آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

آموزگار پایه ششم بوشهر۲

یادداشت های آموزگار پایه ششم بوشهر

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(4)


خواهش دعا


شخصى با هیجان و اضطراب ، به حضور امام صادق علیه السلام آمد

و گفت : در باره من دعایى بفرمایید تا خداوند به من وسعت رزقى بدهد که خیلى فقیر و تنگدستم

. امام : هرگز دعا نمى کنم

:امام چر ا دعا نمى کنید؟

بر ا ى اینکه خداوند ر ا هى بر ا ى این کار معین کرده است ، خداوند امر کرده که روزى ر ا پى جویى کنید و

طلب نمایید. اما تو مى خواهى در خانه خود بنشینى و با دعا روزى ر ا به خانه خود بکشانى.

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(3)


بستن زا نوى شتر


قافله چندین ساعت را ه رفته بود. آثار خستگى در سوا را ن و در مرکب ها پدید گشته بود. همین که به منزلى رسیدند که آنجا آبى بود، قافله فرود آمد. رسول اکرم نیزکه همر ا ه قافله بود، شتر خویش ر ا خوابانید و پیاده شد. قبل از همه چیز، همه در فکر بودند که خود ر ا به آب برسانند و مقدمات نماز ر ا فر ا هم کنند . رسول اکرم بعد از آن که پیاده شد، به آن سو که آب بود روان شد، ولى بعد از آنکه مقدارى رفت ، بدون آنکه با احدى سخنى بگوید، به طرف مرکب خویش بازگشت . اصحاب و یاران با تعجب با خود مى گفتند
آیا اینجا را بر ا ى فرود آمدن نپسندیده است و مى خواهد فرمان حرکت بدهد؟! چشمها مراقب و گوشها منتظر شنیدن فرمان بود. تعجب جمعیت هنگامى زیاد شد که دیدند همین که به شتر خویش رسید، زانوبند را برداشت و زا نوهاى شتر را بست و دو مرتبه به سوى مقصد ا ولى خویش روان شد . فریادها از اطر ا ف بلند شد: اى رسول خد! چر ا ما ر ا فرمان ندادى که این کار ر ا بر ا یت بکنیم و به خودت زحمت دادى و برگشتى ؟ ما که با کمال افتخار بر ا ى انجام این خدمت آماده بودیم
در جواب آنها فرمود: ))هرگز از دیگر ا ن در کارهاى خود کمک نخواهید و به دیگر ا ن اتکا نکنید ولو بر ا ى یک قطعه چوب مسواک باشد.((

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(2)


مردى که کمک خواست

 

به گذشته پرمشقت خویش مى اندیشید، به یادش می افتاد که چه روزهاى تلخ و پرمرارتى را پشت سرگذاشته، روزهایى که حتى قادر نبود قوت روزانه زن و کودکان معصومش را فراهم نماید. با خود فکرمى کرد که چگونه یک جمله کوتاه فقط یک جمله که در سه نوبت پرده گوشش را نواخت، به روحش نیرو داد و مسیر زندگایش را عوض کرد و او و خانواده اش را از فقر و نکبتى که گرفتار آن بودند نجات داد.

او یکى از صحابه رسول اکرم بود. فقر و تنگدستى بر او چیره شده بود. در یک روز که حس کرد دیگر کارد به استخوانش رسیده، با مشورت و پیشنهاد زنش تصمیم گرفت برود و وضع خود را براى رسول اکرم شرح دهد و از آن حضرت استمداد مالى کند.

با همین نیت رفت، ولى قبل از آنکه حاجت خود را بگوید این جمله از زبان رسول اکرم به گوشش خورد: «هرکس از ما کمکى بخواهد ما به او کمک مىکنیم، ولى اگر کسى بى نیازى بورزد و دست حاجت پیش مخلوقى دراز نکند، خداوند او را بى نیاز مى کند»

آن روز چیزى نگفت. و به خانه خویش برگشت. باز با هیولاى مهیب فقر که همچنان بر خانه اش سایه افکنده بود روبرو شد، ناچار روز دیگر به همان نیت به مجلس رسول اکرم حاضر شد، آن روز هم همان جمله را از رسول اکرم شنید: «هرکس از ما کمکى بخواهد ما به او کمک مى کنیم، ولى اگر کسى بى نیازى بورزد، خداوند او را بى نیاز مى کند»

این دفعه نیز بدون اینکه حاجت خود را بگوید، به خانه خویش برگشت، و چون خود را همچنان در چنگال فقر ضعیف و بیچاره و ناتوان مى دید، براى سومین بار به همان نیت به مجلس رسول اکرم رفت، باز هم لبهاى رسول اکرم به حرکت آمد و با همان آهنگ که به دل قوت و به روح اطمینان مى بخشید همان جمله را تکرار کرد.

این بار که آن جمله را شنید، اطمینان بیشترى در قلب خود احساس کرد. حس کرد که کلید مشکل خویش را در همین جمله یافته است. وقتى که خارج شد با قدمهاى مطمئن ترى راه مى رفت. با خود فکر مى کرد که دیگر هرگز به دنبال کمک و مساعدت بندگان نخواهم رفت. به خدا تکیه مى کنم و از نیرو و استعدادى که در وجود خودم به ودیعت گذاشته شده استفاده مى کنم و از او مى خواهم که مرا در کارى که پیش مى گیرم موفق گرداند و مرا بى نیاز سازد

داستان هایی از کتاب داستان راستان شهید مطهری(1)


رسول اکرم و دو حلقه جمعیت

 

رسول اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم وارد مسجد مدینه شد، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده سرگرم کارى بودند: یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تعلّم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند، هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به کسانى که همراهش بودند روکرد و فرمود: «این هر دو دسته کار نیک مى کنند و بر خیر و سعادتند». آنگاه جمله اى اضافه کرد: «لکن من براى تعلیم و دانا کردن فرستاده شده ام»، پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلّم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست.

انواع گازهای آتشفشانی

اصولا با کاهش فشار ، حلالیت گازها در ماگما کم می‌شود، یعنی ابتدا گازها بیش از فشار خارج است، به سرعت انجام می‌شود و رفته رفته مقدار آن به حدی زیاد می‌شود که ماگما منظره جوشان پیدا می‌کند (پدیده وزیکولاسیون Visiculation) بنابراین پدیده وزیکولاسیون پدیده‌ای است که در آن ماگما به دو فاز مایع و گاز تفکیک می‌شود و به علت خروج سریع گاز ، گدازه حالت جوشان پیدا می‌کند.
مقدار قابل ملاحظه‌ای از گازهای آتشفشانی ، هنگام فعالیت آتشفشان با شدت هر چه تمامتر از آن خارج می‌گردد که مشخص نمودن جنس آنها بسیار مشکل است، زیرا غالبا غیر ممکن است این گازها را که دارای دمای زیاد بدست آورد. به علاوه با ورود گازهای آتشفشانی به اتمسفر ، واکنشهای شیمیایی انجام می‌شود و ترکیب اصلی آنها تغییر می‌کند. جدیدترین بررسیهایی که در مورد گازهای آتشفشانی انجام شده است نشان می‌دهد که بسیاری از گازهای آتشفشانی منشا ثانوی دارند، چون اتمسفر اکسید کننده است در حالی که در اعماق زمین شرایط احیا غلبه دارد. از اینرو گازهای آتشفشانی را از دو نظر می‌توان تقسیم نمود.

تقسیم بندی گازهای آتشفشانی از نظر شیمیایی

بطور کلی گازهای آتشفشانی یا فومرولها از نظر شیمیایی به دو دسته تقسیم می‌شوند.
• فرمرولهای قلیایی : به صورت آمونیاک ، نوشادر و بعضی از ترکیبات کلردار خارج می‌شوند.
• فومرولهای اسید : به مراتب فراوانتر از فومرولها قلیایی است و شامل اسید کلریک ، گازهای سولفورو و سولفوریک و
SH2 می‌شود. رنگ قهوه‌ای و گاه زرد و یا بنفش نتیجه تاثیر این گازها بر سنگها در محل خروج گازهاست.

تقسیم بندی گازهای آتشفشانی از نظر دما

اصولا انواع گازهای آتشفشانی را بر حسب دما تقسیم بندی می‌کنند. البته هر قدر از دهانه آتشفشان دور شویم دمای گازها کاسته می‌شود و هر قدر زمان استراحت آتشفشان زیادتر باشد دمای آنها کمتر می‌شود. با افزایش دما مقدار SO2 زیاد و SH2 کم می‌شود در همین شرایط نسبت Ca به H2 , CO2 به H2O افزایش می‌یابد.

گازهای خیلی گرم

گازهای خیلی گرم ، غالبا در دهانه دیده می‌شوند، دمای آنها ممکن است گاهی به 1000 درجه سانتیگراد نیز برسد. در ترکیب این نوع گازها H2/NH3BO3H3/SH3/CO2 و بویژه بخار آب وجود دارد (غالبا بخار آب بیش از 90 درصد حجم کل گازها را تشکیل می‌دهد). به علاوه در آن اسید کلریدریک و کلریدهایی مانند FeCl3/ALCl3/CLNa/NH3Cl نیز پیدا می‌شود.

گازهای گرم

در نزدیکی پوزول قدیمی در ایتالیا آتشفشانی وجود دارد که فقط بخار آب گرم از بعضی از نقاط آن خارج می‌شود. کف این منطقه به صورت تشتگی به قطر 400 تا 500 متر است و از خاکسترهای آتشفشانی بسیار حفره‌دار پوشیده شده است. در اینجا بخار آب سوت زنان خارج می‌شود. دمای این بخار آب که با مقداری کمی اسید کربنیک و سولفید هیدروژن مخلوط است بین 130 تا 165 درجه سانتیگراد است. در مجاورت اکسیژن هوا ، سولفید هیدروژن ابتدا به گوگرد و سپس به اسید سولفورو تبدیل می‌شود.
به دلیل وجود همین گوگرد در گذشته آن را سولفاتارا یا گوگردزا می‌نامیدند. سیلیس موجود موجود در محیطهای سیلیکاته نیز به صورت اوپال ته نشین می‌شود که رنگ آن سفید و دارای حفره‌های فراوان است. در داخل حفره‌های مزبور گاهی سولفاتهای محلول به صورت زاج طبیعی آلونیت (سولفات آلومینیوم) رسوب می‌نمایند که از نظر اقتصادی دارای اهمیت است. بطور کلی سولفاتار عبارت از خروج بخار آب و سولفید هیدروژن ، با دمای 90 تا 300 درجه سانتیگراد است و در تمام مناطق آتشفشانی دیده می‌شود.

گازهای سرد

گازهای سرد که به آن موفت Moffette هم گفته می‌شود گازی است که کمی از هوای معمولی گرمتر باشد. این گازها ممکن است منشا ماگمایی داشته یا نتیجه تصاعد گازها از سنگهای آهکی باشد (انحلال آهک در مجاورت گازهای اسیدی). در ترکیب آن علاوه بر بخار آب ، گاز CO2 به فراوانی یافت می‌شود. در سال 1986 از یکی از دریاچه‌های کامرون (دریاچه نیوس Nyos) ناگهان گاز CO2 با نیروی عظیم از درون آب بیرون آمد و راه دهکده را در پیش گرفت. بیش از دو هزار نفر اهالی دهکده و چهارپایان را حقه کرد. این گاز منشا ماگمایی داشت و به صورت حباب عظیم در زیر آب دریاچه (از منشا آتشفشانی) پنهان بود.