوق به محبوب است که هر چه را به آنها منسوب است، در نظر محبّ، عزیز و دوست داشتنی میسازد. به قول صائب تبریزی:
اگر از حسن عالمگیر او واقف شدی زاهد پرستیدی به جای کعبه هر سنگ نشانی را
9. ادب نسبت به قبر مطهر زائری که توفیق تشرّف به حرمها را مییابد، باید خود را در حریم خانه ی امام یا امامزاده احساس کند و هر نوع ادب لازم را به جا آورد. سید بن طاووس توصیه میکند: زائر، مثلاً در حرم حضرت رسول صلی الله علیه، در بدو ورود، دو رکعت نماز تحیت مسجد بخواند، سپس رو به طرف روضه نبوی و حجری شریف پیامبر کند، سلام دهد، دست به آن بکشد و استلام کند، ببوسد.[16]
سپس میافزید: دستها را بر دیوار حجری مطهر حضرت بگذارد و بگوید: «اَتَیتُکَ یا رَسُول الله مُهاجراً الیک ... .» و خود را مهاجری معرفی کند که به حضور پیامبر خدا ره سپرده و برای ادای این وظیفه به زیارت آمده و اگر در حال حیات توفیق دیدار نداشته، پس از وفات آمده و میداند که احترام آن حضرت در حال ممات، مثل حرمت او در حال حیات است، و از آن حضرت بخواهد که نزد خدا شاهد این زیارت باشد. دستها را به صورت خود بکشد و این زیارت را نوعی بیعت به حساب آورد و دعا کند که تا آخر عمر بر همین عهد و پیمان استوار بماند.[17]
سپس رو به قبر و پشت به قبله زیارت بخواند. بعد از آن قبر را پشت سر قرار دهد و رو به قبله دعاهایی بخواند که نقل شده، سپس سراغ منبر پیامبر برود، آن را لمس کند، تبرّک بجوید دستهایش را به صورت و چشمانش بکشد، این آداب، نشان دلدادگی و محبّت است، زیارت هم قلمرو عشق و وادی دل است و زائر، این گونه جذبی درونی خود را ابراز میکند.
شهید ثانی میگوید: زائر در حال زیارت، رو به مزار و پشت به قبله بایستد، با حالت دعا تضرع کند و سمت چپ صورت را بر قبر بگذارد، دعا کند و از خدا حاجت بطلبد و به صاحب قبر توسل جوید تا خدا حاجتش را برآورد و او را مشمول شفاعت گرداند و در دعا اصرار و مبالغه کند، آن گاه به طرف بالای سر برود و رو به قبله دعا بخواند.[18]
کیفیت ایستادن کنار قبر و نحوی زیارت، باید گویای ادب زائر باشد. در حالات حضرت رضا (علیه السلام) آمده است که وقتی میخواست از قبر حضرت رسول وداع کند و برای اعمال عمره به مکه رود، کنار قبر پیامبر آمد، در طرف بالای سر ایستاد، مشغول نماز شد، سپس شانه ی چپ را به قبر چسباند و در نزدیک یکی از ستونها چند رکعت نماز خواند.[19] شبیه این رفتار، در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده که چنین توصیه فرمود.[20]
علامه مجلسی در مورد برخی از این نقلها میافزید: گر چه پشت به پیامبر کردن هنگام دعا، به ظاهر نوعی خلاف ادب به شمار میرود، ولی وقتی توّجه به خدا باشد و قصد زائر، پشت گرمی به حضرت رسول صل الله علیه باشد، اشکالی ندارد. کنار قبر ایستادن و تکیه بر قبر کردن و دعا رو به قبله، از امام سجاد علیه السلام و سیره او هم نقل شده است.[21]
10. پرهیز از حرفهای بیهوده و کارهای لغو ادب دیگر در تشرّف به حرمهای مطهر، پرهیز از هر کاری است که مغیر با ادب حضور است؛ از جمله کلمات لغو و حرفهای بیهوده و حرکات سبک و ناپسند و دور از شأن زیارتگاه. محدث قمی در مفاتیح الجنان (ادب بیست و یکم زیارت) میگوید:
«ترک نمودن سخنان ناشایست و کلمات لغو و اشتغال به صحبتهای دنیویه که همیشه در هر جا مذموم است و قبیح و مانع رزق و جالب قساوت قلب است، خصوصاً در این بقاع مطهّره...».
هدف از زیارت، بهرهوری از فیضهای معنوی است. پرداختن به سخنان و کارهای لغو، مانع آن فیضها میشود و چه بسا اوقات کسی در داخل حرمها به چنین حرفها و کارهایی سر میشود و از مائده معنوی گشوده در آن ضیافت خانههای آسمانی بیبهره بماند. به علاوه، این گونه حرفها و حرکات و رفتارها، توّجه و حضور قلب زائران دیگر را هم بر هم میزند و بیهودهگوی غافل، هم خودش محروم میماند، هم مانع بهرهوری روحی دیگران میشود.
صحبتهای بلند بلند هم، علاوه بر ینکه خلاف ادب در محضر ولی خداست، بری دیگران هم مزاحمت و حواس پرتی میآورد. مستند این نکته، به گفته بعضی از علما یه شریفه «لاترفعو اصواتکم فوقَ صوتِ النبی»[22] است؛ یعنی صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید. رعایت این نکته یک ادب اجتماعی و معاشرتی است؛ حتی نه حرفهای عادی، بلکه زیارتنامه را هم بلند بلند خواندن، به نحوی که تمرکز روحی و حضور قلبی دیگران را به هم بزند، مناسب نیست.
آنچه در این اماکن مطلوب است، آرامش و فضای آرام است تا برای پیدایش حضور قلب و روح عبادت و زیارت مؤثر باشد. سر و صداهای بسیار یا صلوات و زیارت بلند بلند، مخلّ این حالت است و رشتی پیوند و اتصال زائران دیگر را از هم میگسلد.
11. خواندن زیارت مأثوره تأکید بر آن است که در زیارتها، بیشتر از متون زیارتی نقل شده از ائمه معصوم (علیه السلام) استفاده شود که به آن گونه دعاها و زیارتهای مستند مأثوره گفته میشود. زیارت اربعین، زیارت جامعه کبیره، زیارت امین الله، زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و بسیاری از زیارتنامههایی از ائمه اطهار نقل شده و کلام امام است. خواندن اینها بهتر از متون زیارتی دیگر است. مضامینی هم که در این گونه زیارتنامهها است، متعالیتر است و از زبان اولیای الهای تراویده است.
امامان ما، کیفیت انجام زیارت را با همه جزئیات و آدابش بیان فرمودهاند و متنهای منقول از آنان هم فراوان است و محتوی آنها در خور توجّه.[23] گاهی این آموزهها بسیار کوتاه است، ولی رجحان آن به این است که از امام نقل شده است؛ مثلاً یونس بن ظبیان از حضرت صادق علیه السلام میپرسد: یا بن رسول الله صل الله علیه و آله! من بسیار به یاد حسین بن علی (علیه السلام) میافتم. در آن لحظه چه بگویم؟ فرمود: هنگام یاد از او سه بار بگو: «صلّی الله علیک یا ابا عبدالله»[24] که سلام تو از دور یا نزدیک به او میرسد.
در نقل دیگر، امام صادق علیه السلام به سدیر میآموزد که هر گاه خواستی سید الشهدا را زیارت کنی، بالای بام خانهات برو و نگاهی به چپ و راست کن. آن گاه رو به قبر آن حضرت بکن و بگو: «السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمة الله و برکاته»، تا خداوند ثواب یک زیارت شایسته به تو عطا کند.[25]
این گونه توصیهها و متن آموزیها، درباره زیارت حضرت رسول و ائمه دیگر هم نقل شده است.
12. دعا و تلاوت و عبادت کنار قبرنماز در برخی مکانها فضیلت و ثواب بیشتری دارد، یکی هم در حرمهای مطهر معصومان غیر از اصل نماز خواندن که مطلوب است، خواندن نماز و اهدی آن به روح امام یا شخصیتی که مورد زیارت است، فضیلت دارد و به آن نماز زیارت گفته میشود که دو رکعت، گاهی هم چهار رکعت یا شش رکعت (دو رکعت دو رکعت) است و اغلب توصیه شده پس از زیارت خوانده شود و بعد از آن نماز، حاجتها را از خدا بطلبند.
نماز زیارت، پس از زیارت عاشورا، پس از زیارت شهدای کربلا، پس از زیارت عاشورای غیر معروفه و موارد دیگر نقل شده است. محدث قمی نقل میکند: امام صادق علیه السلام به زیارت قبر جدش امیرالمؤمنین رفت، پس از فراغت از زیارت در بالای سر آن حضرت خطاب به امام حسین (علیه السلام) سلام داد و زیارت خواند، آن گاه دو رکعت نماز خواند و پس از فراغت از آن دعایی خواند، با این آغاز: «یا الله یا الله یا الله یا مجیب دعوةِ المضطرّین».
به هر حال، خواندن نماز و دعا در حرمهای مطهر، پس از زیارتنامه مطلوب است. در روایات متعددی آمده است که پس از زیارت و نماز، دست به دعا بردار و هر چه میخواهی، از خداوند بطلب. امام هادی علیه السلام فرمود:
«مَنْ کانَت له إلی الله حاجَةٌ فَلْیزُرْ قبرَ جَدّی الرّضا بِطوسٍ و هو علی غُسلٍ وَ لْیصَلِّ عندَ رأسهِ رکعتَینِ وَ لْیسألِ الله تعالی حاجَتَه فی قُنوته، فاِّنُه یستَجیبُ مالم یسْئلْ مَأثماً او قطیعةَ رَحِمٍ..؛ هر کس به درگاه خدا حاجتی دارد، قبر جدم حضرت رضا (علیه السلام) را در طوس زیارت کند؛ در حالی که غسل کرده باشد، بالای سر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند و در قنوت نمازش حاجتش را از خدا بخواهد، خداوند اجابت میکند، تا وقتی که خواستهاش گناه یا قطع رحم (نفرین به خویشاوندان) نباشد.
امام باقر علیه السلام هم درباری زیارت اباعبدالله الحسین و دعا در حرم او میفرماید:
«ما مِنْ آتٍ أَتاهُ یصِلّی عنده رکعتینِ أو أربعاً ثُمَّ سَئلَ الله حاجَتَه إلاّ قضاها؛[26] هیچ کس نیست که کنار قبر آن حضرت برود و دو رکعت یا چهار رکعت نماز بخواند و از خداوند حاجتش را بطلبد، مگر آنکه خداوند آن را برآورد».
دعا در قبور مطهر ائمه اطهار ،مقبولیت و ثواب بیشتری دارد. نماز فریضه و مستحب هم در حرمها از فضیلت بسیار برخوردار است. امام با قر علیه السلام به شخصی فرمود: چه مانع دارد که هر وقت حاجتی داشتی، نزد قبر حسین بن علی علیه السلام بروی و چهار رکعت نماز بخوانی و حاجت خود را از خدا بخواهی؟ سپس اضافه فرمود: نماز فریضه در کنار قبر او برابر است با حجّ، و نماز نافله معادل عمره است، و ثوابهای دیگر. سید بن طاووس هم توصیه میکند: اگر به زیارت امام حسین (علیه السلام) مشرف شدی، جدّ و جهد کن که از تو فوت نشود فریضه و نافله در حائر شریف حسینی که ثواب بسیار دارد.[27]
بسیاری از اهل دل و مجاوران اعتاب مقدسه، مقید بودهاند که هر سه وعده نماز خویش را در حرمهای مطهّر بخوانند، به خصوص در حرم سید الشهدا که هم نماز ثواب بیشتری دارد و هم دعا در زیر قبّه حرم آن شهید، مستجاب است. محّدث قمی مینویسد:
«بدان که عمدی اعمال در روضه مطهّره امام حسین (علیه السلام)، دعاست؛ زیرا اجابت دعا تحت آن قبّه سامیه، یکی از چیزهایی است که در عوض شهادت، حق تعالی به آن حضرت لطف فرموده و زائر باید آن را غنیمت دانسته، در تضرّع و انابه و توبه و عرض حاجت کوتاهی نکند و در طی زیارات آن حضرت، ادعیه بسیاری با مضامین عالیه وارد شده است. بهتر آن است که از دعای صحیفه کامله آنچه تواند بخواند، که بهترین دعاهاست».[28]
متن دعایی که از ائمه پس از زیارت نقل شده، بسیار است. کافی است کتابهای دعا و زیارت را مطالعه کنید و با این دعای گوناگون و ژرف و زیبا که پس از زیارت پیامبر، ائمه بقیع، امام حسین، روز غدیر، زیارت امام رضا و ... توصیه شده، آشنا شوید.
تلاوت قرآن در حرمهای مطهر نیز از جمله کارهای با فضیلت است. در زیارت حج نیز از بهترین اعمال در مسجد الحرام، تلاوت قرآن است. خواندن قرآن، هم برای بهرهبردن خود انسان میتواند باشد، هم برای اهدای ثواب آن به روح پیامبر یا امام مورد زیارت، یا هدیه به ارواح مؤمنان و درگذشتگان. و چه خوب که تلاوت قرآن هم همراه با تدّبر و تأمّل باشد تا انس با کلام الهی در اماکن مقدس، تأثیر معنوی بیشتری داشته باشد.
رعایت آداب و مستحبات، برای زائر حالت تنبّه و بیداری دل پدید میآورد و اگر هم آلوده به برخی لغزشهاست ، زمینه اصلاح و جبران و توبه و استغفار پدید میآورد و چه عملی شایستهتر از توبه درکنار حرمهای امامان و تعهّد بر پاک زیستن و رهایی از سلطه شیطان و نفس امّاره؟
13. تکریم خادمان و کمک به فقیران خادمان حرمها، با سرمیه عشق و محبت در آستان اهل بیت خدمت میکنند و انتظار میرود که برخوردشان با زوّار، بر اساس محبت و دلسوزی و راهنمایی باشد. زائران نیز باید جایگاه آنان را بشناسند و قدر بدانند و مورد تکریم قرار دهند.
شهید اول مینویسد: سزاوار است خدام حرمها از اهل خیر و صلاح و متدین و صاحب مروّت و تحمّل و صبوری باشند، عصبانی نشوند، برخورد خشن نداشته باشند، حالت کمک رسانی، خدمتگزاری، تکریم زوّار، ارشاد گمشدهها، کمک به ضعیفان و برخورد محبت آمیز با واردین داشته باشند، اگر از کسی حرکت نامناسب و قصور و سهل انگاری دیدند، هشدار و تذکّر دهند و موعظه کنند و اگر کار خلاف و گناه دیدند، نهی از منکر کنند.[29]
در مقابل این خدمات و حسن خلق، زائران نیز برخورد کرامت آمیز و همراه با احترام و ادب و همکاری با خدمتگزاران آستان اولیای خدا داشته باشند و مسئولان، مأمور نظافت و شستشو و انتظامات، پذیرایی کنندگان، نگهبانان، کفشداریها، امانت داران، راهنماییکنندگان و خدّام رسمی و افتخاری و هر کس را که به نوعی افتخار خدمت دارد، مورد تکریم قرار دهند و از احسان و نیکی متناسب با شأن آنان دریغ نورزند.
از سوی دیگر، در اماکن و شهرهای زیارتگاهی، نیازمندان آبرومندی هستند که چشم امیدشان به خیر و مساعدت زائران است. زائران، مستمندان را شناسایی و کمک رسانی کنند، با حفظ آبرو و حیثیت آنان، بدون آنکه تحقیری صورت بگیرد و به سادات فقیر و بینویان غریب رسیدگی کنند.
چنین خرجها و کمکهایی گاهی از روی عشق به صاحب مرقد و مزار انجام میگیرد و هم آنجا شوق یاریرسانی شکوفا میشود، گاهی هم بر اساس نذر قبلی، کمکهای مالی میکنند. طبعاً این گونه نذرها و کمکها، صرف تعمیر و بازسازی حرمها و تأمین نیازها و برگزاری مراسم و اطعام و احسانهای میشود که از سوی حرم برپا میشود. زائر، خوب است که در این گونه سفرهای زیارتی به طور کلی در هر مسافرتی دست و دل باز باشد و خیرش به دیگران برسد.
14. زیارت وداع و خداحافظی از آداب زیارت، وداع در آخرین روز یا آخرین لحظات است. برای زائری که ایامی در جوار یک مرقد مقدّس به سر برده و بارها به زیارت مشرف شده است، دل کندن از شهر محبوب دشوار است.
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران
حسّ و حال زائر هنگام وداع، باید به گونهی باشد که دستاوردهای نفیسی از این زیارت برداشته و حال او بهتر از گذشته شده باشد و با انسی که به حرم و صاحب حرم پیدا کرده، وداع برایش مشکل باشد، ولی به هر حال خداحافظی هنگام برگشت، جزء آداب مسافرت و زیارت است و نشانی احترام به صاحب خانه و صاحب مرقد.
زائر وقتی زیارت خود را انجام داد و از نظر روحی اشباع شد، چه در مکه و مدینه باشد، چه در نجف و کربلا یا هر شهر زیارتی دیگر، خوب است که زود خداحافظی کند و برگردد، تا شوق و علاقه همچنان در دل بماند و زدگی و خستگی ایجاد نشود. این همان گسستن برای پیوستن دوباره است.
من رشته ی محبت خود از تو میبُرم شاید گره خورد، به تو نزدیکتر شوم
امام صادق درباری زیارت خانه خدا فرموده است:
«إذا فرغْتَ مِنْ نُسُکِکَ فارجع، فإنّه أَشْوَقُ لکَ إلِی الرّجوع؛[30] وقتی از اعمال و عبادتتهایت فارغ شدی، برگرد، تا شوق دوباره آمدن را در تو بیشتر کند».
دو دوست قدر شناسند حقّ محبت را که مدّتی ببریدند و باز پیوستند
ادب، اقتضا دارد که زائر پس از اتمام ایام زیارت، برای خداحافظی به حرم مشرّف شود و ضمن سپاس، آرزوی خود را برای بازگشت دوباره اعلام کند و از خدا بخواهد. هم در سفر حج، مستحب است «طواف وداع» انجام دهد، هم در زیارت حرم پیامبر و ائمه بقیع، زیارت وداع مستحب است، هم در حرمهای دیگر.
آداب خاصی برای طواف و نیز از سیره معصومان نمونههایی از آنان نقل شده است؛ مانند وداع حضرت صادق، حضرت کاظم، حضرت هادی: که همراه با حالت خاشعانه، سر به سجده گذاشتن، سجدههای طولانی، نماز و دعای ویژه بوده است.[31]
از خواستههای زائر هنگام وداع، این است که آخرین زیارت نباشد و دوباره برگردد؛ مثلاً در زیارت وداع قبر حضرت رسول و ائمه دیگر آمده است.
«اللهم لا تَجْعَلْهُ آخر العهد مِنّی لِزیارَةِِ قبر نَبیک ...»، یا «استودِعُکَ الله» یا «لا جَعَله الله آخرَ تسلیمی علیک» یا «جَعَله الله آخر العهد من زیارة قبورکم و اتیانِ مشاهِدِکم» یا «رزقنی العودَ ثُمَّ العَوْدَ ثُمَّ العودَ ما اَبْقانی ربّی» و ... که همه حاکی از این درخواست است که آخرین نوبت زیارت نباشد، باز هم قسمت شود، آخرین سلام نباشد، برگشت همراه با سلامتی و بهره و فضل و کامیابی و رضامندی باشد.[32]
زائری که با چشم اشکبار و قلبی لرزان، از جوار حرم محبوبهای خود به شهر و وطن خویش برمیگردد، تن خود را باز میگرداند، ولی دلش در آنجا میماند تا بار دیگر توفیق تشرف حاصل شود: «و من رفتم و هوی تو از دل نمیرود».
دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصل است
من قدم بیرون نمییارم نهاد از کوی دوست دوستان، معـــــذور داریدم که پایم در گل است
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست همچنانش در میان جان شیرین، منزل است.[33]
امید است آشنایی با ادب و آداب زیارت، چه ظاهری و چه باطنی، چه قلبی، و چه قالبی ما را در بهرهوری بیشتر از چشمهسار زلال زیارت موفقتر و کامیابتر سازد.
پینوشتها:
[1] . وسائل الشیعه، ج10، ص305.
[2] . بحارالانوار ، ج97، ص126.
[3] . وسائل الشیعه، ج10، ص304.
[4] . همان، ص303.
[5] . محجّة البیضاء، ج4، ص91.
[6] . وسائل الشیعه، ج10، ص305.
[7] . همان، ص304.
[8] . طه/11.
[9] . منتخب التواریخ، ص683.
[10] . مفاتیح الجنان، ادب پنجم از آداب زیارت.
[11] . بحارالانوار، ج97، ص126.
[12] . همان، ص134 و136.
[13] . احزاب /53
[14] . بحارالانوار، ج 97، ص134و136.
[15] .همان، ص156.
[16] . همان، ص161.
[17] . همان، ص162.
[18] . همان، ص134.
[19] . همان، ص149.
[20] . همان، 100.
[21] . همان، ص153.
[22] . در فصل تحلیل محتویی زیارتنامهها به ین موضوع پرداختیم.
[23] . وسائل الشیعه، ج10، ص385.
[24] . همان، ص385.
[25] . همان، ص386.
[26] . همان، ص407.
[27] . مفاتیح الجنان، آداب زیارت امام حسین (علیه السلام).
[28] . همان، ادب سیزدهم آداب زیارت امام حسین (علیه السلام).
[29] . بحارالانوار، ج97، ص135، به نقل از دروس.
[30] . الحج و العمره فی الکتاب و السنه، محمدی ری شهری، ص268.
[31] . همان، ص365.
[32] . ر.ک: مفاتیح الجنان، اواخر مفاتیح، زیارت وداع، نیز در وداع ائمّه بقیع، وداع حضرت رسول.
[33] . سعدی.
پدیدآورنده: جواد محدثی
منبع: http://www.hawzah.net