آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر
آموزگار پایه ششم بوشهر۲

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

شگفتیهای خلقت مورچه

بنا بر نص صریح آیه 19 سوره نمل، وقتی حضرت سلیمان (ع) و همراهانش به وادی مورچگان وارد می شوند، مورچه ای می گوید: " ای مورچگان به لانه های خود داخل شوید که سلیمان و سپاهیانش شما را در هم نشکنند، در حالیکه( به عمل خود) آگاه نیستند."

با خواندن این آیه سوالاتی در اذهان ایجاد می گردد که مورچه با چه وسیله ای صحبت می کند؟ اصلاً تشکیلات مورچه ها از چه قرار است؟ و با پاسخ به این سوالات است که رازی از رازهای آفرینش فاش می شود.

حال در حد توان خود، به این سوالات پاسخ ارائه می دهیم.

در دنیا هزاران نوع مورچه زندگی می کند ، که عاداتشان مانند انسانها با یکدیگر تفاوت بسیار دارد، به همین جهت مکالمه و نوع زبان آنها نیز با یکدیگر متفاوت است . برای فهم بیشتر اختلافات در آنان، به پاره ای از انواع مورچه ها اشاره می نماییم.

 

" مورچه های کشاورز"

نوعی مورچه به نام مورچه سائو، برگها را در انبارهای زیر زمینی خود جمع می کنند و از فضولات کرمینه مخصوصی، آنها را کود می دهند، در نتیجه نوعی قارچ بر این برگها می روید که مورچه ها آن را می خورند . بشر به تازگی پی برده است قارچ ها در تاریکی بهتر می رویند، اما مورچه ها این سر طبیعت را هزاران سال است که می دانند.

 

"مورچه های برده دار"

مورچه هایی هستند که از خود غلام دارند و مورچه های ناتوان تر از خود را به بندگی می گیرند . به این منظور پیله مورچه های دیگر را می دزدند و می پرورانند ، هنگامی که این پیله ها مورچه شدند، برای آنها کار می کنند و از آنها فرمان می برند.

این غلامداری در برخی از مورچه ها به جایی رسیده که اگر غلامی در کار نباشد، مورچه های کارفرما حتی غذای خود را نیز نمی تواند به دست آورند.

 

"مورچه های دامدار"

یک نوع شته از برگ درختان، نوعی عسل می سازد که مطبوع طبع مورچه ها است. مورچه ها این شته ها را اسیر کرده و به لانه های خود می برند، برای آنها برگ و آذوقه تهیه می کنند و مانند چوپانی که از گوسفند مراقبت می کند، از این شته ها مواظبت می نمایند، تا از عصاره و شیره ای که می سازند ، استفاده کنند.

 

"مورچه های گوشتخوار"

در میان مورچگان از همه هراس انگیزتر مورچه لشکری است، که در مناطق گرمسیر زندگی می کند و تنها گوشت می خورند . این مورچگان چون لشکرمی کشند، ستونی به پهنای چندین سانتی متر ودرازای صدها مترپدید می آورند. دراین ستون مورچه های کارگر پیله ها را حمل می کنند و سربازان در پیش و پس لشکر در حرکتند.

در میان سپاه آنها، مورچه های درشت تری دیده می شود، که افسران سپاه محسوب می شوند. هنگامی که این ستون به حرکت درآید، هیچ چیز جز آب یا آتش قادر نیست از حرکت آنها پیشگیری نماید. گاهی که آب سیل آسا نباشد، مورچه ها به هم چسبیده ، خود را به صورت طنابی درآورده و برآب رها می کنند و به این ترتیب پلی بر روی آب می سازند، تا سایر مورچه ها از روی آب بگذرند. ولیکن مورچه هایی که خود، پل را تشکیل می دهند، در آب غرق می شوند و این نوعی از فداکاری آنها برای هم نوع خویش محسوب می گردد.

 

"وسیله نطق مورچه"

شرط حتمی سخن گفتن و فهماندن مقصود، زبان نیست. بلکه هر وسیله ای که برای تفهیم مقاصد به کار رود ، به منزله زبان است و مکالمه هم به هر نحوی که باشد، نطق نامیده می شود.

حیوانات با ژست های مخصوص ، حرکات خاص و یا با صدا و نطق، مکالمه می کنند و به طرف مقابل مقصود خود را می فهمانند.از مورچه ها، کسی با گوش خود صدایی نشنیده، ولی مکالمه آنها را، که ظاهراً با شاخک های خود انجام می دهند، کم و بیش دیده شده است.

مورچه ها در مسیر حرکت خود وقتی به هم می رسند ، توقف کوتاهی می کنند ، شاخک های خود را تکان داده و با پخش امواج یا احتمالاً صدایی که برای ما مفهوم نیست با هم صحبت می کنند . در این موضوع جای هیچ شبه ای نیست.

وقتی طعمه ای نسبتاً سنگین در برابر مورچه ای که در تلاش کسب روزی است  قرار بگیرد ، این مورچه برای حمل آن کوشش خود را خواهد کرد، وقتی کاملاً مطمئن شود که از نقل آن به لانه عاجز است، طعمه را واگذاشته و به لانه خود مراجعه می کند. طولی نمی کشد که چند مورچه به دنبال هم به راه افتاده، تا به محل طعمه آمده و با کمک یکدیگر آن را به لانه حمل می کنند. این مورچه ، همنوعان خود را چگونه از وجود طعمه در محل معین آگاه کرده است؟ اما به هر وسیله که بوده، مقصود خود را به همجنسان خویش فهمانده است؟

در لانه مورچه ها اتفاقات عجیب و غریبی می افتد. از جمله تقاضای مورچه گرسنه از مورچه سیر است. به این شرح که: مورچگان به عده ای از همنوعان خود به اندازه ای شهد می خورانند که حکم خمره مربا را پیدا می کنند و این مورچه ها در محلی آویزان می شوند، تا در موقع نیاز به مورچه های نیازمند شهد تحویل دهند. هر گاه مورچه ای گرسنه شود، به نزدیک این کوزه های زنده آمده، با حرکت دادن شاخکها و بیان احتیاج، شهد مطالبه می کند . مورچه پرخور هم قطره ای عسل به کام دوستش ریخته و شکم او را هم سیر می نماید. این هم نوعی همکاری در عالم مورچه ها است.

گویا مورچگان بهتر از انسان دستور قرآن را به کار بسته اند. آنجا که می فرماید:

" و تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان." (مائده/4)

« در نیکی و پرهیزکاری یار همدیگر باشید نه درگناه و دشمنی

 

منبع

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(6)


در رکاب خلیفه

على علیه السلام هنگامى که به سوى کوفه مى آمد، وارد شهر انبار شد

که مردمش ایرانی  بودند . کدخدایان و کشاورزان ایرانی خرسند بودند که خلیفه محبوبشان از شهر آنها عبور مى کند، به استقبالش شتافتند، هنگامى که مرکب على به راه افتاد، آنها در جلو مرکب على علیه السلام شروع کردند به دویدن .

على آنها را طلبید و پرسید: چرا مى دوید، این چه کارى است که مى کنید؟

این یک نوعى احترام است که ما نسبت به امرا و افراد مورد احترام خود مى کنیم . این سنت و یک نوع ادبى

است که در میان ما معمول بوده است . (( این کار شما را در دنیا به رنج مى اندازد و در آخرت به شقاوت مى کشاند. همیشه از این گونه کارها که شما را پست و خوار مى کند خوددارى کنید. به علاوه این کارها چه فایده اى به حال آن افراد دارد؟

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(5)


همسفر حج

مردى از سفر حج برگشته ، سرگذشت مسافرت خودش و همراهانش را برای امام صادق تعریف مى کرد، مخصوصا یکى از همسفران خویش را بسیار مى ستود که چه مرد بزرگوارى بود، ما به معیت همچو مرد شریفى مفتخر بودیم ، یکسره مشغول طاعت و عبادت بود، همینکه در منزلى فرود مى آمدیم او فو ر ا به گوشه اى مى رفت و سجاده خویش را پهن مى کرد و به طاعت و عبادت خویش مشغول مى شد

 امام:. پس چه کسى کارهاى او را انجام مى داد؟ و که حیوان او را  تیمار مى کرد؟

:البته افتخار این کارها با ما بود. او فقط به کارهاى مقدس خویش مشغول بود و کارى به این کارها نداشت

امام:«بنابراین همه شما از او برتر بوده اید»

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(4)


خواهش دعا


شخصى با هیجان و اضطراب ، به حضور امام صادق علیه السلام آمد

و گفت : در باره من دعایى بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقى بدهد که خیلى فقیر و تنگدستم

. امام : هرگز دعا نمى کنم

:امام چر ا دعا نمى کنید؟

بر ا ى اینکه خداوند ر ا هى بر ا ى این کار معین کرده است ، خداوند امر کرده که روزى ر ا پى جویى کنید و

طلب نمایید. اما تو مى خواهى در خانه خود بنشینى و با دعا روزى ر ا به خانه خود بکشانى.

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(3)


بستن زا نوى شتر


قافله چندین ساعت را ه رفته بود. آثار خستگى در سوا را ن و در مرکب ها پدید گشته بود. همین که به منزلى رسیدند که آنجا آبى بود، قافله فرود آمد. رسول اکرم نیزکه همر ا ه قافله بود، شتر خویش ر ا خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز، همه در فکر بودند که خود ر ا به آب برسانند و مقدمات نماز ر ا فر ا هم کنند . رسول اکرم بعد از آن که پیاده شد، به آن سو که آب بود روان شد، ولى بعد از آنکه مقدارى رفت ، بدون آنکه با احدى سخنى بگوید، به طرف مرکب خویش بازگشت . اصحاب و یاران با تعجب با خود مى گفتند
آیا اینجا را بر ا ى فرود آمدن نپسندیده است و مى خواهد فرمان حرکت بدهد؟! چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود. تعجب جمعیت هنگامى زیاد شد که دیدند همین که به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زا نوهاى شتر را بست و دو مرتبه به سوى مقصد ا ولى خویش روان شد . فریادها از اطر ا ف بلند شد: اى رسول خد! چر ا ما ر ا فرمان ندادى که این کار ر ا بر ا یت بکنیم و به خودت زحمت دادى و برگشتى ؟ ما که با کمال افتخار بر ا ى انجام این خدمت آماده بودیم
در جواب آنها فرمود: ))هرگز از دیگر ا ن در کارهاى خود کمک نخواهید و به دیگر ا ن اتکا نکنید ولو بر ا ى یک قطعه چوب مسواک باشد.((