آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

چطور درست تصمیم بگیریم؟

همه در زندگی مشکلاتی داریم که همیشه در حال مبارزه با آنها هستیم و از وجودشان گله داریم. اما تعریف مشکل چیست و شما خودتان چگونه مشکلاتتان را تعریف می‌کنید؟

مشکل را می‌توان روبه‌روشدن با چالشی خاص تعریف کرد که هنوز نتوانسته‌ایم راه‌حل مناسبی برای آن پیدا کنیم.مشکلات می‌توانند به طور عینی قابل رویت باشند؛ مانند مشکلات مربوط به همکاران یا مدیر در محل کار؛ یا اینکه جنبه عاطفی داشته باشند مثل احساس گناه به خاطر نرفتن سرکار یا جلسه امتحان. اما مشکلات عینی و عاطفی معمولا با هم تداخل پیدا می‌کنند.

فردی که کارش را از دست داده دچار ناراحتی و گاه افسردگی می‌شود و خود را فردی شکست خورده می‌داند و در‌نتیجه بی‌میلی او در جست‌وجو برای یافتن کار، این تصور را تقویت می‌کند. این مثال نمونه‌ای از بروز مشکل است؛ یعنی با اتخاذ راه‌حلی، بر مشکلات اولیه فرد افزوده می‌شود؛ اما این در حالی است که تجربه درونی فرد احتمالا به او می‌گوید که در آن شرایط، واکنش درستی نشان داده است.

در اینجا در خصوص مدیریت استرس و حل مشکلات، 2روش مهم پیشنهاد می‌شود:ساختن با مشکلات و نوع دیگر کنار آمدن با هیجانات عاطفی. در سازش با مشکلات باید با موقعیت‌های پرتنش مقابله کرد؛ طوری که بتوان باعث تغییر و اصلاح آنها شد که در موارد احساسی و عاطفی هم رنج و غم تابع این وضعیت می‌شود.

اگر موقعیت و شرایط تغییر ندادنی را درنظر بگیریم، پذیرش حالت احساسی و هیجانی مهم‌ترین راه‌حل است.در این روش باید به فرد کمک کرد تا طرز فکر خود را در مورد آن موقعیت تغییر دهد؛ مثلا فرد به این نتیجه می‌رسد که از دست‌دادن شغلش بخشی از واقعیت‌ها در مورد نوع کار اوست، این وضع ممکن است برای هرکسی پیش بیاید؛ بدین‌ترتیب خودش را مقصر و ضعیف نمی‌داند.

گام اول، کنترل احساسات

برای اینکه بتوانید درست فکر کنید و در نتیجه به خوبی از عهده مشکلات برآیید باید ابتدا روی احساسات خود کنترل داشته باشید. کنترل احساسات، کلیدی حیاتی برای کنترل فشارهای روحی است. برای دستیابی به این امر باید عقاید و نظراتی را که به طور کلی باعث به وجود آمدن واکنش‌های احساسی و رفتاری شما در برخورد با واقعیت‌ها می‌شوند تغییر دهید یا آنها را اصلاح کنید.

مشکلات را می‌توان در چندین مرحله بررسی و حل کرد؛ شناسایی مشکل (من از چه چیزی ناراحتم؟)، انتخاب هدف (چه چیزی می‌خواهم؟)، پیدا کردن روش‌های مختلف (چه کاری می‌توانم بکنم؟)، بررسی احتمالات و پیامدها(چه پیش می‌آید؟)، تصمیم درست و به موقع بگیرید (چه تصمیمی بگیرم؟)، کارتان را به مرحله اجرایی بگذارید (چگونه عمل کنم؟)، ارزیابی صحیحی از موقعیت خود داشته باشید (چه نتیجه‌ای می‌گیرم؟).

مراحل حل مشکل

مری شغل خود را ترک کرد تا بتواند کار بهتری پیدا کند ولی بعد از اینکه مهارت جدیدی آموخت، نتوانست کار مناسبی پیدا کند. او می‌خواست قبل از اینکه دوره آموزشی‌اش تمام شود، کار جدیدی را آغاز کند. او دوست داشت با موفق شدن در کار جدید، مطمئن شود که تغییر شغلش واقعا بجا بوده است!

مری می‌دانست که اعتمادبه‌نفس و موفقیت به احتمال زیاد بعد از اینکه مدتی در این کار تلاش کند، حاصل می‌شود، نه قبل از آن؛ اما چون تضمیمی برای این موفقیت‌ها نبود احساس می‌کرد اعتماد لازم را به خود ندارد تا بتواند پیشرفت کند.

مری دائم خود را سرزنش می‌کرد که شاید نباید کارش را تغییر می‌داد و به تدریج امیدش را برای موفقیت در کار جدید از دست می‌داد. او وقتی می‌دید پیشرفت دیگران بیشتر از اوست با خود می‌گفت: «چرا من نمی‌توانم موفق شوم؟» اما آیا بهتر نیست در چنین مواقعی یاد بگیریم مشکلات را به گونه دیگری مطرح کنیم تا دیگر غیرقابل حل به نظر نرسند و در عوض بتوانیم مشکل را حل کنیم و پیروز شویم؟

بهتر است ابتدا نقاط قوت، توانایی‌ها و مهارت‌های خود را در زمینه حل مشکل شناسایی کنیم. اما اگر نمی‌توانیم آنها را به خوبی تشخیص دهیم، بهتر است اهداف خود را بیان کنیم و سپس مشخص سازیم که چه چیزی مانع می‌شود تا نتوانیم به آنها برسیم.فراموش نکنید برای رسیدن به اهداف خود باید به صورت مشخص و جزئی آنها را بیان کرد تا بتوان میزان پیشرفت را هم به تدریج مشاهده کرد.

از هدف‌های کلی، مبهم و غیرواقع‌بینانه پرهیز کنید. همچنین اهداف باید در حیطه کنترل شما باشند (طوری نباشد که نتوانید آنها را کنترل کنید). مثلا «همکارم باید بیشتر کار کند و تمام مسئولیت‌ها را بردوش من نگذارد!» این هدف در واقع مسئولیت دستیابی به هدف را منوط به همکاری می‌کند که همیشه از زیرکار شانه خالی می‌کند و با شما همکاری نمی‌کند!

هدفی که در این مورد می‌توانید برای خود تعیین کنید می‌تواند به این صورت باشد: «می‌خواهم یاد بگیرم صریح و قاطع باشم تا بتوانم با دیگران درباره مشکلاتی که برایم پیش می‌آورند صحبت کنم و با همدیگر تغییرات لازم را به عمل آوریم

در مرحله بعد شما می‌توانید به راه‌حل‌های مختلفی که پیش‌رو دارید به خوبی توجه کنید و بهترین آنها را برگزینید. اگر شروع کردن این کار برای خودتان سخت است، می‌توانید از دوستانتان بخواهید که راه‌حل‌هایی را به شما پیشنهاد بدهند و پس از آن پیامدهای ناشی از هر تصمیم را هم به خوبی بررسی کنید. در این مرحله باید مزایا و مضرات همه راه‌حل‌هایی را که در ذهن خود دارید به خوبی بررسی کنید تا مطمئن شوید بهترین راه کدام است.

بعد از اینکه تمام مراحل تصمیم‌گیری را پشت‌سر گذاشتید، حالا باید آن را اجرا کنید و مطمئن باشید که موفق خواهید شد و به خود و انتخاب خود نیز اعتماد و اطمینان کافی داشته باشید.اما یک چیز را فراموش نکنید و آن این است که اگر می‌خواهید گام درستی برای مبارزه با مشکلات خود بردارید. فراموش نکنید که تصمیم‌گیری همواره با ریسک‌کردن و احتمال وجود خطر و کسب تجربه توام است.

در واقع خطر کردن نشانه سلامت روانی است؛ زیرا شخصی که اینگونه عمل می‌کند، نشان می‌دهد که دوست دارد به اهداف بلندپروازانه خود برسد، از شکست و بدشانسی نمی‌ترسد و می‌خواهد زندگی پرماجراتری داشته باشد و خود را در زندگی محدود نکند. باوجود این توجه داشته باشید که منظور این نیست که خطر کردن همیشه مثبت و مطلوب است بلکه این بدین‌معناست که در هر موردی که می‌خواهید خطر کنید، خوب به همه جوانب آن فکر کنید.

تصمیم‌گیری سریع!

یکی دیگر از چیزهایی که در مورد تصمیم‌گیری مهم است این است که همه ما دوست داریم بتوانیم سریع تصمیم بگیریم!

معمولا از سریع تصمیم‌گرفتن به عنوان خصوصیتی مثبت یاد می‌شود، مانند افرادی که می‌توانند در شرایط بحرانی خیلی روشن و سریع فکر کنند یا وقتی تصمیمی گرفتند تا آخر کار پای آن بایستند.

اما تصمیم‌گیری سریع همیشه هم درست از آب درنمی‌آید البته روش‌های تصمیم‌گیری افراد با هم فرق می‌کند(مثلا برخی محتاطانه و بعضی نسنجیده و تحریک شده تصمیم می‌گیرند) و به عبارت دیگر، افراد در شرایط مختلف روش‌های متفاوتی را اتخاذ می‌کنند؛ مثلا شاید شما در مورد تصمیم‌‌هایی که مربوط به شغلتان می‌شود، منطقی باشید اما در قضاوت درباره مردم به گونه‌ای دیگر رفتار کنید یا همچنین در مورد فرزندانتان نیز به شیوه‌ای دیگر.

تصمیم‌گیری کاری تحلیلی و خلاقانه است. خلاقیت شامل فرایندی است که تفکر متفاوت نامیده می‌شود. تفکر متفاوت به معنای قبول ریسک هنگام فکر کردن است، به گونه‌ای که شاید طرز فکر شما مغایر با منطق باشد، به نظر دیگران درست نباشد و بی‌معنی جلوه کند. بنابراین تفکر خلاقانه اغلب بیانگر کنار گذاشتن موقتی تفکر عاقلانه است تا در فکر شما ایده‌های جدیدی بتوانند ظهور کنند و دیدگاه‌های جدیدی پدید آیند.در واقع تغییر کردن، در گرو مخاطره کردن است.

خطر کردن به شما امکان می‌دهد تا به خود اعتماد کنید و باوجود تمام مشکلات، خودتان را باور داشته باشید. امیدتان را از دست ندهید، از اشتباهات خود تجربه بیندوزید و شانس و امکان رسیدن به اهداف مهم را فراهم کنید.تردید در تصمیم‌گیری جلوی خطر کردن را می‌گیرد و تصمیم‌گیری نسنجیده شما را از خطر کردن و جسور بودن می‌ترساند.البته منافع و مضرات هرکاری باید به دقت بررسی شود. در تصمیم‌گیری باید خلاق بود. بنابراین باید تمام جنبه‌های کار را بررسی کرد و به اصطلاح بدون ترس و دودلی دل را به دریا زد.

Friday Magazine

ترجمه: یکتا فراهانی

استحکام و تقویت روابط دوستی

رعایت نکات زیر موجب استحکام و تقویت این روابط خواهد شد که شما نیز با رعایت دقیق این امور مى‏توانید به هدف خود نائل آیید:

الف) رفتارهایى که باید انجام گیرد

1- همدردى واقعى و عملى،

2- بخشش‏هاى مالى و عفو و گذشت و حتى بر زبان نیاوردن آنها،

3- یکرنگى،

4- مدافع حقوق او بودن در حضور و در زمان عدم حضور او،

5- کم‏توقع بودن،

6- اظهار نمودن دوستى و محبت خود با زبان و عمل،

7- فروتنى در برابر او،

8- پرهیز از مجادله و بگومگوهاى بى‏ثمر و حتى برخى بگومگوهاى باثمرى که موجب رنجش خاطر مى‏گردد،

9- گوش فرادادن به حرف او و شنونده خوب بودن،

10- پوشیدن اسرار او،

11- بردبارى در برابر ناملایمات و لغزش‏هایى که از او صادر مى‏شود،

12- شاد کردن او،

13- هدیه دادن به مناسبت‏هاى مختلف به ویژه مناسبت‏هایى که براى او اهمیت دارد،

14- دعا کردن در حق او،

15- پرهیز از ملامت و سرزنش علنى و غیرعلنى و حتى برخى انتقادهایى که موجب ناخرسندى او مى‏گردد،

16- وفادارى،

17- تعهد و عهد و پیمان و وعده‏ها،

18- رعایت ادب و احترام و آداب اجتماعى،

19- دوراندیشى و خیرخواهى،

20- کوشش در جلب محبت و علاقه او به هر شکلى مشروع و ممکن.

ب ) رفتارهایی باید از آن پرهیز نمود

- سخن چینى در حق او،

- خیانت به سخن، حرف، خود او،

- ستم نمودن،

- اتهام بستن،

- تندخویى و بداخلاقى،

- خست به خرج دادن،

- اعمال سلیقه‏هاى فردى و شخصى،

- دروغ گفتن،

- خلف وعده،

- عیب‏جویى نمودن.

چگونه دوست خوب را حفظ کنیم

نکته اول ـ حفظ دوست

1 ـ پرهیز از عوامل جدا آفرین ـ از جمله وظایف مهم انسان در محیط‌های دوستانه و مراقبت و پاس‌داری از دوستی‌ها و پرهیز از عوامل جدایی‌آفرین است.خلقیات زشت و برخوردهای نسنجیده و به دور انصاف از یک سو و حرکت ها و شیطنت‌های افراد شرور و فرومایه‌ای که از دوام دوستی‌ها ناخرسند می‌باشند و آن را به زیان خود می‌دانند از سوی دیگر، ازمهم‌ترین عوامل‌ای به شمار می‌روند که دوستی‌ها را تهدید کرده و دوستان را از یکدیگر گریزان می‌کند.

2 ـ حفاظت از دوستی ـ دوست در فرهنگ پیشوایان دین به منزله شریف‌ترین عضو پیکرة اجتماع است که راجع به حفاظت از آن و در نتیجه تداوم دوستی‌ها بسیار سفارش شده است.
امام علی (ع) می‌فرمایند: «من فقداخا فی الله فکانما فقد اشرف اعضائه کسی که دوست خوب و شایسته‌ای را از دست دهد گویا شریف‌‌ترین اعضای بدن خود را از دست داده است.»

 امام علی (ع) در جایی دیگر می فرمایند : پیوند دوستى را با برادران دینى خود محکم سازید که آنان ذخایر دنیا و آخرت هستند .

حفظ دوست خوب اثر گذار در دنیا و به ویژه آخرت انسان است. خداوند در قرآن شریف به تاثر گمراهان در قیامت اشاره کرده که مى‏گویند (در روز سخت) نه شفیعى داریم، نه دوستى که در کارمان همت گمارد .

همچنین امیر المومنین (ع) درباره حفظ دوستی می فرمایند: از دست دادن دوستان، غربت و تنهایى است

منبع : سایت رشد به آدرس:  http://daneshnameh.roshd.ir

 

نکته دوم : راه هایی برای یافتن و حفظ یک دوست خوب

« یک دوست ، هدیه ای است که شما به خود می دهید

1- تنها راه برای داشتن دوست آن است که یکی داشته باشیم.
2-
نسبت به قول، کار و دوست خود وفادار و صادق باشیم.
3-
بهترین کاری که برای دوستم می توانم انجام دهم این است که واقعاً دوست او باشم.
4-
داشتن سوءظن به یک دوست بدتر از فریب خوردن توسط اوست.
5-
هیچ گاه دوستی را نرنجانید، حتی در شوخی.
6-
هیچ شخصی تا زمانیکه دوستی دارد، نمی تواند بی فایده باشد.
7-
هیچ نعمتی بالاتر از آن نیست که دوستی داشته باشید که شما را درک کند.
8-
بخت و اقبال، برادر را تعیین می کند ولی قلب، دوست را.
9-
دوستان جدید هم پیدا کنید اما دوستان قدیم را هم نگه دارید، این ها نقره اند و قدیمی ها طلا.
10-
گل به دنبال آفتاب است حتی در روزهای ابری.
11-
دوست یعنی چه؟ دوست عبارت است از شخصی که شما با او جرأت پیدا می کنید که خودتان باشید.
12-
یک دوست واقعی شاید در دفترچه حضور و غیاب شما زیاد غیبت بخورد ولی در زمانی که نیاز به کمک دارید هرگز.
13-
هیچ گاه دوستی خود را با کسی که از شما بهتر نیست گسترش ندهید.
14-
بعضی اوقات صحبت بدون تعارف و رو راست، بین دو دوست بهترین راه برای استحکام هرچه بیشتر دوستی آنهاست.
15-
شما به سختی می توانید در طول یک سال یک دوست پیدا کنید، ولی به راحتی و در عرض یک ساعت می توانید یکی از دست بدهید.
16-
دشمن زمین خورده شاید دوباره برخیزد ولی آنکه شکست را پذیرفته و پرچم سفید برافراشته واقعاً مغلوب شده است.
17-
فداکاری برای دوست آنقدر مشکل نیست که پیدا کردن دوستی که ارزش فداکاری را داشته باشد.
18-
آیا شما پنجاه نفر، دوست دارید؟ کم است. آیا شما یک دشمن دارید خیلی زیاد است.
19-
دوستی خوشحالی را زیاد می کند و رنج و ناراحتی را کاهش می دهد، یا به عبارتی موجب ضرب کردن شادیها و تقسیم کردن غم و غصه ها می شود.
20-
زبان دوستی کلمات نیستند بلکه معانی هستند. این هوش هست که بالاتر از زبان قرار می گیرد.
«
با خودتان دوست باشید، و بعد دیگران هم با شما دوست خواهند شد
21-
اگر دو دوست نتوانند عیوب کوچک همدیگر را ببخشند، دوستی آنها طولانی نخواهد بود.
22-
پیداست که خداوند نخواسته همه ما ثروتمند، قدرتمند یا عالی باشیم ولی او میخواهد که همه ما با هم دوست باشیم.
23-
محکمترین دوستیها در ناملایمات برای هر دو طرف شکل می گیرد، همانند آهن که در شدید ترین گرما و شعله های آتش، با قدرت شکل گرفته است.
24-
همه ما دارای نقاط ضعف هستیم و هر آنکس که به دنبال یک دوست بدون نقص باشد، هیچ وقت آنرا پیدا نخواهد کرد.
25-
شریک شدن در غم و اندوه یعنی غم و اندوه تقسیم بر دو.
26-
جلوتر از من راه نروید، برای آنکه از شما پیروی نخواهم کرد. پشت سر من هم راه نروید، برای آنکه شما را رهبری نخواهم کرد. در کنار من راه بروید و فقط دوست من باشید.
27-
با شرکت در یک مسافرت سه روزه با وسیله نقلیه، دوستان بهتری پیدا خواهید کرد تا با هر روز یک ساعت صحبت به مدت سه سال.
28-
دوستی خود را با افرادی که دارای بینش خوب و درستی هستند ، زیاد کنید .
29-
دوست خوب کسی است که در پشت سر از ما نیک بگوید .
30-
هیچگاه به دوست جدید و دشمن قدیم اعتماد نکنید .
31-
تا زمانیکه با هم ارث تقسیم نکرده اید ، نگویید دوستی را می شناسید .
32-
همسایه ی خوب ارزش خانه را دوبرابر می کند .
33-
آنچه مرا ناراحت کرده این نیست که به من دروغ گفته ای بلکه این است که از این به بعد چگونه به تو اعتماد کنم؟
34-
دوست شما کسی است که همه چیز را درباره شما بداند و هنوز هم شما را دوست داشته باشد!
35-
رونق، دوستان را به وجود می آورد و ناملایمات آنها را می آزماید.
36-
دوستی که معایب مرا به من بگوید، از طرف خدا فرستاده شده است.
37-
کتاب و دوست باید کم باشند و خوب.
38-
پل ها را از بین نبرید. شما اگر بدانید چند بار دیگر باید از روی پل عبور کنید، شگفت زده خواهید شد.
اگر میخواهید هدیه ای به خود بدهید " یک دوست بهترین هدیه است

منبع : http://forum.stpedia.ir

ملاک‏هاى دوست خوب

در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (علیهم السلام) ملاک هایى براى دوست خوب بیان گشته که به طوراختصار ذکر مى نماییم و شما مى توانید راجع به هر ملاک مفصلا مطالعه وفکر نمایید:
1-
کسى که به یاد خدا باشد و هدفش جز رسیدن به او نیست) 1 (
2-
عاقل باشد حضرت على (علیه السلام) فرمودند: بیشتر این دوستى و خوبى ها در همراهى و دوستى با صاحبان عقل و درایت است) 2 (
مولوى داستان دوستى مردى با خرس را که مصداق بى خردان است به شکل زیبایى بیان مى نماید،) 3(
3-
خیانت کار نباشد
4-
ستمکار نباشد
5-
سخن چین نباشد
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: از سه گروه بر حذر باش شخص خیانت کار، شخص ظالم، انسان سخن چین. زیرا کسى که به نفع تو به دیگران خیانت نماید، روزى خواهد آمد که به خودت نیز خیانت کند وشخصى که به جانب دارى از تو حق دیگران را پایمان نماید و عادت به ظلم پیدا کند بالاخره به تو نیز ظلم خواهد نمود و انسان سخن چین، همان طور که سخن دیگران را پهلوى تو مى آورد، سخن تو را نیز نزد اغیار خواهد برد، )4 (
6-
آن چه براى خود مى پسندد براى تو نیزبپسندد و آنچه را که براى خویش نمى خواهد براى تو نیز نخواهد. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در مصاحبت و رفاقت کسى که آن چه را براى خودمى خواهد براى تو نخواهد، هیچ خیر و فایده اى وجود ندارد) 5 (
آنچه نفس خویش را خواهى حرامت سعدیا
گرنخواهى همچنان بیگانه را و خویش را
7-
قاطع رحم نباشد
امام باقر (علیه السلام) فرمودند: ((پدرم امام سجاد (علیه السلام) مرا نصیحت فرمود که اى پسرم از رفاقت باکسانى که قطع رحم مى کنند بپرهیز زیرا من آنها را در قرآن شریف سه بارمورد لعن و نفرین پروردگار یافتم))،(6) شخصى که با نزدیکان خود نتواند معاشرت و هم زیستى صحیح داشته باشددر حالى که آنان با وى از یک خانواده و فرهنگ و گوشت و خون مى باشند، چگونه مى توان انتظار داشت با غیر فامیل رفاقت صمیمانه داشته باشند.
8-
عیب جو نباشد
امام على (علیه السلام) فرمود: ((از رفاقت و نشست و برخاست باکسانى که عیب جو هستند و همیشه به دنبال نقاط ضعف دیگران مى باشند، پرهیز کن زیرا دوست چنین اشخاصى از ضرر آنان سالم نمى ماند و خود نیزطعمه عیب جویى هاى آنان خواهد شد))،(7)

پی‏نوشتها:

1) سوره کهف، آیه 28
2)غررالحکم، حرف الف
3)مثنوى معنوى، دفتر دوم، ابیات 1932- 2124
4)بحارالانوار، ج 75، ص 229
5)بحارالانوار، ج 71، ص 198
6) تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 45
7)غررالحکم، باب الف‏

منبع: ماهنامه پرسمان

رابطۀ عقل و ادب

حضرت علی(علیه السلام) فرمودند: «أَلأَدَبُ فی الإنسانِ کَشَجَرَةٍ أَصلُهَا العَقلُ[1]» ادب در انسان مانند درختی است که ریشه اش عقل است. حضرت ادب را در انسان به درختی تشبیه فرموده است که ریشه او عقل است. ما وقتی به روایاتمان مراجعه میکنیم، می بینیم یک رابطه مستقیم بین عقل و ادب مطرح میشود. روایات متعدّدی داریم که در آنها رابطه بین عقل و ادب را با تعبیرات مختلفه مطرح میکند. مثلاً در روایتی از علی (علیه السلام) آمده است: « کُلُّ شَئٍ یَحتاجُ أِلَی العَقلِ وَ العَقلُ یَحتاجُ إِلَی الأَدَبِ[2]» هر چیزی به عقل احتیاج دارد و عقل محتاج ادب است.
حضرت در این روایت احتیاج عقل را به ادب مطرح میفرماید، یعنی اگر عقل بود و ادب نبود، این عقل بی فایده است. این مفهوم روایت است. در روایتی دیگر از علی (علیه السلام): « لَن یَنجَع أَلأَدَبُ حَتّی یُقارِنَهُ العَقلُ[3]» ادب سود نمی دهد مگر آنکه همراه با عقل شود.
ادب به عقل محتاج است، و عقل به ادب. حضرت یک رابطه تنگاتنگ بین عقل و ادب برقرار می کند. تعبیرات زیاد دیگری در این رابطه داریم. مانند: «نِعمَ قَرینُ العَقلِ أَلأَدَب[4]» بهترین همنشین عقل ادب است. «لا أَدَبَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ[5]» کسی که عقل ندارد، ادب ندارد. امثال این تعبیرات زیاد است.

[1] غرر الحکم و درر الکلم، ص 247، روایت 5098
[2]
همان، ص 248، روایت 5102
[3]
همان، ص 53، روایت 426
[4]
همان، ص 248، روایت 5104
[5]
بحار الانوار، ج 75، ص 111