مردم منطقه بدخشان که یکی از استانهای تاجیکستان، محسوب میشود با خانه تکانی باطن و بخشیدن خطاهای دیگران، به استقبال بهار میروند.
در بدخشان تاجیکستان، نوروز جشنی انسانی، ملی و مذهبی، جشن خویشاوندی انسان و طبیعت، احیا شدن، سخاوت، مهربانی، عفو و گذشت، غم زدایی و فال نیک گرفتن و آغاز نوسازیها است.
در روستاهای بدخشان نوروز و یا «شگون بهار مبارک»، صبح روز 16 مارس (26 اسفند) با صدای نی و مراسم خانه تکانی آغاز میشود. خانه تکانی هنگامی که آفتاب به برج حمل نزدیک و روز چهارشنبه است، انجام میشود.
خانه تکانی با 2 جارو که یکی را «پیاده جاروب» و دیگری را «سواره جاروب» مینامند، با یکی سقف و با دیگری فرش خانه را تمیز میکنند.
هدف از مراسم خانه تکانی این است که به عقیده مردم، انسان باید به
استقبال روز نو و سال نو با ظاهر و باطن پاک وارد شود.
در روز اول نوروز، مردم منطقه طبق سنت موسوم به «جاروبندان» و خانه
تکانی، جارویی را بسته و با آن به تمیز کردن منزل و حیاطهای خود میپردازند.
در نوروز، زن و مرد لباس نو به تن میکنند و شاید یکی از رموز خانه تکانی باطن، بخشیدن خطاهای یکدیگر باشد. خانوادهها وسایل خانه را بیرون میبرند و به تمیز کردن آن میپردازند و به امید خوشبختی و برکت روزگار، یک مشت آرد را به روی ستونهای خانه میمالند.
رمز خانه تکانی در بدخشان در تمیز کردن منزل از آفتهای سال گذشته برای استقبال از سال نو است.
پس از تمیزی منزل، اعضای خانواده یکی یکی با ندای شگون بهار مبارک، وارد خانه میشوند. کدبانو با جواب «بر روی شما مبارک»، به کتف راست وارد شوندگان کمی آرد میپاشد. بچهها در روز اول نوروز، با مراسم شال اندازی، هدیههای نوروزی میگیرند.
«کیلاغوزغوز» پیک بهار
پس از خانه تکانی، اعضای خانواده یکی یکی با ندای «شگون بهار مبارک» و با در دست داشتن « گفورچاک» (غنچه گل کاری شده بید یا غلغله) که آن را «آرچای نوروز» مینامند، وارد خانه میشوند.
کدبانو در پاسخ به ندای به روی شما مبارک به کتف راست وارد شوندگان، مشتی از آرد میپاشد و گفورچاک یا غلغله نوروز را از دست آنها گرفته، در بالای سقف خانه نصب میکند این نشانههای نوروزی تا نوروز دیگر در خانه میماند. بچهها در روز آغاز نوروز با اجرای مراسم شال اندازی و یا کیلاغوزغوز، هدایای نوروزی را جمع میکنند.
کیلاغوزغوز نام پرندهای است که به هنگام بهار از کشورهای گرم به پامیر میآید و آن را «سفیر» یا «پیک بهار» مینامند. بچهها بیصبرانه غروب آفتاب را انتظار میکشند، همچون سیل پرندگان سفیر بهار، بر فراز بامها میروند و جلوتر از همه، رسم سکوت خانوادگی را پیش از سال نو، که چند ساعتی به آن مانده و «پیچرامچ» نامیده میشود را میشکنند.
بچهها با انداختن شال از روزنه خانه، به داخل آن، شعر نوروزی میخوانند و از صاحبخانه کلوچه و انواع شیرینی و پول هدیه میگیرند.
شب، اهل خانواده سر سفره طعام نوروزی جمع میشوند. در دهات دوردست، «باج یک»، نوعی طعام مخصوص نوروز از باقلا و کله پاچه گوسفند، آماده میکنند.
در روستای «وخان» رسم است که روز نوروز با جوشیدن چشمه، هر کس تلاش میکند
تا بیش از دیگران از چشمه با کوزه یا سطل، آب بردارد زیرا به باور مردم به خانه
چنین شخصی، رزق و روزی بیشتری وارد میشود و خیر و برکت خانواده افزایش مییابد.
همچنین چون در اکثر دهات، چشمههای آب گرم وجود دارد، مردم در این روز
خود را در آب چشمه میشویند.
«آرچای نوروز- شاخه بید»
ساکنان بدخشان معتقدند که آیینهای باستانی نوروز بیشتر از همه در بدخشان باقی ماندهاند. در اینجا به خاطر تزئین خانه در سال نو حتی آرچای نوروزی را تهیه میکنند، آرچای سفید نوروزی از شاخه بریده نشده بید آماده میشود.
هرچند در بدخشان، استادان چیره دست زیادند اما آماده کردن آرچای نوروزی مهارت مخصوص میخواهد و چنین استادانی، انگشت شمارند.
به استقبال بهار و نوروز، استاد با استفاده از قیچی تیز و ناخنکی چوبین، که در نوک قیچی زده میشود، از چوب بید آرچای نوروزی آماده میکند.
آرچای نوروزی، سفید است و نمود آن خوشههای پربار گندم را به یاد میآورد،
رمز حاصل فراوان و ساعت خوشبختی را به یاد میآورد.
ساکنان روستای «اتخوری» ناحیه «شغنان» میگویند که آنها آرچا و یا
غلغله نوروزی با رنگ سبز قرمز میگذاشتند و آن با آرچای همشه سبز حقیقی شباهت پیدا
میکند.
نوروز در بدخشان به نام «شاگون» (گامون) یاد میشود و مردم بدخشان هنگام تهنیت و شادباش به همدیگر، شگون بهار مبارک میگویند.
غذاها و بازیهای نوروزی
«سومانک»، «کاچی»، «بات یا حلوا»، «شیروگان»، «باچ یا دلیا»، معمولترین غذاهای نوروزی در بدخشان است. بیشتر غذاها از گندم، آرد و شیر تهیه میشود.
یکی از بازیهای نوروزی کودکان در بدخشان، «کیلاغوزغوز» یا «تالاب - تالاب» است، کودکان روسریها را به دست گرفته به بامهای خانهها میروند و از روزنه آن را به درون خانه میاندازند آنها سرودهای ویژه میخوانند که صاحبخانه با شنیدن آن باید در روسری این کودکان شیرینی ببندد.
همچنین در بدخشان، بازیهای نوروزی از جمله، «لاش»، «الوان چاک»، «وجول بازی»، «سنچیک یا کالبازی»، «کبک جنگ»، «خروس جنگ»، تخم مرغ بازی و امثال اینها، معمولا در روزهای نوروزی برگزار میشوند.
«نوروز، روز مخصوص کشاورزان»
از سوی دیگر نوروز در بدخشان، روز مخصوص کشاورزان است آنها در این روز یک جفت گاو نر را به مزرعه میبرند بر زمین دانه میپاشند و شخم میزنند.
منظور از این کار فال نیک گرفتن است یعنی پس از تحمل سردی زمستان که به خصوص در این منطقه طاقت فرسا است از مزرعه خویش حاصل فراوان و از آسمان فیض و احسان طلب میکنند.
«سرجفتی» یکی از مراسم رایج نوروز در بدخشان است که براساس آن یک جفت گاو نر با ساز و سرود، سر زمین برده میشوند و کشاورزان با سردادن سرود «یک دانه هزار و از هزار بیشمار»، نخستین بذر را میپاشند.
اما در برخی از محلات دیگر مانند «وخان» در نوروز با دعا، گوسفند، بز، گاونر و یا حیوان دیگر را به خانه درآورده، پس از این که به صورت این حیوانات مشتی از آرد و «ششپ طعام» مخصوص که از آمیختن مغز زردآلو، یخ و شیر آماده می شود، آنها را سیر میکنند.
در این منطقه سننی مثل آتش افروزی و «علوپرک» نیز رایج است. هنگام آتش افروزی اشغال خانه را جمع آوری کرده در آتش میسوزانند.
علوپرک رسمی است که پس از افروختن آتش، اجرا میکنند و از بالای آتش میپرند و میگویند، «سرخی تو از من و زردی من از تو».
حتی اگر در این روز در یک خانواده بدخشانی کودکی به دنیا بیاید، والدینش او را نوروز مینامند. مردم به تهنیت آنها میآیند و میگویند شگون بهار مبارک.
در مجموع در بدخشان، نوروز جشنی انسانی، ملی و مذهبی، جشن خویشاوندی انسان و طبیعت، احیا شدن، سخاوت، مهربانی، عفو و گذشت، غم زدایی و فال نیک گرفتن و آغاز نوسازیها است.
هفتسین سفرهای است که ایرانیان هنگام نوروز میآرایند. این سفره
ممکن است روی زمین یا روی میز گذاشته شود. اعضای خانواده معمولاً لحظهٔ تحویل سال
را در کنار سفرهٔ هفتسین میگذرانند. بعضی سفره را در مدت سیزده روز نوروز نگه میدارند
و در پایان این دوره، در روز سیزده نوروز، سبزه را به آب میدهند.
اگر چه سفره هفت سین از جلوههای اصیل نوروز خصوصاً در میان خانوادههای
ایرانی است اما ریشه مشخصی درباره آن وجود نداردو روایتهای متعددی در این زمینه
مطرح است.
سینها
در سفرهٔ هفت سین معمولاً هفت جزء یا بیشتر که با حرف سین آغاز میشوند
قرار میگیرد که معمولاً از مجموعهٔ زیر انتخاب میشوند: سیر، سیب،
سبزه، سنجد، سرکه، سمنو، سماق، سنبل، سکه، سپند، سپستان، سوهان، سوسن، سرمه، سنگک،
سبزی، سیاهدانه. از این سینها (و نیز اجزاء دیگر این سفره) معمولاً به نماد
مفاهیمی چون نوزایی، باروری، فراوانی، ثروت، و مانند آنها یاد میشود.
سبزه از اجزای اصلی سفره شمرده میشود و معمولاً از گندم، یونجه یا
عدس سبز شده است که ممکن است بر کوزه سبز کنند. از دیگر اجزای خاصتر این سفره میتوان
از سمنو و سنبل نام برد که در مواقع دیگر سال کمتر حضور دارند.
سایر اجزاء
مرسوم است اجزاء دیگری هم در سفره چیده میشود. این اجزا ممکن است برای زینت یا کامل کردن مجموعه باشند. از جملهٔ این اجزاء میتوان از آینه، قرآن کریم، دیوان حافظ و شاهنامه فردوسی، شمعدان، تخممرغ، میوه، گل، شیرینی، آجیل، نان، شیر، ماست، پنیر، گلاب، عسل، شکر، تنگ یا کاسهٔ آب، بید مشک، بادبزن و سبزی خوردن نام برد.
برخی بر این باورند که سکه که نماد "دارایی" و آب که نماد "پاکی و روشنایی" است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره میگذارند. یا به امید ازدیاد ثروت، سکه را بر آینه میگذارند.
برگرفته از ویکیپدیا
«نوروز» بزرگترین جشن ملى ایرانیان سابقهاى هزاران ساله دارد. از گذشتههاى دور آریایىهاى ساکن در فلات ایران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ویژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مىدادند.
برخى پژوهشگران، ریشه تاریخى این جشن را به «جمشید پیشدادى» نسبت مىدهند و نوروز را «نوروز جمشیدى» مىخوانند.
این گروه معتقدندکه جمشیدشاه بعداز یک سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرین نشست و فاصله بین دماوند تا بابل را در یک روز پیمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردین ماه بود. چون مردم این شگفتى را از او دیدند جشن گرفتند و آن روز را "نوروز" خواندند.
فردوسى شاعر بزرگ پارسى گوى نیز در شاهنامه پیدایش نوروز را به جمشیدشاه نسبت مى دهد:
به جمشید برگوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج روى زمین
بزرگان به شادى بیاراستند
مى و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
اما عاملى که «نوروز» را از دیگر جشنهاى ایران باستان جدا کرد و باعث ماندگارى آن تا امروز شد،«فلسفه وجودى نوروز» است: زایش و نوشدنى که همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده مىشود.
دکترحسن میرزایى جامعه شناس در این باره مىگوید: «یکى از نمودهاى زندگى جمعى، برگزارى جشنها و آیینهاى گروهى است، گردهم آمدنهایى که به نیت نیایش و شکرگزارى و یا سرور و شادمانى شکل مىگیرند.
برهمین اساس جشنها و آیینهاى جامعه ایران را هم مىتوان به سه گروه عمده تقسیمبندى کرد: جشنها و مناسبتهاى دینى و مذهبى، جشنهاى ملى و قهرمانى و جشنهاى باستانى و اسطورهاى. جامعه ایران در گذشته به شادى به عنوان عنصر نیرودهنده به روان انسان، توجه ویژهاى داشتند.
آنها براساس آیین زرتشتى خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان، مهرگان، سده و اسپندگان را همراه با شادى و سرور و نیایش برگزار مى کردند. دراین بین نوروز بنا به اصل تازگى بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند. گرچه باتوجه به قانون تغییر پدیده هاى فرهنگى ، نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونى هایى همراه است.»
خوان نوروزی
به هرحال در آیینهاى باستانى ایران براى هر جشن «خوانى» گسترده مىشد
که داراى انواع خوراکىها بود. خوان نوروزى «هفت سین» نام داشت و مىبایست از بقیه
خوانها رنگینتر باشد.
این سفره معمولاً چندساعت مانده به زمان تحویل سال نو آماده بود و بر صفحه
اى بلندتر از سطح زمین چیده مى شد. همچنین میزدپان (MAYZADPAN) به منظور پخش کردن خوراکى ها در کنار سفره گماشته مى شد. این خوان
نوروزى برپایه عدد مقدس هفت بنا شده بود.
توران شهریارى، سخنران جامعه زرتشتیان ایران، معتقد است : «تقدس عدد
هفت از آیین مهر یا میتراست و به سالهاى دور باز مىگردد. در این آیین هفت مرحله
وجود داشت براى اینکه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت، از پیش
از زرتشت براى انسان عزیز بوده و در آیینهاى مختلف و به نمادهاى گوناگون دیده مىشود
، مانند هفت آسمان، هفت دریا، هفت گیاه و... »
درهمین راستا اسناد تاریخى نیز از برپایى سفره هفت سین به یاد هفت امشاسپندان
خبر مىدهند؛ طبق این اسناد، هفت امشاسپندان مقدس عبارت بودند از:
اهورامزدا (به معنى سرور دانا)، و هومن (اندیشه نیک)، اردیبهشت (پاکى
وراستى)، شهریور (شهریارى آرزو شده با کشور جاودانى)، سپندارمزد (عشق و پارسایى)،
خرداد (رسایى و کمال) و امرداد (نگهبان گیاهان).
از هفت چین تا هفت سین
اما در بسیارى از منابع تاریخى آمده است که «هفت سین» نخست «هفت شین»
بوده و بعدها به این نام تغییر یافته است.
شمع، شراب، شیرینى، شهد (عسل) ، شمشاد، شربت و شقایق یا شاخه نبات، اجزاى تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند. برخى دیگر به وجود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند. توران شهریارى در این باره مىگوید: «در زمان هخامنشیان در نوروز به روى هفت ظرف چینى غذا مىگذاشتند که به آن هفت چین یا هفت چیدنى مىگفتند. بعدها در زمان ساسانیان هفت شین رسم متداول مردم ایران شد و شمشاد در کنار بقیه شینهاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت.
بعد از سقوط ساسانیان وقتى که مردم ایران اسلام را پذیرفتند، سعى کردند که سنتها و آیینهاى باستانى خود را هم حفظ کنند. به همین دلیل، چون در دین اسلام «شراب» حرام اعلام شده بود، آنها، خواهر و همزاد شراب را که« سرکه» مىشد انتخاب کردند و اینگونه شین به سین تغییر پیداکرد.»
البته در این باره تعابیر مختلفى وجود دارد. چنانچه در کتاب فرورى آمده است: که در روزگار ساسانیان، قابهاى زیباى منقوش و گرانبها از جنس کانولین، از چین به ایران وارد مى شد. یکى از کالاهاى مهم بازرگانى چین و ایران همین ظرف هایى بود که بعدها به نام کشورى که از آن آمده بودند «چینى» نام گذارى شد و به گویشى دیگر به شکل سینى و به صورت معرب «سینى» در ایران رواج یافتند.
به هرروى خوراکىهاى خاصى بر سفره هفت سین مىنشینند که عبارتند از: سیب، سرکه، سمنو، سماق، سیر، سنجد و سبزى (سبزه)
خوراکىهایى که به نیتهاى گوناگون انتخاب شدهاند:
سمنو: نماد زایش و بارورى گیاهان است و از جوانه هاى تازه رسیده گندم
تهیه مى شود.
سیب : هم نماد بارورى است و زایش. درگذشته سیب را درخم هاى ویژه اى
نگهدارى مى کردند و قبل از نوروز به همدیگر هدیه مى دادند.
مىگویند که سیب با زایش هم نسبت دارد، بدین صورت که اغلب درویشى سیبى را از وسط نصف مىکرد و نیمى از آن را به زن و نیم دیگر را به شوهر مىداد و به این ترتیب مرد از عقیم بودن و زن از نازایى رها مى شد.
سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زایندگى. عدهاى عقیده دارند که بوى برگ و شکوفه درخت سنجد محرک عشق است!
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پیوند او با طبیعت است.
درگذشته سبزهها را به تعداد هفت یا دوازده که شمار مقدس برجهاست در قابهاى گرانبها سبز مىکردند. در دوران باستان درکاخ پادشاهان ۲۰ روز پیش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمىآوردند و بر هریک از آنها یکى از غلات را مىکاشتند و خوب روییدن هریک را به فال نیک مىگرفتند و برآن بودند که آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردین آنها را مى چیدند و به نشانه برکت و بارورى در تالارها پخش مىکردند.
سماق و سیر نماد چاشنى و محرک شادى در زندگى به شمار مىروند.
اما غیر از این گیاهان و میوههاى سفره نشین، خوان نوروزى اجزاى دیگرى هم داشته است: دراین میان «تخم مرغ» نماد زایش و آفرینش است و نشانهاى از نطفه و نژاد. «آینه» نماد روشنایى است و حتماً باید در بالاى سفره جاى بگیرد. « آب و ماهى» نشانه برکت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود و «سکه» که نمادى از امشاسپند شهریور (نگهبان فلزات) است و به نیت برکت و درآمد زیاد انتخاب شده است.
شاخههاى سرو، دانههاى انار، گل بیدمشک، شیر نارنج، نان و پنیر، شمعدان و... را هم مىتوان جزو اجزاى دیگر سفره هفت سین دانست. «کتاب مقدس» هم یکى از پایههاى اصلى خوان نوروزى است و براساس آن هر خانوادهاى به تناسب مذهب خود، کتاب مقدسى را که قبول دارد بر سفره مىگذارد.
چنانچه مسلمانان «قرآن»، زرتشتیان «اوستا» و کلیمیان «تورات» را بر بالاى سفرههایشان جاى مىدهند. بر سر سفره زرتشتیان درکنار اسپند و سنجد، «آویشن» هم دیده مىشود که به گفته موبد «فیروزگرى» خاصیت ضدعفونى کننده و دارویى دارد و به نیت سلامتى و بیشتر به حالت تبریک بر سر سفره گذاشته مىشود.
در هرصورت او پیروز است و نامش خجسته است و از نزد خدا مىآید و خواهان نیک بختى است و با تندرستى و گوارایى وارد شده است و سال نو را به همراه آورده است!
ویژه نامه همشهری امارات
نوروز شگفتانگیز است... آهسته آهسته از راه میرسد و بی آن که خبر کند، جادو میکند
شاید به همین دلیل است که نوروز مورد استقبال مردم بسیاری از سرزمینهای دیگر قرار گرفته و هر چه که میگذرد بر نفوذ و گستردگی آن افزوده میشود، چنانکه امروز از آسیای میانه گرفته تا آسیای مرکزی، از پاکستان گرفته تا تانزانیا با جلال و شکوه تمام گرامی داشته میشود. اگرآشنایی با آداب و رسوم مردم این کشورها، برای شما جالب است خط های بعدی گزارش را به دقت بخوانید:
نوروز در پاکستان
در پاکستان غالبا صفت "عالم افروز" را در مورد نوروز به کار میبرند و این حکایت از علاقهمندی مردم این کشور به نوروز دارد. بسیاری از خانوادههای پاکستانی مراسم نوروز را گرامی میدارند، به طوری که برای یکدیگر کارت تبریک طلایی و الوان مزین به گل و بلبل که نشان از نو شدن طبیعت دارد، میفرستند که معمولا بر آن عبارت عید مبارک نقش بسته است.آنها هم مانند ایرانی ها خانهتکانی میکنند، لباس نو میپوشند، به دید و بازدید میروند و سعی میکنند کدورت و غم را از دلها بزدایند و زندگی را به شادی بگذرانند.
خانوادههای پاکستانی به هنگام نوروز سفره نوروزی رنگین میگسترانند و انواع شیرینی و میوهها را بر آن میچینند و بزرگترها به کوچکترها هدیه میدهند.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان تهیه نمودن انواع شیرینی مثل «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا» و همچنین پختن غذاهای معروف این ایام و عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام است.
نوروز در تاجیکستان
نوروز در تاجیکستان، به خصوص در "بدخشان" با شکوه بسیار برگزار میشود. نوروز برای مردم تاجیک که روزگاری سرزمینشان بخشی از ایران بزرگ محسوب میشده عید ملی اجدادی است و آن را غدیر ایام یعنی عید بزرگ میخوانند.
کلمه ایام در بدخشان مرادف عید یا به جای آن به کار میرود. هر خانواده چند روز مانده به عید خود را برای برگزاری آن آماده میسازد. خانه تکانی صورت میگیرد. همه از کوچک و بزرگ با بیقراری منتظر رسیدن نوروز میشوند.
تاجیکها در نخستین روز نوروز، صبحانه را با انواع غذاهای شیرین صرف میکنند که عبارت است از حلوا، شیربرنج، غوز حماچ ، به این امید که تا پایان سال زندگی شان شیرین باشد. پس از صرف صبحانه پارچه سرخی را بالای در ورودی خانه میآویزند که آن را نشانه بهروزی و خوشبختی می دانند. آنگاه اثاث خانه را که از قبل تمیز کردهاند به طرزی نیکو میچینند، سپس پنجرهها را میگشایند تا نسیم نوروزی در زوایای خانه به گردش درآید.
همه لباس تازه به تن میکنند و کوچکترها
در حالی که غنچهای از گل سرخ در دست دارند نزد بزرگترها میروند و با
گفتن"شاگون بهار مبارک" سالی خوش برایشان آرزو میکنند.
در بدخشان در شب دوم سال نو از کله و پاچه
گوسفند وگندم غذای مخصوصی تهیه میکنند که به آن "باج" میگویند. نوروز
در بدخشان سه روز ادامه دارد.
نوروز در جمهوری آذربایجان
نوروز یکی از جشنهای بزرگ در جمهوری آذربایجان است. این جشن همه ساله از بیستم تا بیست و دوم مارس که تقریبا برابر با اول تا سوم فروردین است در این کشور برگزار میشود. در آذربایجان از چند هفته مانده به نوروز مردم برای برگزاری این عید خود را آماده میکنند؛در شب چهارشنبه دختران نیتی در قلب خود میکنند و در گذرگاهها میایستند و اگر سخنی موافق خواست خود از رهگذری بشنوند بسیار خوشحال میشوند و مطمئن می شوند که حاجتشان برآورده خواهد شد . براین اساس مردم سعی میکنند در ایام نوروز سخنی نامناسب که از آن بوی یاس به مشام آید بر زبان نیاورند و از به کار بردن سخنان ناپسند و حزنآور بپرهیزند.
در میان مراسم نوروزی جمهوری آذربایجان، رسمهایی نظیر فرستادن سفره سمنو، انداختن کلاه پوستین به درها، آویزان کردن کیسه و توبره از سوراخ بام در شب عید و درخواست هدیه نورزی از صاحبخانه بسیار قابل توجهاند که در مجموع عاملی برای ایجاد ازدیاد محبت و مودت در میان مردمند. در عید نوروز نمایشها و بازیهای مختلف که فزاینده شادی میباشند در جمهوری آذربایجان رواج میگیرد. در این میان میتوان از اسبسواری، شمشیربازی، کمنداندازی، ورزشهای زورخانهای، طناب بازی و مانند اینها نام برد که در همه آنها اصل بر شادی و نشاط است.
نوروز در قرقیزستان
کلمه نوروز در میان مردم قرقیزستان که به زبان قرقیزی صحبت میکنند و به خط کریل مینویسند، واژه ای آشنا است، آنها هم عید نوروز برای آنان از مقدسترین اعیاد است و آیینهای نوروزی را با شکوه تمام برگزار میکنند، طوری که هیچ یک از مراسم ملی و مذهبی آنان جلوه و جلال نوروز را ندارد . نوروز در این سرزمین تنها یک روز است که در بیست و یکم ماه مارس(اول تا دوم فروردین) برگزار میشود .
خانوادههای قرقیزی از نخستین ساعات صبح روز عید از خانههایشان بیرون میآیند و در میدانهای بزرگ شهر جمع میشوند. در این میدانها بازارهای موقت ایجاد میشوند که در آن انواع اجناس، خوردنی، پوشیدنیها و اسباببازیها عرضه میشوند.. این مراسم در شهرهای بزرگ ساعتها به طول میانجامند و مراسمی از قبیل نمایشهای سوارکاران با لباسهای عشایری و جنگی در حالی که سلاحهایی نظیر شمشیر، خنجر، نیزه، سپر، تیرو کمان با خود حمل میکنند موجب میشود تا مردم زمان را فراموش کنند.
نوروز در ازبکستان
عید نوروز در ازبکستان تعطیل رسمی است. در ایام نوروز سراسر کشور چراغانی میشود مردم لباس نو به تن میکنند؛ از آنجا که دولت کمونیستی اتحاد شوروی سابق، نوروز را جشنی دینی میدانست از برگزاری آن جلوگیری میکرد، در نتیجه مردم به نقاط دور از شهر میرفتند تا بتوانند مراسم نوروزی را برپا دارند. از همین رو بسیاری از این جایها با نام نوروز همراه شده است، نظیر نوروز بلاق (چشمه نور)، نوروزسای (جویبار نوروز) و نوروز تپه (فرازگاه نوروز).
در ازبکستان و نیز در تاجیکستان نوروز بدون سمنو، رنگ و بویی ندارد. سمنو برای آنان همانند ایرانیان، یادآور نوروز است. همچنین آیین چهارشنبه سوری همانند ایران در بسیاری از شهرها و نواحی گوناگون ازبکستان با شور و حال تمام برگزار میشود و بخصوص در بخارا و سمرقند از شکوه و استقبال بسیار برخوردار است.
نوروز در افغانستان
نوروز در افغانستان یا به عبارتی در بلخ و مزار شریف هنوز به همان فر و شکوه پیشین برگزار میشود. در روزهای اول سال همه دشتهای بلخ و دیوار و پشت بامهای گلی آن پر از گل سرخ میشود. بلخ سبدی از گل سرخ یا اجاق بزرگی می شود که این لاله ها در آن میسوزد. این گل فقط در بلخ به وفور میروید و از این رو جشن نوروز و جشن گل سرخ هر دو به یک معنی به کار میرود.
از آیین و رسم نوروزی در سرزمین بلخ میتوان به شستشوی فرشهای خانه و زدودن گرد و غبار پیش از آمدن نوروز و انجام مسابقات مختلف از قبیل بزکشی، شتر جنگی، شتر سواری، قوچ جنگی و کشتی خاص این منطقه اشاره نمود.
نوروز در قزاقستان
مردم قزاقستان نوروز را اعتدال بهاری میدانند و بر این باورند که در این روز ستارههای آسمانی
به نقطه ابتدایی میرسند و همه جا تازه میشود و روی زمین شادمانی بر قرارمیشود.
به اعتقاد آنها نوروز روزی است که «سنگ نیلگون» سمرقند آب میشود.
در شب سال تحویل هر صاحبخانه دو شمع
در بالای خانهاش روشن میکند و خانهاش را خانه تکانی میکند؛ چون مردم قزاق
باور بر این دارند که تمیز بودن خانه در آغاز سال نو باعث میشود افراد آن خانه
دچار بیماری و بدبختی نشوند.
در عید نوروز جوانان یک اسب سرکش را زین کرده و عروسکی که ساخته دست خودشان است با آویز زنگولهای به گردنش درساعت سه صبح که ساعتی معین از شب قزیر است رها نموده تا به این شکل مردم را بیدار کنند. عروسک در حقیقت نمادی از سال نو است که آمدن خود را سوار بر اسب به همه اعلام میکند.
نوروز برای قزاقها بسیار مقدس بوده و اگر
در این روز باران یا برف ببارد آن را به فال نیک می گیرند و معتقدند سال خوبی پیش
رو خواهند داشت. در عید نوروز مردم لباس نو و سفید به تن
میکنند که نشانه شادمانی است. دید و بازدید اقوام دراین ایام با زدن شانهها به
یکدیگر از آیین و رسوم مردم قزاق در ایام عید نوروز است، همچنین پختن غذایی به نام
نوروز گوژه (آش نوروز) که تهیه آن به معنی خداحافظی با زمستان و غذاهای زمستانی
است و از هفت نوع ماده غذایی تهیه میشود در این ایام جزو آیین و رسوم این سرزمین است.
مسابقات معروفی نیز در ایام نوروز در
قزاقستان برگزار میشود که از مهمترین آنان میتوان به «قول توزاق» اشاره نمود که
بین گروه های مرد و زن برگزار میشود. اگر برنده زنها باشند قزاقها معتقدند آن
سال خوب و پربرکتی است اگر مردها پیروز شوند آن سال نامساعد خواهد بود.
نوروز در زنگبار (تانزانیا)
شاید تعجب کنید اما حتی در زنگبار هم مردم نوروز را جشن می گیرند؛ چراکه در قرنهای گذشته گروه بزرگی از مردم شیراز به زنگبار در کرانههای شرقی قاره افریقا کوچ کردند و آیینهای ایرانی خود مانند نوروز را نیز با خود بردند. جشن نوروز در زنگبار «نوروزی» نامیده میشود و هنوز یکی از جشنهایی است که با تغییر فصل در این کشور گرامی داشته میشود و بین مردم رواج دارد.
ویژه نامه همشهری امارات
هر ساله، با فرا رسیدن ماه فوریه و نزدیک شدن فصل بهار، در کشورهای آسیای جنوبی بویژه هند و پاکستان، مراسمی تحت عنوان «روز بَسَنت» برگزار میشود که این روز را با هوا کردن بادبادکهای گوناگون جشن میگیرند. در پاکستان نوروز را «عالم افروز» نیز، به معنای روز تازه رسیده، که با ورودش جهان را روشن و درخشان می کند، مینامند.
در میان مردم این سرزمین، تقویم و روزشمار یا سالنمای نوروز، اهمیت خاصی دارد. ازاین رو گروه ها و دسته های مختلف دینی و اجتماعی در صفحات اول تقویم های خود، به تفسیر و توضیح نوروز و ارزش و اهمیت آن میپردازند و این تقویم را در پاکستان «جنتری» مینامند.
این جشن در سراسر پاکستان برگزار میشود و تقریباً همة مردم آن سرزمین در آن شرکت میجویند و از نمایشهای حیوانات گرفته تا بازیهای سنتی و کشوری و بین المللی اجرا میشود؛ مانند کشتی، دو و میدانی، هاکی، فوتبال، تنیس و همچنین اسب سواری و اسب دوانی و مهمتر از همه نیزه بازی و کبدی و غیره.
علاوه بر آن نمایشهای هر نوع حیوان و حتی خرید و فروش آن و به مسابقه گذاشتن بهترین حیوانات و چهارپایان مانند گاو، گاومیش، شتر، اسب، گوسفند،بز، خر و غیره اجرا میشود و به بهترین و سالمترین حیوانات جوایزی تعلق میگیرد.
اینگونه جشنها در محدوده یا مکان بزرگی برپا میشود. تئاترهای مختلف،آکروبات بازی و بازیهای دیگر دیده میشود. دستههای سرود و آهنگ و رقصهای محلی نیزدر همه جا مشهود است.
از آداب و رسوم عید نوروز در میان مردم پاکستان، می توان به خانه تکانی یا به عبارتی پاکیزه کردن خانه و کاشانه، پوشیدن لباس نو، تهیه انواع شیرینی مانند «لدو»، «گلاب حامن»، «رس ملائی»، «کیک»، «برفی»، «شکرپاره»، «کریم رول»، «سوهن حلوا»، همچنین پختن غذاهای معروف این ایام، عیدی دادن و گرفتن و دید و بازدید اقوام اشاره کرد.
در این ایام مردم پاکستان از گفتار نامناسب پرهیز می کنند و با محبت، احترام و اخلاص یکدیگر را نام می برند. همچنین سرودن اشعار نوروزی به زبان های اردو، دری و عربی در این عید مرسوم است که بیشتر در قالب قصیده و غزل بیان می شود.
در نواحی گلگت در شمال کشمیر برگزاری جشن نوروز همراه با اجرای برنامههای آتش بازی و تیراندازی و چوگان بازی می باشد. برنامههای جشن نوروز در نواحی شمال غربی، پاکستان باختری که از چندین حیث به ایران نزدیکتر است، بسیار جالب و توأم با جریانات خاصی می باشد.
در آنجا علاوه بر پوشیدن لباس نو و تبریک گفتن به یکدیگر پس از تحویل سال و ترتیب یافتن مجالس قصیده و شعر ضیافتهایی نیز به مناسبت جشن مزبور در منازل صورت می گیرد و در آن سفرۀ امیرالمومنین که شامل هفت نوع میوه خشک و سبزیجات و یکنوع بیسگویت به نام «کلوچه نوروزی» و پلو با گوشت مرغ سفید و تخم مرغهای رنگ زده می باشد، گسترده می شود.
مرغ سفید هر قدر هم که ناپیدا باشد فراهم می کنند زیرا که تهیه پلو با گوشت مرغ سفید را شگون نیک میدانند. کلوچه نوروزی در بین مردم پیشاور محبوبیت خاصی دارد و حتی افراد غیر شیعه نیز به آن علاقه زیادی دارند.
پس از قرائت فاتحه» و صرف (نذر) امیرالمومنین(ع)، مردان و زنان شیعه در آن نواحی از خانه بیرون می روند و مدتی درباغها و چمن زارها به گردش می بردازند و کوشش می کنند پا برهنه بر سبزه و چمن قدم بزنند و این عمل را «سبزه لگد کردن» می نامند. بدین ترتیب تمام روز را با خوشحالی و شادکامی به سر می برند و عید نوروز یکی از اعیاد جالب مرزنشینان پاکستان غربی به شمار می رود.
در ناحیه پاراچنار (پاکستان غربی)، در روز نوروز زنان با تفنگ از خانه بیرون میروند و در مرغزارها و لب رودخانهها به شکار می بردازند و مردها نیز درجاهای وسیع مبادرت به نمایش بازیهای مختلفی میورزند.
لاهور در حال حاضر با جمعیتی بالغ بر ٨ میلیون نفر به عنوان برگزار کننده بزرگترین جشن "بسنت" در جهان معروف شده است.
برنامه "بسنت" از غروب آغاز می شود و در این شب تا صبح، تمامی مردم از کوچک و بزرگ، پیر و جوان، زن و مرد روی پشت بامها رفته و تدارک انواع غذاها را دیده و به رقص و پایکوبی می پردازند. موسیقی گوش می کنند و بادبادک هوا میکنند.
تاریخ شکل گیری این روز و مراسم آن دقیقاً معلوم نیست؛ امّا با توجه به سوابق تاریخی و مراسم مشترک، "روز بسنت" بین هندوان هند تا بودائیان چین و ژاپن را، حدود سیصد سال قبل از میلاد می دانند. چینیها هر ساله در روز ٩ سپیتامبر و ژاپنیها نیز در ٥ سپتامبر مراسم مشابهی را برگزار می نمایند.
جشن نوروز در لاهور که شباهت به جشنهای ایران دارد و مخصوص شیعیان است، جشنی است که آنرا منتسب به مولای متقیان حضرت علی(ع) می دانند که در حقیقت همان جشن غدیر خم است و معمولاً آنرا در ٢١ مارس برگزار میکنند.
آنها معتقدند روزی که حضرت محمد(ص) در یک اجتماع ١٢٤ هزار نفری از اصحاب خودشان، به حکم پروردگار، حدیث معروف غدیر را خواندند و حضرت امیر را به جانشینی خود معرفی کردند، ٢١ مارس همزمان با ١٨ ذیحجه و مصادف با اول بهار بوده است. لذا در این ایام خانه تکانی می کنند و لباس نو میپوشند.
خود، خانواده و خانه هایشان را با انواع صندل و بوهای خوش میآلایند و سفرهای در منازل خود پهن کرده و انواع شیرینی و میوه را در آن چیده و نذر حضرت امیرالمومنین علی(ع) میکنند.
در این سفره یک کاسه پر آب را تدارک میبینند و یک گل سرخ تازه را، در آن قرار میدهند و در وقت سال تحویل که در حقیقت آفتاب وارد برج حَمَل (فروردین) می شود به آن گل و آب نگاه مـیکنند.
میگویند این گل در آب به حرکت در می آید و آن زمانی است که دعا مستجاب می شود و می خوانند.
منبع: همشهری آنلاین