باد بهاری وزید، از طرف مرغزار |
باز به گردون رسید، نالهی هر مرغزار |
|
سرو شد افراخته، کار چمن ساخته |
نعره زنان فاخته، بر سر بید و چنار |
|
گل به چمن در برست، ماه مگر یا خورست |
سرو به رقص اندرست، بر طرف جویبار |
|
شاخ که با میوههاست، سنگ به پا میخورد |
بید مگر فارغست، از ستم نابکار |
|
شیوهی نرگس ببین، نزد بنفشه نشین |
سوسن رعنا گزین، زرد شقایق ببار |
|
خیز و غنیمت شمار، جنبش باد ربیع |
نالهی موزون مرغ، بوی خوش لالهزار |
|
هر گل و برگی که هست، یاد خدا میکند |
بلبل و قمری چه خواند، یاد خداوندگار |
|
برگ درختان سبز، پیش خداوند هوش |
هر ورقی دفتریست، معرفت کردگار |
|
وقت بهارست خیز، تا به تماشا رویم |
تکیه بر ایام نیست، تا دگر آید بهار |
|
بلبل دستان بخوان، مرغ خوش الحان بدان |
طوطی شکرفشان، نقل به مجلس بیار |
|
بر طرف کوه و دشت، روز طوافست و گشت |
وقت بهاران گذشت، گفتهی سعدی سعدی بیار |